نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 استادیارگروه مهندسی تولید و ژنتیک گیاهی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی خوزستان، باوی، ملاثانی، ایران،
2 استاد گروه زراعت و اصلاح نباتات پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران
3 دانشیار گروه زراعت و اصلاح نباتات، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه تهران
4 دانشیار گروه زراعت و اصلاح نباتات، دانشکده کشاورزی، دانشگاه شیراز
چکیده
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
To investigate the effrct of various densities of wild oat, application time and type of herbicide on wild oat control and yield and yield components of wheat, a split spilt plot experiment was carried out base on randomized complete block design (RCBD) with 3 replications in a field in Fars Province )Marvdasht city) in the cropping year of 2014-2015. The different densities of wild oat (0, 20, 40, 80, 160 and 320 plants m2) as the main plot, two herbicides including mesosulfuron + iodosulfuron + mefenpyr-diethyl (Atlantis18 g a.i. /ha) and clodinafop-propargyl (Topik, 64 g a.i. /ha) as sub-plot and application time (18 (8 leaves) and 23 Zadoks (tillering) stages) as sub-sub plot were considered. According to logistic model (parameter Den50), 127 and 95 wild oats per m2 was required to reach a 50% reduction in dry weight of wild oat in clodinafop-propargyl herbicide treatment at 8 and 23 Zadoks stages, respectively, whereas, for 50% reduction in dry weight of wild oat in mesosulfuron + iodosulfuron herbicide treatment were 141 and 149 wild oats/m2, respectively. The regrowth of wild oat in clodinafop-propargyl compared to mesosulfuron + iodosulfuron herbicides was higher in tillering compared to 8 leaves in all densities. Hyperbolic model for grain yield showed that in Topik herbicide treatment at both application times, 50% reduction in the yield was observed in 118 and 83 wild oats/m2 and in mesosulfuron + iodosulfuron herbicide treatment at both application times, 50% reduction in the yield was observed in 423 and 221 wild oats/m2.At higher wild oat densities, of mesosulfuron + iodosulfuron application is recommended at 18 Zadoks stage.
کلیدواژهها [English]
مقدمه
طبیعت چند گونهای بودن اجتماع علفهای هرز در مزرعه، تصمیم گیری در مورد انتخاب گزینه های کنترل شیمیایی را بسیار پیچیده کرده است و اساساً کارایی علفکشها، تحت تاثیر گونه و مرحله رشد علفهای هرز، مشخصات خاک و شرایط رطوبتی خاک میباشد (Bennett et al., 2003). توزیع علفهای هرز در سرتاسر مزارع به صورت غیریکنواخت است و علفهایهرز بیشتر به صورت دستههای انبوه لکه ای با تراکم های بالا دیده میشوند (Wiles et al., 1992). درصد کنترل، بهعنوان یک روش استاندارد جهت ارزیابی کارایی علفکش است، اما اثر برهمکنش بین تراکم علف هرز و میزان مرگ و میر در این روش استاندارد مورد توجه قرار نگرفته است. برای علفکشهای برگ مصرف میتوان انتظار داشت که با افزایش تراکم علف هرز، به دلیل همپوشانی کانوپی برگ، مکانی امن برای گونه های کوچکتر ایجاد شود (Mortensen & Dieleman, 1998). نتایج تحقیقات در کانادا نشان داده است که تراکم علفهرز، قویاً با دوره بحرانی همبستگی دارد و مکانهای که دارای تراکم بالای علف هرز باشند، شروع دوره بحرانی کنترل علفهایهرز آنها نیز زودتر از مکان هایی هست که در آنها تراکم علف هرز پایین و در حد متوسط است و بنابراین زمان مبارزه نیز زودتر خواهد بود (Hall et al., 1992). یولاف وحشی بهعنوان یکی از علفهای هرز جدی مزارع غلات شناخته شده است که دارا بودن قدرت رقابتی بالا، جوانه زنی متناوب، توان تقلید گیاهی، درجه بالایی از تغییرات فنوتیپیک، تولید بذر فراوان و پایداری زیاد بذر در بانک بذر، آن را متمایز نموده است (Owen and Powles, 2009; Travlos et al., 2010).
با وجود تلاشهای زیاد برای کنترل علف هرز یولافوحشی از طریق علفکشها، جمعیت آن همچنان به پایداری و استقرار خود ادامه داده است و به صورت فراوان باقی مانده است و بهعنوان یک رقابت کننده در تمام نواحی وجود دارد (Qasem, 2007; Travlos et al., 2011). اثر علفکشهای مختلف و زمان کاربرد علفکش در گندم و جو نشان داد که علفکش پینوکسادین در غلضتهای 30 و 40 گرم ماده موثره در هکتار، فنوکساپروپ پی اتیل و کلودینافوپ پروپارژیل، دارای بهترین درصد کنترل بر علفهرز یولاف وحشی بودند و بهترین زمان کنترل علف هرز یولاف وحشی در ابتدای پنجه زنی بود (Scursoni et al., 2011). نتایج مطالع های در یونان نشان داد که کاربرد علفکش مزوسولفورون+یدوسولفورون، بیش از 97 درصد بوته های یولاف وحشی را از بین برد و تنها سه درصد از آنها پتانسیل بروز مقاومت را داشتند و پیشنهاد دادند که کاربرد زود هنگام میتواند بسیار مهم باشد (Travlos et al., 2011).
نتایج پژوهشی نشان داد که تراکمهای کمتر از 20 بوته در مترمربع یولافوحشی، کاربرد علفکش ایمازامتابنز به 13/0 کیلوگرم در هکتار (25 درصد دوز توصیه شده) میتواند موثر باشد و زمانی که تراکم به 190 بوته در مترمربع رسید، مقدار علفکش مورد نیاز جهت کنترل مناسب، 40/0 کیلوگرم در هکتار (75 درصد دوز توصیه شده) خواهد بود؛ یعنی دوز توصیه شده برای رسیدن به عملکرد مطلوب و کنترل مناسب یولافوحشی میتواند بسته به تراکم متغیر باشد (Wille et al., 1998).
