نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 استادیار گروه علوم و مهندسی باغبانی، مجتمع آموزش عالی تربت جام
2 دانشیار گروه مهندسی آب دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری
3 کارشناس ارشد، دفتر امور غلات و محصولات اساسی وزارت جهاد کشاورزی
چکیده
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
Fertilizer management is one of the most important managements to improve production and also minimize its harmful effects on the environment. The aim of this study was to investigate the effect of optimal and conventional application of nitrogen (N), phosphorus (P) and potassium (K) on the yield of low (Deylamani and Hashemi) and high (Fajr and Shirodi) yielding rice varieties. The experiment was conducted as a split plot in a randomized complete block design with three replications at the research farms of Agricultural Sciences and Natural Resources of the University of Sari in 2019. In the absence of any of N, K and P fertilizers, the yield of Shiroodi cultivar was 5458, 8399 and 9926 kg ha-1, respectively, and yield of Fajr cultivar was 4894, 7364 and 8903 kg ha-1, respectively. In low-yielding cultivars and in the absence of any of N, K and P fertilizers, yield in Hashemi cultivar was 2969, 5134 and 4925 kg ha-1, respectively, and yield in Deylamani cultivar was 3028, 5408 and 5384 kg ha-1, respectively. Optimal application of N, P and K fertilizers caused a significant increase in Shiroodi, Fajr, Hashemi Tarom and local Tarom cultivars (82, 65, 55 and 34% of yield, respectively), compared to the current application of these three nutrients. The results showed that suboptimal application of nitrogen, phosphorus and potassium fertilizers is a main limiting factor in rice production, and improving the amount and split application of these fertilizers simultaneously can increase yield by 59% compared to their current application in the region.
کلیدواژهها [English]
مقدمه
برنج (Oryza sativa L.) بهعنوان یکی از مهمترین غلات جهان، از اهمیت زیادی در سبد غذایی بیش از نیمی از مردم جهان بهویژه قاره کهن آسیا برخوردار است (Shi et al., 2020). در سال زراعی 98-1397، سطح زیر کشت این محصول در ایران که کاملا بهصورت فاریاب میباشد، 892213 هکتار و میزان تولید آن 4422319 تن شلتوک بود (Statistical yearbook of Agriculture, 2019). با توجه به اهمیت برنج در بحث امنیت غذایی کشور، فراهم نمودن حاصلخیزی مناسب خاک با استفاده متعادل از کودهای شیمیایی و تامین عناصر غذایی مورد نیاز گیاه، یکی از جنبه های مهم مدیریت زراعی جهت حصول حداکثر عملکرد و کیفیت مطلوب محصولات زراعی و به حداقل رساندن اثرات مضر آنها بر محیط زیست است.
در بحث تغذیه گیاهی، نیتروژن، فسفر و پتاسیم از جمله مهمترین عناصر غذایی هستند که مصرف آنها برای تولید مطلوب برنج لازم است (Khajehpour, 2014). عنصر نیتروژن در ساخت اسیدهای آمینه، پروتئینها و اسیدهای نوکلئیک نقش اساسی دارد و از اجزای ساختمانی کلروفیل در گیاهان نیز محسوب می شود (Sun et al., 2016). مصرف متعادل کود نیتروژن، سبب بهبود فعالیت آنزیم روبیسکو و همچنین افزایش و دوام سطح برگ و محتوای کلروفیل برگ میشود که در نهایت میتواند میزان فتوسنتز و رشد گیاهان را بهبود دهد (Saberali et al., 2015; Sun et al., 2016). میزان نیاز کودی هر گیاه، به دو عامل کلی یعنی میزان تقاضای گیاه برای یک عنصر و میزان عرضه آن عنصر غذایی توسط خاک دابسته است (Dobermann et al., 2003). نتایج پژوه ها نشان میدهد که برخلاف ارقام بومی، ارقام پرمحصول برنج، کودپذیری بیشتری دارند و برای دست یابی به بیشینه عملکرد آنها، به مصرف مقدار بیشتری کود نیتروژن نیاز است (Mustafavi-Rad & Tahmasebi-Sarvestani, 2003). در شالیزارهای منطقه آسیا و باتوجه به ارقام مختلف برنج، شرایط خاکی و اقلیمی متفاوت در هر منطقه، میزان نیتروژن مورد نیاز برای دستیابی به بیشینه عملکرد، بین 70 تا 280 کیلوگرم در هکتار گزارش شده است (Fei & Shao-bing, 2017). درصورتیکه میزان نیتروژن مصرفی بیشتر از نیاز گیاه برنج باشد، علاوه بر تحریک شدید رشد رویشی و افزایش احتمال ورس و کاهش عملکرد آن، امکان