نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 گروه زراعت، دانشکده علوم زراعی، دانشکده علوم زراعی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری
2 گروه زراعت، دانشکده علوم زراعی، دانشگاه علوم کشاورزی ومنابع طبیعی ساری
3 گروه علوم و مهندسی خاک، دانشکده علوم زراعی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری
چکیده
کلیدواژهها
موضوعات
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
In order to evaluation of phytoremediation capability of Chenopodium quinoa Willd along with application of three types of biochar in cadmium contaminated soil, a factorial experiment was conducted in a completely randomized design with four replications in 2021. The treatments of this experiment include five levels of Cd (0, 25, 50, 75, and 100 mg Cd / kg soil from the source of cadmium nitrate) and four types of biochar (pomegranate and plum wood, wheat straw, North forest wood, and control). In this experiment, root dry weight and shoot dry weight decreased by 88.7 and 126.8% in response to increasing cadmium concentration, respectively. Pomegranate and plum wood biochar and wheat straw biochar increased root dry weight (18.8% and 40%, respectively) and shoot dry weight (35.8% and 79.4%, respectively). While the North forest wood biochar reduced root dry weight by 18.8% and shoot dry weight by 31.8%, with increasing cadmium concentration in soil, roots and shoots of quinoa increased by 484883.3, 90634.7, and 115805.4%, respectively. Application of pomegranate and plum wood biochar and wheat straw biochar reduced the concentration of cadmium usable in soil, cadmium concentration in roots and shoots. While, the North forest wood biochar on all levels, except the control, increased the concentration of usable cadmium in the soil, the concentration of cadmium in the roots and shoots of quinoa. With increasing cadmium concentration, tolerance index decreased by 129.4% compared to control. Due to the high tolerance index, translocation factor and bioaccumulation factor, the use of this plant in remediation can be recommended. On the other hand, the use of pomegranate and plum wood biochar and wheat straw biochar can reduce the concentration of cadmium in soil, root and shoot, as well as can improve plant yield, therefore, can be used for phytostabilization and reduce heavy metals in plant organs. On the other hand, the use of North forest wood biochar with the ability of increasing the concentration of cadmium in the soil, root and shoot can be used as an aid to increase of plant extraction. According to the results of this study, farmers can be advised to use pomegranate and plum wood biochar and wheat straw biochar in fields containing heavy metals such as cadmium to reduce these heavy metals. On the other hand, the use of North forest wood biochar should be avoided due to increased mobility of heavy metals in the fields.
کلیدواژهها [English]
مقدمه
در طی چند دهه گذشته، آلودگی خاک توسط فلزات سنگین بهدلیل سمیبودن و تجزیه دشوار آن به یک مسئله زیستمحیطی مهم تبدیل شده است
(Yang et al., 2020). کادمیوم بهعنوان هفتمین عنصر بسیار سمی طبقهبندی شده است. جذب کادمیوم توسط گیاهان میتواند منجر به تجمع سطوح بالای کادمیوم در زنجیره غذایی انسان شود
(Adhikari et al., 2020). علاوهبر آلودگی ناشی از رسوب ذرات هوا، فعالیتهای انسانی مانند استخراج معادن، آبیاری از طریق فاضلاب و کاربرد سموم دفع آفات و کود نیز میتوانند به افزایش کادمیوم در خاکهای کشاورزی کمک کنند (Bui et al., 2020). کادمیوم بهطور غیر مستقیم باعث افزایش تولید گونههای اکسیژن فعال در گیاهان و ایجاد تنش اکسیداتیو میشود (Hendrix et al., 2020).
روشهای مرسوم برای حذف فلزات سنگین از خاکهای آلوده شامل روشهای فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیکی است که ممکن است در ترکیب با یکدیگر برای اصلاح مکانهای آلوده استفاده شوند. با وجود راندمان بالا، اکثر این روشها پرهزینه بوده و با مصرف انرژی بالا و تخریب زیستمحیطی همراه هستند (Shi et al., 2020).
فناوری گیاهپالایی شاخهای از زیستپالایی است که از گیاهان برای تصفیه آب و خاک استفاده میکند (Mustafa & Hayder, 2021). فناوری گیاهپالایی سازگار با محیط زیست و مقرونبهصرفه است (Ibrahim & Afandi, 2020). گیاهان ایدهآل برای گیاهپالایی باید ویژگیهای متعددی از قبیل توانایی رشد در محیط آلوده، رشد سریع، زیستتوده با کیفیت بالا، برداشت آسان و قابلیت تجمع طیف وسیعی از آلایندهها و فلزات سنگین را در خود داشته باشند. در حال حاضر، هیچ گیاه شناختهشدهای نیست که تمام این معیارها را برآورده کند (Abedi Koupai et al., 2020). کینوا با نام علمیChenopodium quinoa Willd ، گیاهی یکساله است که از آمریکای لاتین منشأ گرفته است (Amiryousefi et al., 2020). کینوا یک گیاه هالوفیت است. هالوفیتها تحمل بالاتری نسبت به فلزات سنگین دارند و سرعت جذب بیشتری از خاک نشان دادهاند. علاوهبراین، با افزایش تحرک موجب بهبود انتقال و جابهجایی فلزات سنگین از خاک به ریشه و سایر اجزای گیاه میشود
(Jaikishun et al., 2019).