. کارایی علفکشهای ایمازامتابنز بر یولاف وحشی و گلایفوسینات بر علف هرز سلمه تره، با اندازه و مرحله رشدی کاهش یافت (Stougaard et al., 1997; Coetzer et al., 2002). همچنین کارایی علفکشها میتواند تحت تاثیر خصوصیات گیاه مثل عادت رشد، مورفولوژی برگ، زاویه برگ و غیره قرار گیرد. با توجه به تراکمهای متفاوت یولاف وحشی در مزرعه و وجود علفکشهای مختلف با محل هدف متفاوت، بایستی مشخص شود که آیا تراکم علف هرز در واحد سطح میتواند بر کارایی علفکشها تاثیرگذار باشد.
بنابراین هدف از انجام این تحقیق، ارزیابی کارایی علفکشهای کلودینافوپ پروپارژیل (تاپیک، بازدارنده اسیدهای چرب) و مزوسولفورون+یدوسولفورون+مفن پایر دی اتیل (آتلانتیس، بازدارنده اسیدهای آمینه) در زمان های مختلف (بر اساس مراحل زادوکس گندم) در تراکم های مختلف یولاف وحشی میباشد.
مواد و روشها
این آزمایش به صورت کرتهای دوبار خرد شده (اسپلیت-اسپلیت پلات) در سه تکرار در استان فارس (شهرستان مرودشت) در سال زراعی 1393-1392 انجام گرفت. فاکتور اصلی شش سطح تراکم یولافوحشی (20،0 40، 80، 160 و 320 بوته در مترمربع)، کرت فرعی شامل کاربرد دو علفکش مزوسولفورون+ یدوسولفورون+ مفن پایر دی اتیل (آتلانتیس 5/1 لیتر در هکتار معادل 18 گرم ماده موثره در هکتار) و علفکش کلودینافوپ پروپارژیل (تاپیک 800 میلیلیتر در هکتار معادل 64 گرم ماده موثره در هکتار) و کرت فرعی فرعی شامل زمان کاربرد علفکش در دو مرحله هشتبرگی (مرحله 18 زادوکس گندم) و پنجهزنی (مرحله 23 زادوکس گندم) بود.
گندم رقم پیشتاز بهعنوان رقم رایج در منطقه در نظر گرفته شد. زمین مورد مطالعه با گاوآهن برگرداندار شخم زده شد و سپس دو دیسک عمود برهم و یک لولر جهت انجام عملیات تسطیح انجام شد. مقدار بذر مصرفی در هکتار، 300 کیلوگرم در هکتار در نظر گرفته شد. عملیات کاشت با بذرپاش سانتریفوژ انجام شد و سپس با یک دیسک سبک، بذرهای در خاک دفن شدند. بعد از کاشت گندم، کرتهایی به عرض دو متر و طول چهارمتر در نظر گرفته شدند.
بذرهای یولاف وحشی از مزارع جمعآوری، تمیز و جهت جوانه زنی بهتر، به مدت سه هفته در دمای یخچال نگهداری شدند و سپس جهت کشت به مزرعه انتقال داده شدند. بر اساس تراکمهای موجود، بذرهای یولاف وحشی در عمق دو سانتیمتری در کرتها کشت شدند. سبزشدن گندم و یولافوحشی پس از آبیاری (آب باران) در آذرماه سال 1392 بود. سمپاشی با سمپاش پشتی با نازل شرهای، فشار 4/2 بار و میزان آب مصرفی 250 لیتر در هکتار انجام شد.
میزان 200 کیلوگرم در هکتار کود سوپر فسفات تریپل (پیش کاشت)، 300 کیلوگرم در هکتار کود نیتروژن (اوره 46 درصد) به خاک داده شد که 100 کیلوگرم از کود اوره در هکتار به صورت پیش کاشت و مابقی در دو مرحله در مرحله پنجه زنی و ساقهدهی به صورت سرک بهکار رفت. کنترل آفت سن در دو مرحله با حشرهکش دلتامترین به میزان 200 میلیلیتر در هکتار انجام گرفت. دو هفته قبل از برداشت گندم، از هر کرت، بوتههای یولاف وحشی بهصورت تخریبی از سطحی معادل یک مترمربع برداشت شدند و پس از حشک شدن در هوای آزاد به مدت پنج روز، وزن خشک آنها اندازهگیری شد.
شمارش بوته های رشد یافته یولاف وحشی پس از کاربرد علفکش (ریکاوری یا رشد مجدد) در یک کوادرات ثابت (یک مترمربع) انجام گردید و تعداد بوتههایی که پس از کاربرد علفکش به رشد خود ادامه دادند و زنده مانده بودند و تولید پانیکول نمودند، بهعنوان رشد مجدد در نظر گرفته شد. نمونهبرداری مربوط به صفات تعداد سنبله در مترمربع، عملکرد بیولوژیک و عملکرد دانه گندم نیز در مرحله رسیدگی دانه انجام گرفت. برای اندازه گیری عملکرد بیولوژیک و دانه، با در نظر گرفتن اثرات حاشیه ای، بوته های گندم از سطحی معادل یک مترمربع برداشت شدند و پس از جداکردن دانه از سنبله، عملکرد دانه، و کاه وکلش اندازهگیری شد. برای برازش داده های وزن خشک یولاف وحشی، از معادله لجستیک سه پارامتره استفاده شد ((Seefeldt et al., 1995
معادله(1)
که در آن: biomassmax: حداکثر وزن خشک یولاف وحشی در تراکم بالا (زمانی که تراکم به بینهایت میل میکند)، Den: تراکم یولاف وحشی، Den50: تراکمی از علف هرز یولاف وحشی که در آن وزن خشک به 50 درصد میرسد وb: شیب خط در نقطه Den50 است.