تلفات آن از طرق مختلف و اثرات سوء زیست محیطی ناشی از آن نیز افزایش مییابد (Darzi-Naftchali & Shahnazari, 2014). فسفر یکی دیگر از عناصر غذایی اساسی مورد نیاز گیاه است که به شکلهای آلی و غیرآلی در خاک وجود دارد. فسفات یک جز ساختاری مهم در ATP، فسفولیپیدها، اسیدهای نوکلئیک، کوآنزیمها و فسفوپروتین ها است؛ بدین ترتیب کمبود فسفر خاک، منجر به کاهش جذب سایر عناصر غذایی گیاه، کاهش فتوسنتز، طولانی شدن سیکل زایشی، کاهش فعالیت آنزیم ها و اختلال در زنجیره انتقال پیام های سلولی و کار غشا سلولی میشود (Barker & Pilbeam, 2007). با توجه به تاثیر قابل توجه ویژگیهای خاک بر قابلیت دسترسی به فسفر و نیاز متفاوت ارقام مختلف برنج، میزان فسفر مورد نیاز برای دستیابی به حدکثر عملکرد برنج، بین 25 تا 75 کیلوگرم در هکتار گزارش شده است (Shahdi-Komeleh & kavousi, 2004; Sharma et al., 2009; Salehifar et al., 2011). موسسه تحقیقات برنج کشور، حد بحرانی فسفر برای برنج رقم بینام را 22 میلیگرم در کیلوگرم گزارش کرده است؛ اگرچه در حال حاضر، مقادیر 18 و 14 میلی گرم در کیلوگرم خاک را حد بحرانی غلظت فسفر برای ارقام دیلمانی و پرمحصول برنج شالیزارهای شمال کشور در نظر می گیرند (Shahdi-Komeleh et al., 2012). عنصر غذایی مهم دیگری که برای رشد برنج ضروری است، پتاسیم می باشد. این عنصر با تاثیر بر توازن پتانسیل الکتروشیمیایی سلولها، در حرکت آب و عناصر غذایی موثر است؛ همچنین پتاسیم به باز و بسته شدن روزنهها نیز کمک میکند و از این طریق، بر وضعیت آب، اکسیژن و دی اکسید کربن سلولها اثر گذار است (Brady & Weil, 2002). کمبود پتاسیم در گیاه، موجب کاهش مقاومت گیاه به تنشهای محیطی از جمله خشکی، گرما و حساسیت به خوابیدگی بوته در غلات میشود (Malakouti & Tehrani, 2000). بر اساس نتایج یک مطالعه در چین، برای دستیابی به سه تا هفت تن عملکرد دانه برنج، لازم است میزان جذب پتاسیم توسط این گیاه حدود 138 تا 212 کیلوگرم در هکتار باشد (Zhang et al., 2010). حداکثر عملکرد رقم برنج خزر در رشت، با مصرف300 کیلوگرم در هکتار پتاسیم مشاهده شد (Esfehani et al., 2005). Malakouti et al (2001) بر اهمیت موجودی پتاسیم خاک هر منطقه در پاسخ کودی ارقام برنج تاکید کردند و حد بحرانی پتاسیم خاک برای ارقام پرمحصول برنج در استان مازندران را 172 میلیگرم بر کیلوگرم خاک گزارش کردند.
تاثیر برهمکنش عناصر غذایی مختلف بر رشد و عملکرد گیاهان مختلف از جمله برنج در مطالعات گذشته مورد توجه قرار گرفته است (Fageria & Oliveira, 2014). این برهمکنش زمانی اتفاق میافتد که فراهمی یک عنصر غذایی بر جذب و یا استفاده از عنصر غذایی دیگر تأثیر گذارد (Wilkinson et al., 2000). بنابراین مصرف متعادل عناصر غذایی در قالب یک مدیریت جامع تغذیه، از جمله مهمترین مدیریتهای زراعی لازم برای کارایی پایدار نظام های زراعی محسوب میشودد. مرور منابع موجود حاکی از آن است که تاکنون تحقیق جامعی درباره اثرات تلفیقی مصرف بهینه هر سه عنصر غذایی نیتروژن، فسفر و پتاسیم بر عملکرد برنج در ایران گزارش نشده است. بنابراین با توجه به جایگاه پراهمیت برنج در سفره غذایی مردم ایران، این پژوهش با هدف بررسی تاثیر مصرف رایج و مطلوب نیتروژن، فسفر و پتاسیم بر میزان عملکرد ارقام کم محصول و پر محصول رایج در استان مازندران انجام شد.
مواد و روشها
این آزمایش در مزرعه پژوهشی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری واقع در کیلومتر نه جاده ساری-دریا در استان مازندران انجام شد. عرض و طول جغرافیایی منطقه بهترتیب 39/36 درجه شمالی و 04/53 درجه شرقی و ارتفاع آن از سطح دریا 15- متر بود. متوسط دمای هوا 3/17 درجه سانتیگراد و حداقل و حداکثر دمای هوای ثبت شده بهترتیب منفی شش و 9/38 درجه سانتیگراد بود. عملیات بذرپاشی در خزانه و برداشت ارقام مختلف برنج در استان مازندرن، بهطور غالب در دوره بین اسفند تا شهریور انجام میشود. روند تغییرات پارامترهای مختلف هواشناسی طی دوره در شکل 1 آمده است. مجموع بارندگی و تبخیر در این مدت بهترتیب 243 و 819 میلیمتر بود.
شکل 1- روند تغییرات روزانه متغیرهای اقلیمی در دوره مطالعه
Figure 1. The trend of daily changes in climate variables during the study period.
قبل از انجام آزمایش مزرعهای، از لایههای مختلف خاک مزرعه نمونهبرداری و برای آنالیز به آزمایشگاه فرستاده شد. خلاصهای از خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک مزرعه در جدول 1 آمده است.