امروزه برای کاهش اثرات منفی آلایندهها در کنار گیاهپالایی، از دیگر فرآیندها نیز استفاده میشود. ازجمله این فرآیندها برای افزایش کارایی گیاهپالایی، استفاده از کودهای زیستی و آلی مانند بیوچار میباشد (Albo Ebadi et al., 2018). بیوچار نوعی ماده آلی جامد و غنی از کربن است که در اثر فرآیند پیرولیز زیستتوده در شرایط کمبود و یا غیاب اکسیژن تهیه میشود (Kabiri et al., 2018). خواص بیوچار تا حد زیادی به ویژگیهای ماده اولیه و شرایط پیرولیز مانند دما، شدت و زمان گرمایش بستگی دارد
(Cardenas-Aguiar et al., 2020). بیوچار با بهبود ویژگیهـای شـیمیایی نظیر نگهـداری و فراهمـی عناصـر موجب افزایش رشـد گیـاه مـیشـود. علاوهبراین، بیوچــار میتواند پویایی عناصر غذایی را با اثرگـذاری بـر چرخـه نیتروژن و ارائه گزینههایی در راستای بهحـداقلرسـاندن هدررفت و اتلاف نیتروژن از طریق تبادل یونی، جـذب و غیر پویاسازی و همچنین افزایش عرضه مواد غذایی تغییر دهد
(Zibaei et al., 2019).
باتوجهبه افزایش شهرنشینی و صنعتیشدن و در پی آن افزایش ورود فلزات سنگین به اکوسیستم، هدف از اجرای این پژوهش بررسی قابلیت گیاهپالایی کینوا همراه با کاربرد سه نوع بیوچار در خاک آلوده به کادمیوم در شهرستان بندر ترکمن میباشد.
مواد و روشها
این آزمایش گلدانی بهصورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با چهار تکرار در محوطه مدیریت جهاد کشاورزی شهرستان بندر ترکمن به مختصات جغرافیایی °۵۴ و ´۶ طول شرقی و °۳۶ و ´۵۲ عرض شمالی با شرایط آب و هوایی معتدل و خشک در سال 1399 اجرا شد. فاکتورهای این آزمایش شامل پنج سطح کادمیوم (صفر (شاهد)، 25، 50، 75 و 100 میلیگرم کادمیوم در کیلوگرم خاک از منبع نیترات کادمیوم)، چهار سطح بیوچار (عدم مصرف (شاهد)، مصرف بیوچار (100 گرم بیوچار به ازای هر کیلوگرم خاک) چوب انار و آلو از منطقه شیراز، کاه گندم از مناطق دیم گلستان و چوب جنگلهای شمال بود. بیوچار چوب جنگلهای شمال از شرکت داخلی کربن اکتیو بشل، بیوچار چوب درخت انار و آلو از شرکت فصل پنجم فرحبخش و بیوچار کاه گندم با همکاری آزمایشگاه خاکشناسی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری تهیه شدند. بهمنظور اندازهگیری مشخصات فیزیکی و شیمیایی خاک به آزمایشگاه انتقال یافت که نتایج اندازهگیری در جدول 1 آمده است.
جدول 1- نتایج تجزیه برخی خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک منطقه مورد آزمایش Table 1. Analysis results of some physical and chemical properties of soil in the tested area
|
Cd (mg/kg) |
Zn (mg/kg) |
Mg (mg/kg) |
K (mg/kg) |
P (mg/kg) |
C (%) |
N (%) |
Ec (mmohs/cm) |
pH |
Soil texture |
0.062 |
0.8 |
2.3 |
194 |
5.77 |
0.5 |
0.04 |
3.07 |
7.88 |
Loam |
در مجموع 80 گلدان درنظر گرفته شد که برای هر گلدان مقدار پنج کیلوگرم خاک اضافه شد. غلظتهای کادمیوم بهصورت نیترات کادمیوم (Cd(NO3)2)به خاک اضافه شدند.
خاکهای آلوده در گلدانها بهمدت یک ماه چندین مرتبه مرطوب و خشک شدند تا به شرایط طبیعی نزدیک شوند (Shanbleh & Kharabsheh, 1996). مقدار هر عنصر براساس نمک مورد نظر برای استفاده در پنج کیلوگرم خاک محاسبه شد. تفاوت در نیترات تیمارهای آلوده و شاهد از طریق کود اوره محاسبه و اعمال شد. مقدار مورد نظر نیترات کادمیوم برای هر تیمار بهصورت لایهای با خاک مخلوط شد. بعد از خشکشدن خاک در هوای آزاد، همزمان با آلودهسازی محیط کشت، مقدار بیوچار تعیینشده (500 گرم در هر گلدان) نیز به تیمارهای مورد نظر اضافه شد. برخی از خصوصیات فیزیکی و شیمیایی بیوچار چوب انار و آلو، بیوچار کاه گندم و بیوچار چوب جنگلهای شمال بهترتیب در جدول 2 آمده است.