برای برازش درصد رشد مجدد یولاف وحشی (ریکاوری)، از معادله چهار پارامتره لجستیک استفاده شد ((Seefeldt et al., 1995:
که در آن: Ymin: کمترین درصد رشد مجدد در کمترین تراکم یولاف وحشی، Ymax: بیشترین درصد رشد مجدد در بیشترین تراکم یولاف وحشی، Den50: تراکمی که در آن، 50 درصد رشد مجدد اتفاق میافتد (بین Ymax و Y min) و b: شیب خط در نقطه Den50 میباشد.
برای برازش دادههای مربوط به تعداد سنبله در مترمربع، عملکرد بیولوژیک و عملکرد دانه گندم از معادله هایپربولیک دوپارامتره استفاده شد (Kim et al., 2002):
که در آن: a: حداکثر عملکرد دانه در شرایط عدم تداخل یولاف وحشی،b: تراکمی از یولاف وحشی که در آن تراکم، عملکرد دانه 50 درصد کاهش مییابد و X: تراکم یولافوحشی است.
میزان همبستگی بین مقادیر مشاهده شده و پیشبینی شده با استفاده از ضریب تبین (R2) و همچنین جذر میانگین مربعات خطا (RMSE) تعیین شد که در واقع شاخصی است که اختلاف نسبی بین مقادیر شبیه سازی شده و مشاهدات را نشان میدهد و توصیفی از قابلیت پیشبینی مدل میباشد.
معادله( 4)
که در آن:Yobs: مقادیر مشاهده شده، Ypred: مقادیر پیشبینی شده و N: تعداد مشاهدات است.
هر چه مقدار RMSE کمتر باشد، نشاندهنده آن است که مدل برازش مناسبتری داشته است. جهت برازش داده ها از نرم افزار سیگماپلات (Sigma plot 12/2) استفاده شد.
نتایج و بحث
وزن خشک یولاف وحشی و رشد مجدد یولاف وحشی
در شرایط کاربرد دو علفکش کلودینافوپ پروپارژیل و یدوسولفورون+ مزوسولفورون در مرحله هشت برگی، وزن خشک یولاف وحشی نسبت به زمان پنجه زنی کمتر بود، ولی در علفکش کلودینافوپ پروپارژیل در مرحله هشتبرگی، وزن خشک یولافوحشی به مراتب بیشتر از علفکش یدوسولفورون+ مزوسولفورون در زمان پنجهزنی بود (شکل 1-A). در تراکمهای بالاتر از 160 بوته در مترمربع، با تاخیر در زمان سمپاشی از مرحله هشتبرگی به مرحله پنجهزنی، افزایش وزن خشک یولافوحشی بسیار چشمگیر بود و دلیل این افزایش را میتوان عدم کنترل و همچنین فرار بعضی از بوتههای یولافوحشی از علفکش نسبت داد. تا تراکم 80 بوته در مترمربع در شرایط کاربرد علفکش یدوسولفورون+ مزوسولفورون در دو زمان کاربرد هشتبرگی و پنجهزنی، وزن خشک یولافوحشی روند ثابتی را دنبال کرد و از تراکم 100 بوته در مترمربع در شرایط کاربرد علفکش یدوسولفورون+ مزوسولفورون در مرحله پنجهزنی، وزن خشک یولافوحشی نیز نسبت به مرحله هشتبرگی افزایش یافت. درصد رشد مجدد یولافوحشی (ریکاوری) بعد از کاربرد علفکش در شرایط کاربرد علفکش یدوسولفورون+ مزوسولفورون در مرحله هشتبرگی، دارای کمترین میزان بود و این روند تا تراکم 80 بوته در مترمربع بسیار ناچیز بود و از تراکم 80 بوته در مترمربع، میزان رشد مجدد در تیمار کاربرد علفکش یدوسولفورون+ مزوسولفورون در مرحله هشتبرگی افزایش یافت (شکل 1- A). در شرایط کاربرد علفکش یدوسولفورون+ مزوسولفورون در زمان پنجهزنی نیز درصد رشد مجدد نسبت به علفکش کلودینافوپ پروپارژیل کمتر بود، اما در تراکمهای بالاتر یولافوحشی مانند 160 و 320 بوته در مترمربع، درصد رشد مجدد یولافوحشی افزایش یافت (شکل 1- B). در شرایط کاربرد علفکش کلودینافوپ پروپارژیل در مرحله هشتبرگی، درصد رشد مجدد یولافوحشی، 45 تا 50 درصد در تراکمهای 20 تا 80 بوته در مترمربع بود و با تاخیر در سمپاشی و اعمال علفکش کلودینافوپ پروپارژیل در مرحله پنجهزنی، درصد رشد مجدد بین 50 تا 60 درصد در تراکمهای 20 تا 80 بوته در مترمربع بود (شکل 1-B). در تراکمهای بالای یولافوحشی، درصد رشد مجدد در مرحله پنجهزنی نسبت به مرحله هشتبرگی در دو علفکش بیشتر بود (شکل 1-B).