جدول 1- خلاصهای از ویژگیهای خاک مزرعه مورد مطالعه
Table 1. Summary of soil properties of the experimental field
Layer depth (cm) |
Texture |
Total N (%) |
Available P (mg kg-1) |
Available K (mg kg-1) |
Organic carbon (%) |
Organic matter (%) |
pH |
EC (dS m-1( |
0-30 |
Silty Clay |
0.152 |
14 |
118 |
2.632 |
4.538 |
7.65 |
2.08 |
30-60 |
Silty Clay |
0.067 |
5 |
101 |
0.799 |
1.378 |
7.60 |
1 |
60-90 |
Silty Clay |
0.035 |
8.8 |
76 |
0.487 |
0.84 |
7.68 |
0.92 |
آزمایشهای مزرعهای در سال 1398 و با هدف ارزیابی واکنش ارقام مختلف برنج به مصرف متداول و بهینه نیتروژن، فسفر و پتاسیم، در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با آرایش تیماری کرتهای خرد شده در سه تکرار طراحی شد. کرت اصلی شامل چهار رقم برنج (فجر و شیرودی از ارقام پر محصول و طارم هاشمی و طارم دیلمانی از ارقام کم محصول) بود. برخی از ویژگیهای این ارقام در جدول 2 ارایه شده است (Ali-Neya et al., 2017). در کرتهای فرعی، مختلف حاصلخیزی قرار داشت که شامل دو تیمار اصلی تغذیهای، یعنی تغذیه مطلوب با عناصر غذایی اصلی (نیتروژن، فسفر و پتاسیم) و همچنین تغذیه رایج منطقه از نظر مصرف عناصر غذایی اصلی بود. بهعلاوه، تیمارهای تغذیهای حدواسط دو تیمار اصلی (تغذیه مطلوب و تغذیه رایج) نیز تعریف شد تا امکان کمّی کردن پاسخ عملکرد برنج را در شرایط بهبود یا عدم بهبود مصرف هرکدام از عناصر غذایی در شرایط ثابت بودن مصرف دو عنصر تغذیهای دیگر فراهم آورد؛ بهعلاوه سه تیمار عدم مصرف کود نیتروژن، فسفر و پتاسیم نیز به عنوان شاهد در نظر گرفته شد. لازم به ذکر است که چنین آرایش تیماری در مطالعات مزرعهای تعیین خلا عملکرد محصولات زراعی از جمله برنج مرسوم می باشد (Dai et al., 2013; Ruffo et al., 2015). مقدار مطلوب کود مصرفی برای هر عنصر با استفاده از پتانسیل تولید ارقام مختلف و بر اساس میزان عنصر غذایی مورد نیاز برای تولید هر تن عملکرد شلتوک برآورد شد (Dobermann et al., 2003) و بدینترتیب از حاصلضرب پتانسیل عملکرد مورد انتظار هر رقم در مقدار عنصر غذایی مورد نیاز برای تولید هر تن عملکرد آن، مقدار خالص آن عنصر غذایی محاسبه شد. مقدار متوسط مصرف رایج عناصر غذایی در استان مازندران نیز از طریق مشورت با کارشناسان کشاورزی منطقه بهدست آمد؛ درنتیجه 11 ترکیب مختلف از تیمارهای تغذیهای به شرح زیر بود:
1-1. مقدار مطلوب نیتروژن+ مقدار رایج فسفر+ مقدار رایج پتاسیم (NoPcKc).
2-1. مقدار مطلوب فسفر+ مقدار رایج نیتروژن+ مقدار رایج پتاسیم (NcPoKc).
3-1. مقدار مطلوب پتاسیم+ مقدار رایج نیتروژن + مقدار رایج فسفر (NcPcKo).
1-2. مقدار رایج نیتروژن + مقدار مطلوب فسفر+ مقدار مطلوب پتاسم (NcPoKo).
2-2. مقدار رایج فسفر+ مقدار مطلوب پتاسم+ مقدار مطلوب نیتروژن (NoPcKo).
3-2: مقدار رایج پتاسیم + مقدار مطلوب فسفر+ مقدار مطلوب نیتروژن (NoPoKc) .
شاهد بدون نیتروژن: عدم مصرف نیتروژن و مصرف فسفر و پتاسیم در حد مطلوب (N0PoKo).
شاهد بدون فسفر: عدم مصرف فسفر و مصرف نیتروژن و پتاسیم در حد مطلوب (P0NoKo).
شاهد بدون پتاسیم: عدم مصرف پتاسیم و مصرف نیتروژن و فسفر در حد مطلوب (K0NoPo).
در تیمارهای شاهد، برای اینکه کاهش رشد مشاهده شده در گیاه برنج تنها مربوط به عنصر غذایی مورد نظر محقق باشد و نه دو عنصر اصلی دیگر، نحوه اجرای تیمارهای شاهد به توصیه نشریه فنی موسسه تحقیقات بینالملی برنج و موسسه بینالملی تغذیه گیاهی، بهصورت بالا یعنی عدم مصرف عنصر مورد نظر و مصرف دو عنصر دیگر در حد مطلوب در نظر گرفته شد (Fairhurst et al., 2007). بنابراین، در مجموع 11 تیمار تغذیهای برای هرکدام از ارقام طارم هاشمی، طارم دیلمانی، شیرودی و فجر در سه تکرار اجرا شد. در تیمار کودی رایج منطقه، مقدار نیتروژن، فسفر و پتاسیم خالص مصرفی در ارقام پر محصول (شیرودی و فجر) بهترتیب160، 40 و60 کیلوگرم در هکتار و در ارقام کم محصول (طارم دیلمانی و طارم هاشمی) بهترتیب 90، 20 و 40 کیلوگرم در هکتار بود. در تیمار کودی مطلوب نیز مقدار نیتروژن، فسفر و پتاسیم خالص مصرفی در ارقام پر محصول (شیرودی و فجر) بهترتیب 260، 60 و 100 کیلوگرم و در ارقام کم محصول (طارم دیلمانی و طارم هاشمی) بهترتیب 130، 30 و 50 کیلوگرم در هکتار بود. لازم به ذکر است که منبع کودی برای تامین نیتروژن، فسفر و پتاسیم، بهترتیب کود اوره (46 درصد نیتروژن)، سوپرفسفات تریپل (20 درصد فسفر) و سولفات پتاسیم (42 درصد پتاسیم) بود.