جدول 2- نتایج تجزیه برخی از خصوصیات فیزیکی و شیمیایی بیوچار Table 2. Analysis results of some physical and chemical properties of biochar |
Humidity (%) |
pH |
Particle diameter size (mm) |
Time (hour) |
Temperatures (°C) |
Conditions |
Biochar type |
5 |
8 |
4 |
24 |
500 |
Anaerobic |
Pomegranate and plum |
7 |
7 |
0.5 |
7 |
300 |
Anaerobic |
Wheat straw |
6 |
8.5 |
1-3 |
14 |
390 |
Anaerobic |
North forest wood |
در تاریخ 03/12/1399 عملیات کاشت انجام شد. به این صورت که در هر گلدان پنج عدد بذر کینوا کاشته شد که پس از جوانهزدن و استقرار گیاهان عمل تنککردن صورت گرفت و درنهایت یک بوته در هر گلدان بهعنوان تراکم گیاه درنظر گرفته شد. در طول دوره رشد، بهمنظور جلوگیری از هدررفت نیترات کادمیوم اعمال شده و تسریع کلاتهشدن فلز سنگین، آبیاری از طریق زیرگلدانی صورت گرفت. علاوهبراین، در طول دوره رشد مبارزه با علفهای هرز بهطور دستی صورت گرفت و در طول دوره رشد هیچ گونه آفاتی مشاهده نشد. عملیات برداشت گیاهان در تاریخ 15/03/1400 حدود دو ماه پس از کاشت در مرحله حداکثر رشد رویشی و قبل از گلدهی انجام شد. در زمان برداشت، گیاهان هر گلدان کفبر شدند و پس از برداشت اندام هوایی، ریشهها از گلدان خارج شدند و درنهایت با آب شستوشو شدند، سپس نمونههای اندامهای هوایی و ریشههای گیاه (اندامهای زیرزمینی) به آزمایشگاه انتقال یافتند. پس از کفبر کردن بوتهها، نمونهها بهمدت 48 ساعت در دمای 50 درجه سانتیگراد در آون قرار داده شدند؛ سپس با استفاده از ترازوی دیجیتال وزن خشک نمونهها در گلدان تعیین شد.
اندازهگیری غلظت کادمیوم در اندامهای گیاهی بهروش هضم تر انجام شد. غلظت فلز کادمیوم قابل جذب در نمونههای خاک با استفاده از روش
Lindsay & Norvell (1978) اندازهگیری شد. درنهایت، با استفاده از روابط ریاضی زیر توانایی گیاهان در انباشت عنصر آلاینده کادمیوم محاسبه شد
( Lindsay & Norvell, 1978 Woodies et al., 1977;).
100 رابطه (1) (Baker, 1987; Lasat, 2002)
رابطه (2)
(Baker & Brooks, 1989; Zhang et al., 2002)
رابطه (3) (Ma et al., 2001; Cluis, 2004)
(Aravind & Prasad, 2005)
پس از اتمام محاسبات آزمایشگاهی، دادههای حاصل از این پژوهش با استفاده از نرمافزار (Ver. 9.4) SAS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. همچنین در صورت معنیداربودن اثرات متقابل دوگانه کادمیوم و بیوچار، برشیدهی اثر متقابل صورت گرفت و از آزمون LSD در سطح پنج درصد جهت مقایسه میانگین استفاده شد.
نتایج و بحث
نتایج تجزیه واریانس اثر تیمارهای آزمایشی بر تمامی صفات مرتبط با قابلیت گیاهپالایی در جدول 3 آمده است.
جدول 3- تجزیه واریانس (میانگین مربعات) اثر کادمیوم و بیوچار بر صفات مرتبط با قابلیت گیاهپالایی کینوا.
Source |
Df |
RDW |
SDW |
Cd of soil |
Cd of root |
Cd of shoot |
TF |
Cd uptake in shoots |
TI
|
BF
|
Cadmium |
4 |
0.772** |
20.108** |
228.362** |
907.617** |
4344.173** |
1.513** |
0.0194** |
1.109** |
4.880** |
Biochar |
3 |
0.913** |
41.378** |
39.810** |
134.992** |
367.445** |
1.969** |
0.0033** |
2.281** |
7.585** |
Cadmium× Biochar |
12 |
0.005ns |
0.261ns |
3.134** |
10.133** |
26.061** |
0.383* |
0.0019** |
0.014 ns |
0.699 ns |
Error |
60 |
0.037 |
0.334 |
0.336 |
0.918 |
3.903 |
0.160 |
0.0001 |
0.018 |
0.696 |
Cv (%) |
|
20.51 |
15.78 |
12.85 |
10.62 |
10.35 |
18.834 |
22.99 |
15.29 |
19.74 |
Table 3. Analysis of variance (mean squares) effect of cadmium and biochar on traits related to phytoremediation of quinoa.
*، ** و ns: بهترتیب بهمفهوم معنیداری در سطح پنج درصد، یک درصد و عدم معنیداری میباشند.
*, ** and ns are significant at the level of 5%, 1% and non-significant, respectively.