شکل 1- رابطه بین تراکمهای مختلف یولافوحشی و وزن خشک یولافوحشی، درصد رشد مجدد در تیمارهای مختلف علفکش و زمان کاربرد
Figure 1. Relationship between different density of wild oat and biomass, regrowth percentage at different herbicide treatments and application times
بر اساس پارامتر biomassmax که بهعنوان بیشترین وزن خشک در بالاترین تراکم یولافوحشی در نظر گرفته میشود، وزن خشک در کاربرد علفکش کلودینافوپ پروپارژیل در مرحله پنجهزنی نسبت به علفکش یدوسولفورون+ مزوسولفورون در زمان هشتبرگی سه برابر بود (جدول-1). در علفکش کلودینافوپ پروپارژیل در بالاترین تراکم یولافوحشی بین دو زمان هشتبرگی و پنجهزنی، اختلاف زیادی وجود نداشت و این در حالی بود که در علفکش یدوسولفورون+ مزوسولفورون، بین وزن خشک یولافوحشی بین زمان هشتبرگی و پنجهزنی، تقریبا 360 گرم در مترمربع اختلاف مشاهده شد. پارامتر Den50 که تراکمی است که در آن، وزن خشک به 50 درصد حداکثر خود میرسد، در علفکش یدوسولفورون+ مزوسولفورون نسبت به علفکش کلودینافوپ پروپارژیل تراکم بیشتری نیاز بود، بهطوریکه در علفکش کلودینافوپ پروپارژیل در دو زمان بهترتیب 127 و 95 بوته در مترمربع و برای علفکش یدوسولفورون+ مزوسولفورون در دو زمان کاربرد بهترتیب 141 و 149 بوته در مترمربع بود (جدول 1). یولافهایی که در هفتههای اول پس از دریافت اولین بارندگی سبز میشوند، معمولا دارای سرعت رشد نسبی بیشتری بودند و تاخیر در زمان سمپاشی، این احتمال را به وجود میآورد که تعدادی از یولافهای سبزشده، در زیر کانوپی گندم و یولاف قرار گرفته باشند و در نتیجه میزان دریافت علفکش آنها کمتر خواهد بود. از این رو در تراکم 320 بوته در مترمربع یولاف وحشی، فرار بوتههای یولاف وحشی از علفکش میتواند احتمالاً دلیل افزایش وزن خشک یولاف وحشی باشد. از طرف دیگر، باکاربرد کلودینافوپ پروپارژیل احتمالاً به دلیل بروز مقاومت یولافوحشی به این علفکش، وزن خشک آن افزایش یافته است. نتایج Stougaard et al. (2004) نشان داد که کاربرد علفکش در زمان دو تا چهار برگی بروموس (Bromus tectorum) در پاییز نسبت به کاربرد علفکش در مرحله پنجهزنی (در بهار)، منجر به کنترل بهتر این علفهرز توسط علفکش ایمازاماکس شد. همچنین دوز مورد نیاز برای کاهش 50 درصد وزن خشک بروموس در شرایط کاربرد در مرحله دو تا چهار برگی در دو سال بهترتیب 2/6 و 5/5 گرم ماده موثره در هکتار در بهار بود، درحالیکه برای کاهش 50 درصد وزن خشک بروموس، به 5/26 و 2/19 گرم ماده موثره در هکتار در پاییز نیاز بود.
جدول 1- پارامترهای برآورد شده حاصل از برازش دادههای اثر تیمارهای مختلف علفکش و زمان کاربرد بر وزن خشک یولافوحشی به تابع لجستیک سه پارامتره
Table 1. Parameters estimated of the 3 parameters Logistic equation fitted to the effects of different herbicides and application times on wild oat dry weight data
parameters |
||||||
Herbicides |
Application times |
Biomass max |
b |
Den50 |
R2 |
RMSE |
Atlantis |
8leaves |
490.02(49.37) |
3.00(0.72) |
141.76(15.46) |
0.94 |
43.72 |
Tillering |
867.35(72.68) |
3.51(0.93) |
149.76(11.83) |
0.95 |
72.68 |
|
Topik |
8leaves |
1436.13(258.97) |
1.89(0.54) |
127.80(33.96) |
0.90 |
140.71 |
Tillering |
1582.58(171.81) |
2.19(0.58) |
95.46(15.64) |
0.91 |
164.47 |
اعداد داخل پرانتز نشان دهنده خطای استاندارد میباشند.
آتلانتیس: مزوسولفورون+ یدوسولفورون و مفنپایر دی اتیل، تاپیک: کلودینافوپ پروپارژیل.
The values in the parentheses are standard errors. Atlantis= Mesosulfuron + Iodosulfuron + Mefenpyr-diethyl, Topik= Clodinafop-propargyl.
کمترین درصد رشد دوباره در کمترین تراکم یولافوحشی (حد پایین)، به علفکش یدوسولفورون+ مزوسولفورون در زمان هشت برگی و 57/13 درصد بود و در شرایط کاربرد علفکش یدوسولفورون+ مزوسولفورون در زمان پنجهزنی، به 09/21 درصد رسید (جدول 2). بیشترین درصد رشد مجدد، به کاربرد علفکش کلودینافوپ پروپارژیل در زمان پنجهزنی (29/51 درصد) و در مرحله هشتبرگی (23/43 درصد) بود. در واقع نتایج نشان داد که در کمترین تراکم (حد پایین)، درصد رشد دوباره یولافوحشی در شرایط کاربرد علفکش کلودینافوپ پروپارژیل نسبت به علفکش یدوسولفورون+ مزوسولفورون در زمان هشتبرگی و پنجهزنی، بهترتیب سه و 4/2 برابر بیشتر بود (جدول 2). بیشترین رشد مجدد یولافوحشی، به کاربرد علفکش کلودینافوپ پروپارژیل در مرحله پنجهزنی (16/79 درصد) و در زمان هشتبرگی (87/70 درصد) تعلق داشت (جدول 2). در شرایط کاربرد علفکش یدوسولفورون+ مزوسولفورون، بر اساس پارامتر Ymax (حد بالا)، بیشترین درصد رشد مجدد در مرحله هشتبرگی (42 درصد) و در مرحله پنجهزنی (86/62 درصد) بود (جدول 2). در تراکمهای بالاتر یولافوحشی، میزان رشد مجدد یولافوحشی در علفکش کلودینافوپ پروپارژیل در مرحله پنجهزنی نسبت به علفکش یدوسولفورون+ مزوسولفورون در شرایط کاربرد هشتبرگی، تقریبا دو برابر بود. تراکم مورد نیاز برای رسیدن به کاهش 50 درصدی رشد مجدد در شرایط کاربرد علفکش یدوسولفورون+ مزوسولفورون در مرحله هشتبرگی، دارای بیشترین مقدار و کمترین در علفکش یدوسولفورون+ مزوسولفورون در مرحله پنجهزنی بود (جدول2). با افزایش تراکم علفهرز، زمان کاربرد بایستی در مراحل زودتر صورت گیرد تا میزان فرار از علفکش در بوتههای که در زیر سایر علفهای هرز هستند به حداقل برسد. Chism et al (1992) دریافتند که علفهایهرز در مراحل اولیه رشد به علفکشهای پسرویشی حساس هستند و مرحله رشدی بهوسیله اندازه گیاه، سطح برگ، ترکیبات کوتیکول و ارتباط بین مبدا و منبع تاثیرگذار میباشد. این محققین گزارش کردند که کنترل علف خرچنگ (Digitaria sangunalis L) بهوسیله علفکش، تحت تاثیر مرحله رشدی میباشد و تاخیر در زمان کاربرد علفکش، منجر به افزایش دوز مورد نیاز جهت کنترل مناسب علفهرز میگردد.