جدول 2- برخی ویژگیهای ارقام برنج مورد استفاده در این پژوهش.
Table 2. Some characteristics of rice cultivars used in this research
Rice cultivars |
Plant height (cm) |
Lodging sensitivity |
Potential yield (kg ha-1) |
Growing duration (days) |
Grain length (mm) |
Shirodi |
115 |
Resistant |
14000 |
130 |
8 |
Fajr |
111 |
Resistant |
13000 |
130 |
8 |
Hashemi Tarom |
142 |
Sensitive |
9000 |
116 |
7.8 |
Deylamani Tarom |
150 |
Sensitive |
9000 |
116 |
7.9 |
بهمنظور اجرای آزمایش، در دی ماه سال 1397 شخم و شیار اولیه مزرعه انجام شد و دو هفته قبل از نشاکاری، عملیات گلخرابی و آمادهسازی نهایی زمین صورت گرفت. بذرپاشی در تاریخ 5/2/1398 در خزانه انجام شد و در تاریخ 30/2/1398، نشاکاری در کرتهای دو در سه متر ( معادل شش متر مربع) بهصورت دستی انجام شد. بهمنظور کنترل دقیق ورود و خروج آب در هر کرت، روی مرزهای آن تا عمق 30 سانتیمتری بـا پلاستیک پوشانده شد و برای ورود و خروج آب نیز کانالهای آبیاری تعبیه شد. فاصله بین کرتهای اصلی دو متر و بین کرتهای فرعی یک متر در نظر گرفته شد. عملیات مالهکشی با توجه بهاندازه کوچک کرتها، بهصورت دستی انجام شد. جهت استقرار هر چه بهتر نشاها بعد از انتقال به زمین اصلی، کرتها به مدت یک هفته غرقاب و ارتفاع آب در هر نوبت آبیاری آنها، پنج سانتیمتر بالاتر از سطح خاک قرار گرفت. بهجز کوددهی در تیمارهای مطلوب، سایر موارد نظیر آبیاری، وجین و سمپاشی بر اساس روش متداول در منطقه انجام شد (جدول 2). در تیمارهای کودی، پنجپنج درصد از کل کود نیتروژن نیز در خزانه مصرف شد. بهعلاوه در تیمار کودی مطلوب، 1پنج درصد کود نیتروژن و 50 درصد پتاسیم و تمام کود فسفر بهصورت پایه مصرف شد. همچنین 20 درصد کود نیتروژن در مراحل اوایل پنجهزنی، 30 درصد در اواخر پنجهزنی و نهایتا 30 درصد کود نیتروژن و 50 درصد کود پتاس در مرحله ساقهرفتن مصرف شد. در تیمار کودی رایج نیز 4پنج درصد از کود نیتروژن و تمام کود فسفر و پتاسیم بهصورت پایه مصرف شد و 50 درصد مابقی کود نیتروژن نیز در اواسط پنجهدهی مصرف شد. لازم به ذکر است که با توجه به حساسیت ارقام برنج به خوابیدگی بوته بهویژه در ارقام کم محصول، تقسیط مناسب کود نیتروژن برای تعیین حد مصرف بهینه کود حیاتی میباشد. خلاصهای از عملیاتهای زراعی انجام شده در مدت مطالعه در جدول 3 آمده است.
جدول 3- خلاصهای از عملیات زراعی انجام شده در مدت مطالعه
Table 2. Summary of agricultural operations were performed during the study period
Date |
Agricultural operations |
Remarks |
2018-12-31 |
Primary tillage |
Moldboard plowing |
2019-04-25 |
Seeding in the treasury |
Seeding manually, with application 5% of the total nitrogen |
2019-05-05 |
Puddling and final land preparation |
Using Rotavator |
2019-05-13 |
Butachlor-Lundax herbicide |
3.5 l ha-1 - 150 g ha-1 |
2019-05-20 |
Transplanting |
Manually |
2019-05-24 |
Basal fertilization, NPK |
Optimal fertilization: Consumption of 15% of total N, 50% of total K and all P. Conventional fertilization: Consumption of 45% of total N, total consumption of P and K |
2019-06-07 |
First weeding |
Manually |
2019-06-22 |
Granule application with 10% diazinon |
15 kg ha-1 |
2019-06-22 |
Second weeding |
Manually |
2019-07-06 |
Nativo fungicide spraying |
160 g ha-1 |
2019-07-31 |
Harvestig |
Hashmi and Deylamani Tarom cultivars |
2019-09-01 |
Harvesting |
Shirodi and Fajr cultivars |
برای تعیین عملکرد در زمان برداشت، پس از حذف حاشیه نیم متری از هر سمت، برداشت محصول (بهصورت کف بر) از سطحی معادل یک مترمربع در وسط هر کرت انجام شد. پس از رسیدگی و برداشت، خوشهها به مدت 48 ساعت در دمای 70 درجه در داخل آون برای خشک شدن قرار گرفتند. وزن کاه و کلش و عملکرد شلتوک (برحسب کیلوگرم در هکتار) بر اساس رطوبت 14 درصد تعیین شد. پس از اطمینان از نرمال بودن توزیع خطای آزمایشی، تجزیه واریانس دادههای بهدست آمده توسط نرمافزار آماری SAS و مقایسه میانگین با روش LSD در سطح معنی داری پنج درصد انجام شد. برای رسم نمودارها نیز از نرمافزار Excel استفاه شد.