RDW: Root dry weight, SDW: Shoot dry weight, TF: Translocation Factor, TI: Tolerance index and BF: Bioaccumulation Factor
وزن خشک ریشه
اثر ساده کادمیوم و بیوچار بر وزن خشک ریشه در سطح یک درصد معنیدار شد. در حالیکه اثر متقابل کادمیوم و بیوچار اثر معنیداری بر این صفت نداشت (جدول 3). با افزایش غلظت کادمیوم، وزن خشک ریشه کاهش یافت (شکل 1-الف). بهطوریکه بیشترین میانگین وزن خشک ریشه (1/1 گرم در بوته) در غلظت صفر کادمیوم بهدست آمد و مصرف 100 میلیگرم کادمیوم در کیلوگرم خاک باعث کاهش 7/88 درصدی وزن خشک ریشه نسبت به عدم مصرف کادمیوم شد (شکل 1-الف).
بیوچار چوب انار و آلو و بیوچار کاه گندم، وزن خشک ریشه کینوا را بهترتیب 8/18 و 40 درصد نسبت به شاهد افزایش دادند. درحالیکه، وزن خشک ریشه با کاربرد بیوچار تهیهشده از چوب جنگلهای شمال 8/18 درصد کاهش یافت.
وزن خشک شاخساره
کادمیوم و بیوچار بر وزن خشک شاخساره اثر معنیداری در سطح یک درصد داشتند؛ اما اثر متقابل کادمیوم و بیوچار بر صفت ذکرشده اثر معنیداری نداشت (جدول 3). باتوجهبه شکل 2-الف روند تغییرات وزن خشک شاخساره کینوا تحت افزایش غلظت کادمیوم از نوع خطی بود؛ بهطوریکه مصرف 100 میلیگرم کادمیوم در کیلوگرم خاک باعث کاهش 8/126 درصدی وزن خشک شاخساره نسبت به عدم مصرف کادمیوم شد (شکل 2-الف).
|
شکل 1- روند تغییرات وزن خشک ریشه کینوا با افزایش سطوح کادمیوم (الف) و مقایسه میانگین اثر بیوچار بر وزن خشک ریشه کینوا (ب)
Figure 1. The trend of quinoa root dry weight changes with increasing cadmium levels (a) and the mean comparison of biochar effect on root dry weight of quinoa (b)
شکل 2- روند تغییرات وزن خشک شاخساره کینوا با افزایش سطوح تیمار کادمیوم (الف) و مقایسه میانگین اثر بیوچار بر وزن خشک شاخساره گیاه کینوا (ب).
Figure 2. The trend of quinoa shoot dry weight changes with increasing cadmium levels (a) and the mean comparison of biochar effect on shoot dry weight of quinoa (b).
در مطالعهای مشاهده شد که تحت تنش کادمیوم (یک میکرومول در لیتر)، رشد گیاه برنج بهطور جدی مهار شد و وزن خشک ریشه و وزن خشک شاخساره در 10 و 20 روز پس از اعمال تیمارها بهطور چشمگیری کاهش یافتند (Qina et al., 2021). افزایش اتصال عرضی پکتینها در لاملاهای میانی باعث افزایش چسبندگی سلولی و اتصال به دیواره سلولی میشود و درنتیجه در برابر رشد مقاومت میکند. علاوهبراین، افزایش فعالیت پراکسیداز دیواره سلولی ناشی از فلز منجر به افزایش اتصال عرضی فنلی میشود. درنتیجه میتواند از گسترش دیواره سلولی و رشد زیستتوده جلوگیری کند (Sudhagar & Sassikumar, 2017).
وزن خشک شاخساره با کاربرد بیوچار چوب انار و آلو و بیوچار کاه گندم بهترتیب 8/35 و 4/79 درصد نسبت به شاهد افزایش یافت؛ این درحالی بود که مصرف بیوچار تهیهشده از چوب جنگلهای شمال موجب کاهش 8/31 درصدی وزن خشک شاخساره شد (شکل 2-ب). بیوچارهای تولیدشده خواص متفاوتی را نشان میدهند که منجر به اثرات متفاوتی بر خاک و درنتیجه منجر به واکنشهای متفاوتی از سوی گیاهان میشود (Paneque et al., 2016). در آزمایشی با عنوان بررسی تأثیر سه نوع بیوچار حاصل از گندم، ذرت و نی در دماهای 500 و 700 درجه سانتیگراد تحت تنش کادمیوم، نیکل و سرب نشان داد، بیشترین وزن خشک ریشه (93/1 گرم) و شاخساره (37/7 گرم) گیاه ذرت (Zea mays L.) در تیمار بیوچار ذرت تهیهشده در دمای 700 درجه سانتیگراد مشاهده شد. درحالیکه، کمترین میزان وزن خشک ریشه (61/1 گرم) در تیمار بیوچار گندم تهیهشده در دمای 700 درجه سانتیگراد بهدست آمد. علاوهبراین، نتایج این مطالعه نشان داد که وزن خشک ریشه و شاخساره گیاه ذرت با افزایش میزان بیوچار بهطور معنیداری کاهش یافتند
(Sayyadian et al., 2019). بهنظر میرسد بیوچار بهعنوان اصلاحکننده خاک با افزایش حاصلخیزی خاک، شرایط مناسبی را برای رشد و عملکرد گیاه بهوجود آورده و همچنین سطح ویژه و چگالی بار زیاد آن باعث افزایش سطح ویژه کل خاک و افزایش جمعیت میکروبی خاک شده (Zaefarian et al., 2020) و افزایش فعالیت ریزجانداران در حضور بیوچار، ترشحات گیاهی و تأثیر سینرژیک آنها موجب افزایش وزن خشک ریشه و شاخساره میشود (Habibi et al., 2017). برخی از انواع بیوچار میتوانند سدیم را در خاک افزایش دهند. افزایش سدیم بر رشد گیاهان اثر منفی میگذارد؛ به این صورت که پتانسیل اسمزی خاک را افزایش میدهد و جذب آب توسط گیاهان را کاهش میدهد. با این حال، اثر آهکی بیوچار خاصیت مثبتی برای خاکهای اسیدی محسوب میشود، اما در خاکهایی با pH بالا، اثر آهکی میتواند اثرات نامطلوبی را بههمراه داشته باشد (Rajkovich et al., 2011).