Dieleman et al (1999) گزارش کردند که گیاهچههای گاوپنبه (Abutilon theophrasti Medic) در آفتابگردان (Helianthus annuus L) در تراکمها بالاتر، منجر به زندهمانی بیشتر بعد از کاربرد علفکش نسبت به تراکمهای پایین شد و دلیل عدم کنترل را به دریافت کمتر علفکش نسبت دادند.
جدول 2- پارامترهای برآورد شده حاصل از برازش دادههای اثر تیمارهای مختلف علفکش و زمان کاربرد بر درصد رشد مجدد یولافوحشی به تابع لجستیک سه پارامتره
Table 2. Parameters estimated of the 3 parameters Logistic equation fitted to the effects of different herbicides and application times on wild oat regrowth percentage
parameters |
|||||||
Herbicides |
Application times |
Ymin |
Ymax |
b |
Den50 |
R2 |
RMSE |
Atlantis |
8leaves |
13.57(1.87) |
42.19(3.56) |
3.61(1.64) |
142/59(17.76) |
0.89 |
3.89 |
Tillering |
21.09(2.54) |
62.86(3.65) |
5.21(2.30) |
100.66(12.98) |
0.90 |
5.97 |
|
Topik |
8leaves |
43.23(1.26) |
70.87(1.98) |
4.35(1.16) |
125.47(11.27) |
0.94 |
2.91 |
Tillering |
51.29(2.40) |
79.16(3.64) |
3.69(1.75) |
105.55(18.44) |
0.83 |
5.08 |
اعداد داخل پرانتز نشان دهنده خطای استاندارد میباشند. آتلانتیس: مزوسولفورون+ یدوسولفورون و مفنپایر دی اتیل، تاپیک: کلودینافوپ پروپارژیل
The values in the parentheses are standard errors. Atlantis= Mesosulfuron + Iodosulfuron + Mefenpyr-diethyl, Topik= Clodinafop-propargyl.
تعداد سنبله در مترمربع
تعداد سنبله در مترمربع با افزایش تراکم یولافوحشی در تمامی تیمارها کاهش یافت و بیشترین کاهش در علفکش کلودینافوپ پروپارژیل در مرحله پنجهزنی مشاهده شد (شکل 2). تعداد سنبله در مترمربع در تراکم 320 بوته در مترمربع یولافوحشی در تیمار کاربرد علفکش یدوسولفورون+ مزوسولفورون در زمان هشتبرگی، برابر با کاربرد علفکش یدوسولفورون+ مزوسولفورون در زمان پنجهزنی در تراکم 220 بوته در مترمربع یولافوحشی بود (شکل 2). تعداد سنبله در مترمربع در تراکم 320 بوته در متر مربع یولافوحشی در تیمار کاربرد علفکش یدوسولفورون+ مزوسولفورون در زمان پنجهزنی، 285 بود. تعداد سنبله در مترمربع در تیمار علفکش کلودینافوپ پروپارژیل در مرحله هشتبرگی، 190 بوته در مترمربع و در تیمار کاربرد کلودینافوپ پروپارژیل در مرحله پنجهزنی، 142 بوته در مترمربع برآورد شد (شکل 2). بنابراین نتایج نشان داد که با تاخیر در زمان کاربرد هر دو علفکش، تعداد سنبله در مترمربع کاهش یافت و روند این کاهش در تراکمهای بالای 80 بوته در مترمربع یولافوحشی، بسیار مشهودتر بود (شکل 2).
تراکم مورد نیاز برای رسیدن به کاهش 50 درصدی تعداد سنبله در مترمربع متفاوت بود و در شرایط کاربرد علفکش یدوسولفورون+ مزوسولفورون، به تراکم بیشتری نسبت به علفکش کلودینافوپ پروپارژیل نیاز بود (جدول 3). کاهش 50 درصد تعداد سنبله در مترمربع در شرایط کاربرد علفکش یدوسولفورون+ مزوسولفورون در زمان هشتبرگی، 552 عدد در مترمربع و در زمان پنچهزنی، 321 عدد در مترمربع پیشبینی شد (جدول 3). در علفکش کلودینافوپ پروپارژیل در دو زمان کاربرد علفکش در مرحله هشتبرگی و پنجهزنی، تراکم مورد نیاز برای کاهش 50 درصد تعداد سنبله در مترمربع بهترتیب 204 و 164 بوته در مترمربع بود (جدول 3). در علفکش کلودینافوپ پروپارژیل با تراکم کمتر یولافوحشی، به کاهش 50 درصد رسید که این امر، نشان دهنده آن است که این علفکش در کنترل علفهرز ناموفق بوده است و در نتیجه در تراکمهای پایین به کاهش 50 درصد میرسد. در شرایط کاربرد علفکش کلودینافوپ پروپارژیل در مرحله پنجهزنی، تراکم مورد نیاز برای کاهش 50 درصد یولافوحشی نسبت به علفکش یدوسولفورون+ مزوسولفورون در شرایط کاربرد هشتبرگی، تقریبا یک سوم بود (جدول 3).