نتایج و بحث
نتایج تجزیه واریانس نشان داد که اثر رقم، حاصلخیزی و برهمکنش آنها بر عملکرد معنیدار بود (جدول 4). با توجه به معنیداری برهمکنش رقم در حاصلخیزی، تیمارهای حاصلخیزی متناسب در سطح هر واریته مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
تاثیر عدم مصرف نیتروژن، فسفر و پتاسیم
برای بررسی تاثیر کمبود یک عنصر غذایی خاص بر رشد و عملکرد گیاهان، عنصر غذایی دیگری نباید محدود کننده رشد گیاه مورد مطالعه باشد (Dobermann & Fairhurst, 2000). بر این اساس و در شرایط عدم مصرف هر کدام از عناصر نیتروژن، فسفر و یا پتاسیم، دو عنصر دیگر در حد مطلوب در خاک مصرف شد. تاثیر عدم مصرف یک ماده غذایی و کاربرد بهینه دو ماده غذایی دیگر بر عملکرد ارقام برنج در شکل 2 آمده است. در ارقام پر محصول، عدم مصرف کود نیتروژن، بیشترین نقش بازدارنده در تولید عملکرد شلتوک را داشت و پس از آن بهترتیب عدم مصرف پتاسیم و فسفر قرار داشتند. در صورت عدم مصرف هر یک از کودهای نیتروژن، پتاسیم و فسفر، میزان عملکرد رقم شیرودی بهترتیب 5458، 8399 و 9926 کیلوگرم در هکتار و رقم فجر بهترتیب 4894، 7364 و 8903 کیلوگرم در هکتار بود. در ارقام کم محصول نیز کمبود نیتروژن، اصلیترین عامل محدود کننده عملکرد بود و پس از آن فسفر و پتاسیم موثر بودند. در صورت عدم مصرف هر یک از کودهای نیتروژن، پتاسیم و فسفر، میزان عملکرد رقم طارم هاشمی 2969، 5134 و 4925 کیلوگرم و رقم طارم دیلمانی بهترتیب 3028، 5408 و 5384 کیلوگرم در هکتار بود. با اینوجود، مقایسات آماری، نشاندهنده عدم اختلاف معنیدار عملکرد بین تیمارهای کمبود فسفر و پتاسیم در ارقام کم محصول بود. در نتیجه و با توجه به عمکرد بالاتر ارقام پر محصول، کمبود پتاسیم در مقایسه با کمبود فسفر، تاثیر بیشتری بر عملکرد این ارقام داشت، درصورتیکه نقش آنها بر عملکرد ارقام کم محصول تقریبا مشابه بود. نتایج مطالعات گذشته نیز نشان داد که ارقام مختلف برنج، نیاز متفاوتی به عناصر غذایی دارند (Zhang et al., 2010). بهعلاوه با توجه به نقش بیهمتای عنصر نیتروژن در فرآیندهای بیوشیمیایی و فیزیولوژیک گیاه و نیز به عنوان پرمصرفترین عنصر غذایی در گیاهان (Brady & Weil, 2002; Sun et al., 2016) و سطح پایین نیتروژن خاک (جدول1)، کاهش شدید عملکرد ارقام برج در شرایط عدم مصرف نیتروژن در مقایسه با دو عنصر دیگر کاملا توجیهپذیر است. باتوجه به اینکه غلظت بحرانی فسفر خاک برای ارقام کم محصول برنج در مقایسه با ارقام پر محصول آن بالاتر گزارش شده است (Shahdi-Komeleh et al., 2012)؛ بنابراین پر اهمیتتر بودن نقش فسفر در ارقام کم محصول در مقایسه با ارقام پرمحصول کاملا منطقی بهنظر میرسد.
جدول 4- نتایج تجزیه واریانس (میانگین مربعات) عملکرد برنج در پاسخ به تیمارهای مختلف حاصلخیزی.
Source of variations |
DF |
Paddy yield |
Replication |
2 |
537863.7 * |
Cultivar |
3 |
136638069.6 *** |
Error a |
6 |
92034.5 |
Fertilization |
10 |
22112340.2 *** |
Cultivar ×Fertilization |
30 |
1181455.3 ** |
Error b |
80 |
70527.9 |
CV (%) |
|
13.8 |
Table 3. Variance analysis (Mean of squares) of rice yield in response to different fertilization treatmentes.