غلظت کادمیوم در خاک و اندامهای گیاهی
اثرات ساده کادمیوم و بیوچار و همچنین اثر متقابل کادمیوم و بیوچار بر غلظت کادمیوم در خاک، ریشه و شاخساره در سطح یک درصد اثر معنیداری داشتند (جدول 3). براساس نتایج حاصل از مقایسه میانگین برهمکنش کادمیوم و بیوچار بر میزان غلظت کادمیوم قابل استفاده در خاک، غلظت کادمیوم در ریشه و شاخساره کینوا، با افزایش غلظت کادمیوم میزان غلظت کادمیوم در خاک، ریشه و شاخساره بهترتیب 3/84883، 7/90634 و 4/115805 درصد افزایش یافتند (جدول 4). در همهی سطوح کادمیوم، کاربرد بیوچار چوب انار و آلو و بیوچار کاه گندم موجب کاهش غلظت کادمیوم قابل استفاده در خاک، غلظت کادمیوم در ریشه و شاخساره شدند. این درحالی بود که بیوچار چوب جنگلهای شمال در همهی سطوح بجز شاهد موجب افزایش غلظت کادمیوم قابل استفاده در خاک، غلظت کادمیوم در ریشه و شاخساره کینوا شد. در همه سطوح تیمار کادمیوم بجز شاهد، کاربرد بیوچار کاه گندم موجب کاهش بیشتری در غلظت کادمیوم قابل استفاده در خاک، غلظت کادمیوم ریشه و شاخساره نسبت به بیوچار چوب انار و آلو شده است. کمترین غلظت کادمیوم قابل استفاده در خاک، غلظت ریشه و شاخساره (بهترتیب 001/0، 002/0 و 004/0 میلیگرم در کیلوگرم) در خاک غیر آلوده و در حضور بیوچار کاه گندم مشاهده شد. در مقابل، بیشترین غلظت کادمیوم قابل استفاده در خاک، غلظت کادمیوم در ریشه و شاخساره (بهترتیب 403/12، 698/23 و 090/51 میلیگرم در کیلوگرم) در سطح 100 میلیگرم کادمیوم در کیلوگرم خاک و در حضور بیوچار تهیهشده از چوب جنگلهای شمال بهدست آمد که نسبت به شاهد (عدم مصرف بیوچار در سطح 100 میلیگرم کادمیوم) بهترتیب 62/21، 55/13 و 13/19 درصد افزایش یافتند (جدول 4).
جدول 4- مقایسه میانگین برهمکنش کادمیوم و بیوچار بر غلظت کادمیوم قابل استفاده در خاک، ریشه و شاخساره کینوا.
Table 4. Comparison of the mean interaction of cadmium and biochar on the concentration of cadmium in soil, roots and shoots of quinoa.
|
Cadmium (mg/kg) |
Biochar |
Concentration of Cd in soil |
Concentration of Cd in roots |
Concentration of Cd in shoots |
Translocation Factor |
Cd uptake in shoots |
|
(mg/kg) |
|
||||||
|
Non application
|
0.012b |
0.023b |
0.037a |
1.66b |
0.00014a |
|
0 |
Pomegranate and plum wood
|
0.002c |
0.005c |
0.010b |
2.00a |
0.00002b |
|
|
Wheat straw
|
0.001c |
0.002c |
0.004b |
2.00a |
0.00002b |
|
|
North forest wood
|
0.022a |
0.051a |
0.047a |
0.92c |
0.00015a |
|
|
Non application |
2.839b |
5.337b |
10.765b |
2.04b |
0.04390a |
|
25 |
Pomegranate and plum wood
|
1.686c |
2.846c |
8.355c |
3.13a |
0.04041a |
|
|
Wheat straw
|
0.678d |
1.429d |
4.169d |
3.07a |
0.02543b |
|
|
North forest wood
|
3.585a |
7.820a |
13.351a |
1.71b |
0.03881a |
|
|
Non application |
4.340b |
8.744b |
17.388b |
2.00a |
0.05362a |
|
50 |
Pomegranate and plum wood
|
3.231c |
6.333c |
13.427c |
2.13a |
0.05407a |
|
|
Wheat straw
|
2.178d |
4.365d |
9.632d |
2.49a |
0.04917a |
|
|
North forest wood
|
5.773a |
11.666a |
23.880a |
2.06a |
0.04872a |
|
|
Non application
|
7.688b |
15.095b |
30.994b |
2.06a |
0.07264c |
|
75 |
Pomegranate and plum wood
|
6.199c |
13.075c |
27.155c |
2.08a |
0.08905b |
|
|
Wheat straw
|
4.750d |
10.925d |
23.565d |
2.20a |
0.11000a |
|
|
North forest wood
|
9.154a |
17.231a |
34.834a |
2.02a |
0.05541d |
|
|
Non application
|
10.198b |
20.869b |
42.885b |
2.05b |
0.07138b |
|
100 |
Pomegranate and plum wood
|
8.581c |
17.110c |
37.816c |
2.21b |
0.10240b |
|
|
Wheat straw
|
6.916d |
13.798d |
34.824d |
2.52a |
0.13710a |
|
|
North forest wood
|
12.403a |
23.698a |
51.090a |
2.15b |
0.02760c |
|
میانگینهایی که در هر ستون و هر سطح کادمیوم دارای حروف مشترک میباشند، براساس آزمون LSD در سطح احتمال پنج درصد اختلاف معنیداری ندارند.