شکل2- رابطه بین تراکمهای مختلف یولافوحشی و تعداد سنبله در مترمربع در تیمارهای مختلف علفکش و زمان کاربرد
Figure 2. Relationship between different density of wild oat and number of spike per m2 at different herbicides and application times
در شرایط کاربرد علفکش یدوسولفورون+ مزوسولفورون بین دو زمان کاربرد در مرحله هشتبرگی و پنجهزنی، برای رسیدن به کاهش 50 درصدی تعداد سنبله در مترمربع، 220 بوته در مترمربع اختلاف وجود داشت، درحالیکه در شرایط کاربرد علف کلودینافوپ پروپارژیل، این میزان 40 بوته در مترمربع بود (جدول 3). در تراکمهای بالاتر یولافوحشی و عدم کنترل، بهخصوص در علفکش کلودینافوپ پروپارژیل انتظار میرود که فضای لازم برای رشد گندم از بین رود و در نتیجه منابع رقابت از جمله نور، فضا و مواد غذایی در اختیار یولافوحشی قرار گیرد که منجر به کاهش تعداد سنبلههای بارور میشود. نتایج تحقیقات Li et al. (2016) نشان داد که با افزایش تراکم علفهرز بروموس (Bromus japonicus)، تعداد سنبله در مترمربع کاهش یافت، بهطوریکه تعداد سنبله در شرایط بدون علفهرز، از 570 به کمتر از 350 سنبله در مترمربع در شرایط تداخل 300 بوته در مترمربع بروموس رسید.
جدول 3- پارامترهای برآورد شده حاصل از برازش دادههای اثر تیمارهای مختلف علفکش و زمان کاربرد بر تعداد سنبله در مترمربع به تابع هایپربولیک دو پارامتره
Table 3. Parameters estimated of the 2 parameters hyperbolic equation fitted to the effects of different herbicides and application times on number of spike per m2
Parameters |
|||||
Herbicides |
Application times |
a |
b |
R2 |
RMSE |
Atlantis |
8leaves |
519.25(10.25) |
552.42(73.12) |
0.88 |
27.46 |
Tillering |
557.94(18.79) |
321.78(56.13) |
0.82 |
46.80 |
|
Topik |
8leaves |
544.66(12.93) |
204.35(21.23) |
0.94 |
29.84 |
Tillering |
528.46(13.00) |
164.00(16.49) |
0.94 |
25.80 |
اعداد داخل پرانتز نشان دهنده خطای استاندارد میباشند. آتلانتیس: مزوسولفورون+ یدوسولفورون و مفنپایر دی اتیل، تاپیک: کلودینافوپ پروپارژیل
The values in the parentheses are standard errors. Atlantis= Mesosulfuron + Iodosulfuron + Mefenpyr-diethyl, Topik= Clodinafop-propargyl.
عملکرد بیولوژیک گندم
بیشترین کاهش عملکرد بیولوژیک در تیمار 320 بوته در مترمربع و علفکش کلودینافوپ پروپارژیل در مرحله پنجهزنی مشاهده شد (شکل 3). در شرایط کاربرد علفکش یدوسولفورون+ مزوسولفورون تا تراکم 160 بوته در مترمربع، روند کاهش عملکرد بیولوژیک کمتر بود و از تراکم 160 بوته، شیب کاهش عملکرد بیولوژیک افزایش یافت (شکل 3). در کاربرد علفکش یدوسولفورون+ مزوسولفورون در مرحله هشتبرگی، عملکرد بیولوژیک گندم برابر با کاربرد علفکش یدوسولفورون+ مزوسولفورون در مرحله پنجهزنی در تراکم 160 بوته در مترمربع یولافوحشی بود (شکل3). در علفکش کلودینافوپ پروپارژیل در دو مرحله کاربرد، میزان عملکرد بیولوژیک نسبت به علفکش یدوسولفورون+ مزوسولفورون کاهش بیشتری داشت و در تراکمهای پایین یولافوحشی نیز میزان عملکرد بیولوژیک کاهش یافت (شکل 3). در تراکم 320 بوته در مترمربع و عدم کنترل مناسب یولافوحشی توسط علفکشها و افزایش وزن خشک، انتظار میرود که با داشتن ارتفاع بیشتر نسبت به گندم و در اختیار داشتن بیشتر فضا و بهرهبرداری از منابع رقابت، منجر به کاهش شدید عملکرد بیولوژیک گندم شود. در علفکش یدوسولفورون+ مزوسولفورون، با توجه به تراکم بالای یولافوحشی (320 بوته در مترمربع) و در مرحله پنجهزنی، سهم دریافتی از علفکش توسط بوتههای یولافوحشی در کانوپی گندم و یولاف کاهش یافت و با توجه به تعداد پنجه موجود این احتمال وجود دارد که با دریافت نکردن علفکش به رشد خود ادامه دهند و با ایجاد رقابت سبب به کاهش عملکرد بیولوژیک گندم شوند؛ بنابراین در تراکمهای بالاتر، زمان زودتر سمپاشی میتواند منجر به افزایش کارایی علف کش و کنترل مناسب شود.
پارامتر b نشان دهنده میزان تراکم مورد نیاز برای کاهش 50 درصد عملکرد بیولوژیک بود که مقدار آن بین علفکشهای مختلف و زمان کاربرد، متفاوت بود (جدول-4). در کاربرد علفکش یدوسولفورون+ مزوسولفورون نسبت به علفکش کلودینافوپ پروپارژیل، مقدار تراکم مورد نیاز برای کاهش 50 درصد عملکرد بیولوژیک گندم بیشتر بود (جدول 4). نتایج نشان داد که در کاربرد علفکش یدوسولفورون+ مزوسولفورون در مرحله هشتبرگی، تراکم برای کاهش 50 درصد عملکرد بیولوژیک، 393 بوته در مترمربع بود، درحالیکه در کاربرد علفکش یدوسولفورون+ مزوسولفورون در زمان پنجهزنی، 207 بوته در مترمربع بود (جدول 4).