***، ** و *: معنیداری در سطح احتمال 001/0، 01/0 و 05/0.
***, ** and *: Significance at 0.001, 0.01 and 0.05 of probability levels, respectively.
شکل 2- پاسخ عملکرد ارقام مختلف برنج به عدم مصرف نیتروژن (N0)، فسفر (P0) و پتاسیم (K0). اندیس c و o، بهترتیب معرف مصرف رایج و بهینه میباشند. بارهای روی ستونها معرف LSD برای تعیین اختلاف معنیداری در سطح پنج درصد است.
Figure 2. Yield response of different rice cultivars to no application of nitrogen (N0), phosphorus (P0) and potassium (K0). Bars on the columns represent the LSD to determine the significant difference at the 5% of probability level.
مقایسه تاثیر مصرف رایج و بهینه عناصر غذایی
تاثیر مصرف رایج و بهینه کودهای نیتروژن، فسفر و پتاسیم بر عملکرد در شکل 3 آمده است. مصرف بهینه کودهای نیتروژن، فسفر و پتاسیم در مقایسه با مصرف رایج این سه عنصر، سبب افزایش معنیدار 82، 65، 55 و 34 درصدی عملکرد شلتوک بهترتیب در ارقام شیرودی، فجر، طارم هاشمی و طارم دیلمانی شد. بر این اساس، بهنظر میرسد که کمبود عناصر غذایی اصلی، نقشی کلیدی در خلا عملکرد ارقام برنج در منطقه مورد مطالعه بازی میکند. خوابیدگی ساقه، یکی از مشکلات مهم در تولید محصول برنج است و کاهش کمی و کیفی عملکرد آن را باعث میشود و این خوابیدگی بوته تحت تاثیر میزان کود نیتروژن مصرفی قرار میگیرد (Omidi-Rodbaraki et al., 2013). بنابراین کشاورزان منطقه برای کاهش احتمال ورس بوتهها که ناشی از عدم تقسط مناسب کود نیتروژن مصرفی و یا برهمکنش ناشی از سایر مدیریتهای نامناسب زراعی از جمله تراکم کشت بالا است، سعی در کاهش میزان مصرف نیتروژن نمودهاند. از طرفی با کاهش میزان مصرف نیتروژن، بهدلیل عدم تاثیر مصرف حد مطلوب عناصر غذایی دیگری در شرایط تنش نیتروژن (Dobermann & Fairhurst, 2000)، میزان مصرف رایج عناصر غذایی فسفر و پتاسیم نیز همچون نیتروژن توسط کشاورزان منطقه کمتر از حد مطلوب مورد نیاز گیاه برنج است.
شکل 3- پاسخ عملکرد ارقام برنج به مصرف مقادیر مطلوب (NoPoKo) و رایج (NcPCKC) نیتروژن، فسفر و پتاسیم. اندیس c و o، بهترتیب معرف مصرف رایج و بهینه میباشند. بارها روی ستونها معرف LSD برای تعیین اختلاف معنیداری در سطح پنج درصد است.
Figure 3. Yield response of rice cultivars to application of optimum (NoPoKo) and conventional (NcPCKC) rates of nitrogen, phosphorus and potassium. Bars on the columns represent the LSD to determine the significant difference at the 5% of probability level.
Razavipour et al (2015) نشان دادند که مصرف 120 کیلوگرم کود نیتروژن خالص در سه قسط، باعت حداکثر عملکرد تولیدی در رقم کممحصول طارم هاشمی شد. در یک پژوهش در چین نشان داده شد که بسته به واریته و فصل رشد برنج (میزان درجه حرارت و شدت نور) و در شرایطی که نیتروژن در سه قسط مصرف شد، بیشترین میزان عملکرد ارقام مختلف برنج با مصرف 210 تا 300 کیوگرم در هکتار نیتروژن بهدست آمد (Liu et al., 2019). در یک مطالعه گلخانهای نشان داده شد که افزایش میزان نیتروژن مصرفی میتواند میزان جذب عناصر فسفر و پتاسیم ارقام مختلف برنج را بهبود بخشد (Yazdani-Motlagh et al., 2013). نتایج تحقیقی در موسسه تحقیقات برنج کشور نشان داد که در خاکی با میزان فسفر کم ( 7/4 میلیگرم فسفر در هر کیلوگرم خاک)، مصرف 75 تا 80 کیلوگرم در هکتار فسفر خالص، باعث افزایش عملکرد دانه در ارقام شیرودی، هاشمی، خزر و گوهر شد و مصرف بیشتر آن، تاثیر معنیدار بر عملکرد نداشت (Vahabzadeh et al, 2015; Abbasian, & Aminpanah, 2017). نتایج یک تحقیق در چین نیز نشان داد که در خاکهایی با متوسط 110 میلیگرم پتاسیم در هر کیلوگرم خاک، میزان مصرف پتاسیم تا 120 کیلوگرم در هکتار، باعث افزایش عملکرد برنج شد و مصرف بیشتر آن، تاثیر معنیداری بر عملکرد نداشت (Jiang et al., 2019). همانطور که پیشتر گزارش شد، مقدار بهینه نیتروژن، فسفر و پتاسیم خالص مصرفی در ارقام پر محصول (شیرودی و فجر) بهترتیب 260، 60 و 100 کیلوگرم و در ارقام کم محصول (طارم دیلمانی و طارم هاشمی) بهترتیب 130، 30 و 50 کیلوگرم در هکتار بود. مجموعه گزارشهای داخلی و بینالملی فوق نیز امکان افزایش عملکرد برنج در دامنه مصرف عناصر غذایی در این تحقیق را تایید مینماید.