The means that have a common letter and each cadmium level are not significantly different together at the 5% level based on the LSD test.
Kacalkova et al. (2014) گزارش دادند که افزایش غلظت فلزات سنگینی مانند کروم، نیکل، سرب و کادمیوم در خاک موجب افزایش جذب آنها توسط گیاهانی از قبیل ذرت (Zea mays L.)، آفتابگردان (Helianthus annuus L.)، بید (Salix x smithiana Willd.) و صنوبر (Populus nigra L. x P. maximowiczii) شدند. همچنین نشان داده شد که استفاده از مواد جاذبی مانند بیوچار در خاک باعث کاهش جذب فلزات سنگین توسط این گیاهان میشود. در آزمایش دیگری مشاهده شد که بـا افزایش سطح سرب و کادمیوم، میزان جذب در اندام هوایی کاهو (Lactuca sativa L.) رقم "سیاهو" افزایش یافت. در این تحقیق تیمارهای مختلف بیوچار تهیهشده از پسماند گل رز شاخهبریده (5 و 10 گرم در کیلوگرم) موجب کاهش غلظت سرب و کادمیوم در ریشه و اندام هوایی کاهو شدند (Valizadeh Ghale Beig et al., 2020).
بیوچار متخلخل و دارای گروههای عاملی است که این ساختار خاص موجب شده تا بیوچار پتانسیل جذب فلزات سنگین در محیط آبی و خاکی را داشته باشد. گروههای عاملی سطحی در بیوچار (هیدروکسیل، کربوکسیل و کربونیل) میتوانند ظرفیت تبادل کاتیونی خاک را افزایش دهند و موجب افزایش تشکیل کمپلکسها با فلزات سنگین شوند
(Bashir et al., 2018). تبادل کاتیونی نقش مهمی را در کاهش زیستفراهمی فلزات سنگین در خاک ایفا میکند. علاوهبراین، بیوچار با افزایش pH خاک اسیدی، منجر به افزایش بارهای منفی سطح میشود. بنابراین باعث افزایش جذب فلزات سنگین میشود. بهطورکلی مکانیسمهای جذب فلزات سنگین توسط بیوچار شامل برهمکنشهای الکترواستاتیک، تبادل یونی، رسوب شیمیایی و ایجاد کمپلکس با گروههای عاملی در سطح بیوچار میباشد (Gholami & Rahimi, 2020).
pH محیط یکی از عوامل مؤثر بر فرآیند جذب محسوب میشود، زیرا از یک جهت یونهای هیدروژن بهشدت با یونهای فلزی برای مکانهای جذب رقابت میکنند و از سوی دیگر تعیینکننده شکل شیمیایی یونی فلز و درجه یونیزاسیون جاذب در طول واکنش است (Boostani, 2020). کمبودن جذب کادمیوم درpH های پایین میتواند به این علت باشد که در pH پایین، گروههای عاملی سطحی بیوچار پروتونه شده و بهصورت بار مثبت وجود دارند. در این حالت بیشتر تمایل جاذب به جذب آنیون است (Abdelhafez et al., 2014). بیوچار کاه گندم، چوب انار و آلو و چوب جنگلهای شمال بهترتیب شامل کمترین و بیشترین مقدارpH میباشند. بنابر مطالب فوق، بیوچار کاه گندم با کمترین pH موجب کاهش جذب کادمیوم و بیوچار چوب جنگلهای شمال با بیشترین pH موجب افزایش جذب کادمیوم در خاک، ریشه و شاخساره میشوند.