شکل-3- رابطه بین تراکمهای مختلف یولافوحشی و عملکرد بیولوژیک در تیمارهای مختلف علفکش و زمان کاربرد
Figure 3. Relationship between different density of wild oat and number of spike per m2 at different herbicides and application times
جدول 4- پارامترهای برآورد شده حاصل از برازش دادههای اثر تیمارهای مختلف علفکش و زمان کاربرد بر عملکرد بیولوژیک گندم به تابع هایپربولیک دو پارامتره
Table 4. Parameters estimated of the 2 parameters hyperbolic equation fitted to the effects of different herbicides and application times on wheat biological yield
Parameters |
|||||
Herbicides |
Application times |
a |
b |
R2 |
RMSE |
Atlantis |
8leaves |
13702.67(327.64) |
393.59(53.22) |
0.87 |
840.42 |
Tillering |
14609.23(530.85) |
207.48(33.15) |
0.88 |
122.10 |
|
Topik |
8leaves |
13683.65(380.62) |
135.18(14.55) |
0.94 |
814.43 |
Tillering |
14149.36(478.52) |
83.37(9.72) |
0.95 |
941.80 |
اعداد داخل پرانتز نشان دهنده خطای استاندارد میباشند. آتلانتیس: مزوسولفورون+ یدوسولفورون و مفنپایر دی اتیل، تاپیک: کلودینافوپ پروپارژیل
The values in the parentheses are standard errors. Atlantis= Mesosulfuron + Iodosulfuron + Mefenpyr-diethyl, Topik= Clodinafop-propargyl.
در شرایط کاربرد علفکش کلودینافوپ پروپارژیل در دو مرحله هشتبرگی و پنجهزنی، تراکم برای کاهش 50 درصد عملکرد بیولوژیک بهترتیب برابر 135 و 83 بوته در مترمربع بود. نتایج نشان داد که در شرایط کاربرد علفکش کلودینافوپ پروپارژیل، در تراکمهای پایینتری از یولافوحشی، کاهش 50 درصد عملکرد بیولوژیک روی خواهد داد و دلیل آن میتواند عدم کنترل علفهرز یولافوحشی در شرایط کاربرد علفکش کلودینافوپ پروپارژیل باشد. در کاربرد علفکش یدوسولفورون+ مزوسولفورون بین دو زمان کاربرد علفکش در مرحله هشتبرگی نسبت به پنجهزنی، 180 بوته در مترمربع اختلاف وجود داشت، درحالیکه در کاربرد علفکش کلودینافوپ پروپارژیل، تفاوت بین دو زمان کاربرد هشتبرگی و پنجهزنی، 50 بوته در مترمربع بود (جدول 4). با کنترل علفهایهرز در مراحل اولیه در تراکمهای کمتر از 100 بوته در مترمربع یولافوحشی میتوان فضای مناسب رشد را برای گندم فراهم نمود و با عدم رقابت میتواند میزان ماده خشک تولیدی خود را افزایش دهد. حال با توجه به تراکمهای بیشتر یولافوحشی و عدم کنترل مناسب، میتوان انتظار داشت که میزان ماده خشک تولیدی یولافوحشی نسبت به گندم، به دلیل توانایی رقابت بالا در جذب نور و منابع غذایی افزایش باشد و منجر به کاهش ماده خشک تولیدی گندم شود. نتایج تحقیقات Rezvani et al. (2014) نشان داد که با افزایش تراکم خردلوحشی از صفر به 32 بوته در مترمربع، عملکرد بیولوژیک گندم رقم آرتا از 13900 به 4800 کیلوگرم در هکتار کاهش یافت.
عملکرد دانه گندم
درتراکم 320 بوته در مترمربع یولافوحشی و در کاربرد علفکش کلودینافوپ پروپارژیل در مرحله پنجهزنی، عملکرد دانه کاهش شدیدی داشت و دلیل این کاهش عملکرد دانه را میتوان به افزایش وزن خشک یولافوحشی به دلیل عدم کنترل مناسب و رشد مجدد یولافهای وحشی نسبت داد. در شرایط کاربرد علفکش کلودینافوپ پروپارژیل، احتمالا به دلیل مقاومت یولافوحشی به این گروه علفکش و عدم کنترل، وزن خشک یولافوحشی افزایش و عملکرد دانه کاهش مییابد. در 320 بوته در مترمربع یولافوحشی، عملکرد دانه بین 1200 تا 1500 کیلوگرم در هکتار بود (شکل 4).
کاربرد علفکش گلایفوسیت در ذرت مقاوم به گلایفوسیت در سه تراکم سه، شش و 66 بوته در مترمربع سورگوم نشان داد که کاربرد علفکش در مرحله v4 نسبت به v8، علفهرز را بهتر کنترل کرد و عملکرد دانه ذرت نزدیک تیمار شاهد بدون علفهرز به دست آمد. همچنین در تراکمهای بالاتر علفهرز سورگوم زمان کاربرد v4 نسبت به v6 و v8 در کنترل علفهرز تاثیرگذارتر بود. در شرایط کاربرد علفکش در مرحله v8، عملکرد دانه 12 تا 15 درصد کاهش یافت. نتایج آن تحقیق نشان داد که کاربرد علفکش پسرویشی زمانی میتواند موفقیت آمیز باشد که تراکم علفهرز و زمان کاربرد بهعنوان یک عنصر کلیدی در نظر گرفته شود (Myers et al., 2005). کاربرد علفکش در مرحله v8 در تراکم 66 بوته در مترمربع سورگوم، منجر به کاهش کنترل علفهرز و کاهش عملکرد دانه شد و دلیل این کاهش را کانوپی ذرت و جلوگیری از برخورد کافی علفکش به علفهرز در کانوپی متراکم عنوان کردند.