تاثیر سطوح مصرف بینابینی بهینه و رایج عناصر غذایی
بهبود سطح مصرف سه عنصر نیتروژن، فسفر و پتاسیم در ارقام مختلف برنج، باعث افزایش چشمگیر عملکرد آنها شد (شکل 3). با اینوجود، برای تعیین نقش مصرف هر عنصر بهتنهایی در افزایش و یا کاهش عملکرد، تاثیر همزمان مصرف بهینه یک عنصر غذایی در صورت مصرف رایج دو عنصر دیگر یا مصرف رایج یک عنصر در شرایط مصرف بهینه دو عنصر دیگر بر عملکرد برنج تعیین و نتایج در شکل 4 ارایه شد.
شکل 4- پاسخ عملکرد ارقام برنج به میزان مصرف کود نیتروژن، فسفر و پتاسیم در حد رایج و بهینه. اندیس c و o، بهترتیب معرف مصرف رایج و بهینه میباشند. بارها روی ستونها معرف LSD برای تعیین اختلاف معنیداری در سطح پنج درصد است.
Figure 4. Response of rice cultivars yield to the rates of nitrogen, phosphorus and potassium fertilizers in the conventional and optimal range. C and o indices represent the conventional and optimal application. Bars on the columns represent the LSD to determine the significant difference at the 5% of probability level.
با مصرف بهینه نیتروژن و مصرف رایج فسفر و پتاسیم، عملکرد رقم شیرودی و فجر در مقایسه با شرایطی که هر سه عنصر در حد رایج مصرف شدند، حدود 30 درصد افزایش یافت. در وضعیت مشابه یعنی مصرف رایج دو عنصر غذایی و مصرف بهینه عنصر دیگر، میزان افزایش عملکرد رقم شیرودی با مصرف بهینه فسفر و پتاسیم، بهترتیب 7/14 و 3/14 درصد بود. مصرف بهینه هر یک از عناصر غذایی فسفر و پتاسیم (با لحاظ مصرف رایج دو عنصر دیگر) در مقایسه با مصرف رایج هر سه عنصر، منجر به افزایش بهترتیب 7/13 و 13 درصدی عملکرد رقم فجر شد. نتایج همچنین نشان داد که اختلاف عملکرد بین ارقام پرمحصول در تیمارهای مشابه کودی معنیدار نبود. بهعلاوه عملکرد ارقام کم محصول در شرایط مصرف بهینه یکی از کودهای نیتروژن، فسفر و پتاسیم (با لحاظ مصرف رایج دو عنصر دیگر) بهترتیب 6/30، 3/5 و 5/4 درصد در رقم طارم هاشمی و 3/29، 9/6 و 4/5 درصد در رقم طارم دیلمانی در مقایسه با وضعیت مصرف رایج این عناصر افزایش یافت. نتایج نشان داد که در ارقام کم محصول بر خلاف ارقام پر محصول، مصرف بهینه فسفر و یا پتاسیم به تنهایی و بدون مصرف بهینه نیتروژن، سبب افزایش معنیدار عملکرد در مقایسه با وضعیت مصرف هر سه عنصر بهصورت رایج نشد. نتایج پژوهشهای گذشته ثابت کرد که ارقام مختلف برنج، نیاز متفاوتی به عناصر غذایی دارند و ارقام پر –محصول، نیاز بیشتری به عناصر غذایی برای رشد مطلوب خود دارند (Shahdi-Komeleh & kavousi, 2004; Zhang et al., 2010). بهعلاوه تامین میزان نیتروژن کافی برای رشد مطلوب برنج میتواند میزان تقاضا گیاه برای سایر عناصر غذایی همچون فسفر و پتاسیم را بهبود بخشد (Brady & Weil, 2002; Yazdani-Motlagh et al., 2013). با توجه به نتایج گزارش شده و همچنین با توجه به موجودی فسفر و پتاسیم خاک که معادل حدود40 کیلوگرم فسفر و حدود350 کیلوگرم پتاسیم در عمق 30 سانتیمتری خاک در هر هکتار بود، میتوان نتیجه گرفت که در شرایطی که میزان مصرف نیتروژن در حد رایج بوده است، میزان کافی از این دو عنصر برای تامین نیاز ارقام کم محصول در خاک موجود بوده است.