فاکتور انتقال
جدول تجزیه واریانس نشان میدهد اثر ساده کادمیوم و بیوچار بر فاکتور انتقال در سطح یک درصد و اثر متقابل کادمیوم و بیوچار در سطح پنج درصد معنیدار شدند (جدول 3). نتایج حاصل از مقایسه میانگین برهمکنش کادمیوم و بیوچار بر فاکتور انتقال نشان داد، فاکتور انتقال از سطح صفر تا غلظت 25 میلیگرم کادمیوم در کیلوگرم خاک افزایش یافته است، اما در ادامه روند یکسانی را طی کرده است. کمترین مقدار فاکتور انتقال (92/0) در خاک غیر آلوده و در حضور بیوچار تهیه شده از چوب جنگلهای شمال بهدست آمد که نسبت به شاهد (عدم مصرف بیوچار) 57/44 درصد کاهش یافت. بیشترین مقدار فاکتور انتقال (13/3) در سطح 25 میلیگرم کادمیوم در کیلوگرم خاک و با کاربرد بیوچار چوب انار و آلو مشاهده شد که نسبت به شاهد آن (عدم مصرف بیوچار در سطح 25 میلیگرم کادمیوم در کیلوگرم خاک) 39/55 درصد افزایش یافت (جدول 4). فاکتور انتقال (نسبت کادمیوم شاخساره به ریشه) بالاتر فلزات سنگین در گیاه اهمیت زیادی برخوردار است؛ زیرا به کارآمدی گیاهان در گیاهپالایی خاکهای آلوده به فلزات سنگین مربوط میشود (Hussain et al., 2013). بهطور معمول گیاهان هنگام تنش فلزات سنگین فاکتور انتقال کوچکتر از یک را نشان میدهند. فاکتور انتقال بزرگتر از یک نشان میدهد که گیاهان آلودگی مورد مطالعه را تحمل میکنند و این خصوصیت یکی از ویژگیهای گیاهان بیشاندوز محسوب میشود. بنابراین، فاکتور انتقال بزرگتر از یک عامل تعیینکنندهای برای دستهبندی گونههای گیاهی برای فرآیند گیاهپالایی است (Antoniadis et al., 2017). فاکتور انتقال کینوا در این مطالعه بالاتر از یک محاسبه شد (جدول 4). این گیاه با مقادیر فاکتور انتقال بالاتر از یک بهطور فعال باعث تجمع فلزات سنگین در قسمتهای هوایی گیاه میشود.
جذب کادمیوم در شاخساره
تمامی اثرات ساده کادمیوم و بیوچار و همچنین اثر متقابل کادمیوم و بیوچار بر جذب کادمیوم در شاخساره در سطح یک درصد اثر معنیداری داشتند (جدول 3). همچنین نتایج پژوهش حاضر نشان داد با افزایش سطوح کادمیوم، میزان جذب کادمیوم در شاخساره افزایش یافت. کمترین میزان جذب کادمیوم در شاخساره (00002/0 میلیگرم در شاخساره) در تیمار خاک غیرآلوده و مصرف بیوچار چوب انار و آلو و بیوچار کاه گندم بهدست آمد و این درحالی بود که بیشترین میزان جذب کادمیوم در شاخساره (13710/0 میلیگرم در شاخساره) در سطح 100 میلیگرم کادمیوم در کیلوگرم خاک و در حضور بیوچار کاه گندم بهدست آمد که نسبت به شاهد آن (عدم مصرف بیوچار در سطح 100 میلیگرم کادمیوم در کیلوگرم خاک) 92 درصد افزایش یافت (جدول 4). مقدار جذب هر فلز در شاخساره از حاصلضرب مقدار وزن ماده خشک شاخساره در غلظت فلز در شاخساره بهدست میآید. این صفت معیاری مناسب برای تعیین پالایش فلزات و در واقع قویترین معیار برای تعیین پتانسیل پالایش گیاه میباشد (Aravind & Prasad, 2005). در این آزمایش با افزایش سطوح کادمیوم، غلظت فلز در شاخساره نیز افزایش یافت (جدول 4). از آنجایی که میزان جذب کادمیوم در شاخساره از حاصلضرب مقدار وزن ماده خشک شاخساره در غلظت فلز در شاخساره بهدست میآید؛ بنابراین با افزایش سطوح کادمیوم، میزان جذب کادمیوم در شاخساره نیز افزایش مییابد.
شاخص تحمل
اثر ساده کادمیوم و بیوچار بر شاخص تحمل در سطح یک درصد معنیدار شد. در حالیکه اثر متقابل کادمیوم و بیوچار اثر معنیداری بر این صفت نداشت (جدول 3). شاخص تحمل با افزایش غلظت کادمیوم کاهش یافت. میزان شاخص تحمل در بالاترین غلظت کادمیوم (100 میلیگرم کادمیوم در کیلوگرم خاک) نسبت به شاهد حدود 4/129 درصد کاهش یافت (شکل 3-الف).
|
شکل 3- روند تغییرات شاخص تحمل کینوا با افزایش سطوح کادمیوم (الف) و مقایسه میانگین اثر بیوچار بر شاخص تحمل کینوا (ب).
Figure 3. The trend of quinoa tolerance index changes with increasing cadmium levels (a) and the mean comparison of biochar effect on tolerance index of quinoa (b).