شکل 4 -رابطه بین تراکمهای مختلف یولافوحشی و عملکرد دانه در تیمارهای مختلف علفکش و زمان کاربرد
Figure 4. Relationship between different density of wild oat and wheat grain yield at different herbicides and application times
50 درصد کاهش عملکرد دانه در علفکش کلودینافوپ پروپارژیل نسبت به یدوسولفورون+ مزوسولفورون، در تراکمهای کمتری از یولافوحشی اتفاق افتاد. در کاربرد علفکش یدوسولفورون+ مزوسولفورون در دو زمان هشتبرگی و پنجهزنی، کاهش 50 درصد عملکرد دانه بهترتیب 423 و 221 بوته در مترمربع یولاف وحشی بود و در علفکش کلودینافوپ پروپارژیل در دو زمان هشتبرگی و پنجهزنی، 118 و 83 عدد در مترمربع برآورد شد (جدول 5). در علفکش کلودینافوپ پروپارژیل به دلیل عدم کنترل مناسب، 50 درصد کاهش عملکرد دانه نسبت به علفکش یدوسولفورون+ مزوسولفورون در تراکمهای پایینتری برآورد شد (جدول-5). نتایج Lati et al. (2012) نشان داد که در تراکم کم و بالای اویارسلام، زمان کاربرد علفکش تری فلوکسی سولفورون برای کنترل اویارسلام بر اساس وزن خشک و سطح برگ میتواند متفاوت باشد و در تراکمهای پایین میتواند زمان کاربرد را به تاخیر انداخت، اما در تراکمهای بالا، علفکش باید زودتر مصرف شود، بهطوریکه بر اساس مدلهای ارائه شده توسط این محققین برای یک دوره کنترل مناسب بر مبنای بیوماس در 626 درجه روز موثر (Effective Degree Day) برای تراکم پایین و برای تراکم بالا در 483 درجه روز موثر و بر اساس پوشش سطح برگ (Leaf Cover Area) برای تراکمهای پایین 786 درجه روز موثر و در تراکمهای بالا در 502 درجه روز موثر زمان کنترل به دست آمد و در تراکمهای بالاتر، کنترل باید زودتر صورت گیرد. بهعنوان یک روش مدیریتی در مزارع آلوده به تراکم بالای یولافوحشی، کاربرد دوزهای خرد شده میتواند تا حدودی موثر باشد، چرا که نتایج Lockhart and Howatt (2004) نشان داد که در کاربرد علفکشهای مختلف، میزان زندهمانی بوتههای یولاف وحشی 100بوته در مترمربع بود که در تیمار شاهد عدم کاربرد علفکش، تعداد بوتههای رشد یافته 444 عدد بود. آنها نتیجه گرفتند که یک بار کاربرد دوزهای کاهش یافته علفکش فنوکساپروپ نمیتواند موثر باشد و کاربرد دو بار 24 و 31 گرم در هکتار منجر به کاهش تراکم یولافوحشی بهترتیب 17 و 7 گیاه در مترمربع گردید.
جدول 5- پارامترهای برآورد شده حاصل از برازش دادههای اثر تیمارهای مختلف علفکش و زمان کاربرد بر عملکرد دانه گندم به تابع هایپربولیک دو پارامتره
Table 5. Parameters estimated of the 2 parameters hyperbolic equation fitted to the effects of different herbicides and application times on wheat seed yield
Parameters |
|||||
Herbicides |
Application times |
a |
b |
R2 |
RMSE |
Atlantis |
8leaves |
6310.82(133.32) |
423.53(52.45) |
0.88 |
354.46 |
Tillering |
6778.22(305.88) |
221.83(45.02) |
0.81 |
716.04 |
|
Topik |
8leaves |
6549.78(209.80) |
118.52(13.31) |
0.94 |
434.32 |
Tillering |
6472.35(230.77) |
83.86(10.32) |
0.94 |
454.60 |
اعداد داخل پرانتز نشان دهنده خطای استاندارد میباشند. آتلانتیس: مزوسولفورون+ یدوسولفورون و مفنپایر دی اتیل، تاپیک: کلودینافوپ پروپارژیل
The values in the parentheses are standard errors. Atlantis= Mesosulfuron + Iodosulfuron + Mefenpyr-diethyl, Topik= Clodinafop-propargyl.
نتیجهگیری کلی
تحقیق حاضر نشان داد که کاهش عملکرد دانه گندم در علفکش یدوسولفورون+ مزوسولفورون نسبت به کلودینافوپ پروپارژیل کمتر بود و در شرایط کاربرد علفکش کلودینافوپ پروپارژیل، 50 درصد کاهش عملکرد دانه، در تراکمهای پایینتری از یولافوحشی نسبت به یدوسولفورون+ مزوسولفورون پیشبینی شد. تاخیر زمان کاربرد علفکش، منجر به افزایش رشد مجدد و وزن خشک یولافوحشی شد. رشد مجدد و افزایش وزن خشک یولافوحشی در علفکش کلودینافوپ پروپارژیل در تمامی تراکمها، احتمالا به دلیل پدیده مقاومت میباشد و توصیه میشود که با توجه به آلودگیهای مزارع به یولافوحشی، از کاربرد این علفکش خودداری شود. با توجه به سوال این تحقیق در عنوان مقاله، نتایج بیان نمود که افزایش تراکم یولافوحشی در واحد سطح، منجر به تغییر زمان کاربرد علفکش میشود و باید در تراکمهای بالاتر یولافوحشی، زمان کاربرد علفکش از اواسط پنجهزنی، در صورت فراهم بودن شرایط محیطی، به مراحل قبل از پنجهزنی انتقال داده شود.
REFERENCES
EFERENCES