در شرایط مصرف بهینه فسفر و پتاسیم و مصرف رایج نیتروژن، عملکرد ارقام شیرودی، فجر، طارم هاشمی و طارم دیلمانی در مقایسه با مصرف بهینه هر سه عنصر غذایی به میزان 35، 31، 28 و 25 درصد کاهش یافت. میزان کاهش عملکرد این ارقام در شرایط مصرف بهینه فسفر و نیتروژن و مصرف رایج پتاسیم، بهترتیب 24، 5/23، 7/14 و 4/14 درصد بود. نتایج همچنین نشان داد که در شرایط مصرف بهینه پتاسیم و نیتروژن و مصرف فسفر در حد رایج منطقه، ارقام شیرودی، فجر، طارم هاشمی و طارم دیلمانی، 2/14، 5/13، 5/9 و 7/9 درصد در مقایسه با شرایط بهینه کاهش عملکرد داشتند. بنابراین در شرایط توصیه بهینه کودی، بیشترین نقش در افزایش عملکرد برنج بویژه در ارقام پر محصول آن، بهترتیب بر عهده نیتروژن، پتاسیم و فسفر بود. با این وجود،در ارقام کم محصول، اختلاف معنیداری بین میزان تاثیر پتاسیم و فسفر بر افزایش عملکرد در شرایطی که نیتروژن در حد رایج مصرف شد، مشاهده نشد. پتانسیل تولید ماده خشک بیشتر در ارقام پرمحصول، منجر به تقاضای بیشتر آنها برای عناصر غذایی خواهد شد؛ در نتیجه هرچه اختلاف بین تقاضای گیاه برای یک عنصر غذایی نسبت به موجودی آن عنصر در خاک بیشتر باشد، پاسخ گیاه به کود مصرفی نیز بیشتر خواهد بود (Brady & Weil, 2002). غلظت بحرانی فسفر و پتاسیم خاک شالیزارهای شمال کشور بهترتیب حدود 18-14 و 170-110 میلیگرم بر کیلوگرم گزارش شده است (Malakouti et al., 2001; Kavousi, & Malakouti, 2006; Shahdi-Komleh et al., 2012)، از این رو به دلیل اختلاف بیشتر بین موجودی پتاسیم خاک مزرعه آزمایشی نسبت به موجودی فسفر آن در مقایسه با متوسط غلظتهای بحرانی گزارش شده برای این دو عنصر، پاسخ بیشتر ارقام برنج به مصرف پتاسیم در مقایسه با مصرف فسفر کاملا منطقی بهنظر میرسد.
نکته قابل توجه دیگر این بود که در شرایط مصرف بهینه عناصر غذایی مختلف، اختلاف معنیداری در تولید عملکرد بین رقم شیرودی و فجر مشاهده شد. بهعلاوه در شرایط مصرف رایج عناصر غذایی مختلف نیز اختلاف معنیداری در تولید عملکرد بین رقم طارم هاشمی و طارم دیلمانی مشاهده شد. بر این اساس و با توجه به اختلاف معنیدار عملکرد بین رقمهای شیرودی و فجر در شرایط مصرف بهینه عناصر غذایی مختلف، میتوان نتیجه گرفت که احتمالا رقم فجر برای تولید حداکثر عملکرد خود به مقادیر نیتروژن، فسفر و پتاسیم کمتری در مقایسه با سطح مصرف بهینه در نظر گرفته شده در این مطالعه نیاز دارد. این نتایج کاملا مشخص میکند که برای بروز پتانسیل ژنتیکی تولید در هر رقم، مصرف کافی و همزمان عناصر غذایی مختلف لازم است. تقاضای یک گیاه برای یک عنصر غذایی، کاملا تحت تاثیر ژنتیک و محیط رشد اطراف آن گیاه قرار خواهد گرفت (Brady & Weil, 2002)؛ در نتیجه، هرچه پتانسل ژنتیکی تولید ماده خشک در رقم مورد نظر بالاتر و شرایط اقلیمی (نور، دما و رطوبت) و خاکی منطقه مورد کشت و کار گیاه مطلوبتر باشد، میزان تولید ماده خشک توسط گیاه و به طبع آن تقاضای آن گیاه برای عناصر غذای بالاتر خواهد بود. بهطور مثال، Fathi et al. (2017) با بررسی پتانسیل تولید برنج در سه منطقه بابلسر، آمل و پل سفید از شهرستانهای استان مازندران نشان دادند که شدت تشعشع بالاتر و دامنه حرارتی مطلوب تر، چگونه منجر به تفاوت پتانسیل تولید بین مناطق مختلف کشت برنج شده است. بنابراین برای کاربردی کردن نتایج این تحقیق برای استفاده در مناطق دیگر، توصیه میشود برای تعیین میزان تقاضای گیاه برای عناصر غذایی مختلف، علاوه بر پتانسیل ژنتیکی تولید در گیاه، به شرایط محیطی منطقه نیز که برای بروز پتانسیل ژنتیکی بسیار مهم است توجه شود.
نتیجهگیری کلی
براساس نتایج این پژوهش، عدم مصرف عناصر غذایی اصلی شامل نیتروژن، فسفر و پتاسیم، باعث افت عملکرد دانه در همه ارقام برنج شد؛ با اینوجود شدت این افت عملکرد در ارقام پر محصول بیشتر از ارقام کم محصول بود. بهعلاوه، مصرف بهینه کودهای نیتروژن، فسفر و پتاسیم که شامل بهبود مقدار و تعداد دفعات تقسیط آنها بود، در مقایسه با مصرف رایج این سه عنصر، باعث افزایش متوسط 59 درصدی در عملکرد شلتوک شد. مدیریت بهینه مصرف نیتروژن، مهمترین عامل افزایش تولید در بین عناصر غذایی مصرفی بود و در ارقام کم محصول بر خلاف ارقام پر محصول، مصرف بهینه فسفر و یا پتاسیم به تنهایی و بدون مصرف بهینه نیتروژن، تاثیر معنیدار بر افزایش عملکرد برنج نداشت. بهطور کلی، نیاز به عناصر غذایی مختلف در بین ارقام پرمحصول و کممحصول متفاوت بود و برای بروز پتانسیل ژنتیکی تولید در هر رقم، مصرف کافی و همزمان عناصر غذایی مختلف لازم بود.
REFRENCES
REFRENCES