بیوچار چوب انار و آلو و بیوچار کاه گندم بهترتیب 1/37 و 80 درصد نسبت به شاهد موجب افزایش میزان شاخص تحمل شدند. درحالیکه، کاربرد بیوچار چوب جنگلهای شمال میزان شاخص تحمل را 4/30 درصد کاهش داد (شکل 3-ب). Amirahmadi et al. (2020) گزارش دادند، افزایش غلظت کادمیوم (10، 30 و 50 میلیگرم در کیلوگرم خاک) موجب کاهش شاخص تحمل گیاه بلوط Quercus castaneifolia C.A.) (Mey شد. درحالیکه افزودن سطوح مختلف بیوچار شلتوک برنج (1، 3 و 5 درصد وزنی) موجب افزایش شاخص تحمل در تمام غلظتهای کادمیوم شد. بهطوریکه بیشترین شاخص تحمل در تیمار بیوچار 5 درصد و کادمیوم 10 میلیگرم در کیلوگرم خاک مشاهده شد. شاخص تحمل که نشاندهنده رشد گیاه در حضور آلاینده است در حالت عادی دارای مقدار یک میباشد اما وقتی گیاه در معرض تنش آلاینده قرار گیرد این نسبت بهشدت کاهش مییابد (Azizi et al., 2016). درجه تحمل گیاه نسبت به شرایط تنش به سه دسته تحمل بالا (بزرگتر از 6/0)، تحمل متوسط (6/0- 35/0) و حساس (کوچکتر از 35/0) تقسیم میشود (Lux et al., 2004). برهمیناساس، ازآنجاییکه شاخص تحمل کینوا در این آزمایش بالاتر از 60/0 است، این گیاه بهعنوان گیاهی بسیار متحمل محسوب میشود.
فاکتور تجمع زیستی شاخساره
کادمیوم و بیوچار بر فاکتور تجمع زیستی شاخساره اثر معنیداری در سطح یک درصد داشتند، اما اثر متقابل کادمیوم و بیوچار بر صفت ذکرشده اثر معنیداری نداشت (جدول 3). باتوجهبه شکل 4-الف، روند تغییرات فاکتور تجمع زیستی شاخساره کینوا در پاسخ به افزایش سطوح کادمیوم غیر خطی بود. بهطوریکه فاکتور تجمع زیستی شاخساره در ابتدا تا غلظت 25 میلیگرم کادمیوم در کیلوگرم خاک با شیب 0513/0 واحد افزایش یافت؛ اما در ادامه تا غلظت 100 میلیگرم کادمیوم در کیلوگرم خاک با شیب 00352/0- واحد روند نزولی طی کرده است.
|
شکل 4- روند تغییرات فاکتور تجمع زیستی شاخساره کینوا با افزایش سطوح کادمیوم (الف) و مقایسه میانگین اثر بیوچار بر فاکتور تجمع زیستی شاخساره کینوا (ب).
Figure 4. The trend of quinoa bioaccumulation factor changes with increasing cadmium levels (a) and the mean comparison of biochar effect on bioaccumulation factor of quinoa (b).
در بالاترین غلظت کادمیوم، میزان فاکتور تجمع زیستی شاخساره نسبت به شاهد (سطح صفر کادمیوم) حدود 8/34 درصد افزایش یافت (شکل 4-الف). بیوچار چوب انار و آلو و بیوچار کاه گندم موجب افزایش فاکتور تجمع زیستی شاخساره بهترتیب 7/15 و 8/30 درصد نسبت به شاهد شدند.
بیوچار تهیهشده از چوب جنگلهای شمال اثر معنیداری بر فاکتور تجمع زیستی شاخساره نداشته است (شکل 4-ب). فاکتور تجمع زیستی شاخصی است که برای ارزیابی پتانسیل انتقال فلز از خاک به گیاه استفاده میشود (Liu et al., 2020). درصورتیکه فاکتور تجمع زیستی شاخساره کمتر از یک باشد گیاه ذخیرهکننده، اگر بین 10-1 باشد
گیاه تجمعکننده و اگر بیشتر از 10 باشد، بهعنوان فوق انباشتکننده عناصر سنگین طبقهبندی میشود (Baker, 1981)؛ لذا براساس نتایج این پژوهش، فاکتور تجمع زیستی شاخساره که در محدوده 10-1 میباشد؛ میتوان کینوا را بهعنوان تجمعکننده کادمیوم معرفی کرد.
نتیجهگیری کلی
بهطور کلی، افزایش غلظت کادمیوم موجب کاهش صفاتی نظیر ارتفاع بوته، وزن خشک ریشه و وزن خشک شاخساره شد. افزایش غلظت کادمیوم موجب تجمع بیشتر آن در اندامهای گیاهی کینوا شد و میزان تجمع کادمیوم در اندامهای گیاهی بسته به سطوح کادمیوم متفاوت بود. اما باتوجهبه بالابودن شاخص تحمل، فاکتور انتقال و فاکتور تجمع زیستی شاخساره میتوان استفاده از این گیاه را در پالایش خاک توصیه کرد. ازطرفی، استفاده از بیوچار چوب انار و آلو و بیوچار کاه گندم باتوجهبه اینکه موجب کاهش غلظت کادمیوم در خاک، ریشه و شاخساره شدند و همینطور ازآنجاییکه موجب بهبود عملکرد گیاه شدند میتوانند بهمنظور تثبیت گیاهی و کاهش فلزات سنگین در اندامهای گیاهی مورد استفاده قرار گیرند. از سوی دیگر، کاربرد بیوچار چوب جنگلهای شمال با توانایی افزایش غلظت کادمیوم در خاک، ریشه و شاخساره میتواند بهعنوان کمککنندهای برای افزایش قابلیت استخراج گیاهی مورد استفاده قرار گیرد.
REFERENCES
REFERENCES