نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 دانشیار، دانشگاه تربیت مدرس، گروه زراعت و اصلاح نباتات، تخصص: اکوفیزیولوژی گیاهان زراعی، علوم علف های هرز
2 دانش آموخته، گروه زراعت، دانشکده کشاورزی، دانشگاه ترتبیت مدرس- تهران
3 استاد گروه زراعت، دانشکده کشاورزی دانشگاه تربیت مدرس
چکیده
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
To evaluate the effect of different nutrition systems (such as organic, chemical and biologic) on quantitative and qualitative traits of three selected lines of grasspea (Lathyrus sativus L.), a field experiment was conducted at College of Agriculture, Tarbiat Modares University during 2012-2013 growing season. The Experimental treatments were arranged as factorial layout based on a randomized complete block design with three replications. The first factor was three grasspea lines (L1 (Sel.B/222), L2 (Sel.B/111) and L3 (Sel.290)) and the second factor was four nutrition system (no fertilizer (F0), 100% chemical fertilizer (F1), 100% manure (F2) and integrated fertilizer (75% manure + 25% Nitroxin (F3)), respectively. Results showed that L1 (Sel.B/222) receiving 100% chemical fertilizer produced maximum forage yield (20145.8 kg.ha-1), whereas the integrated nutrition system (75% manure + 25% Nitroxin) produced the highest dry forage yield (3005.3 kg.ha-1). Integrated nutrition system (75% manure + 25% Nitroxin) having the highest percentage of dry matter digestibility, the highest protein percentage and the lowest ADF was the superior treatment in forage quality. L1 (Sel.B/222) grasspea treatment was superior in maximizing the percentage of dry matter digestibility and minimizing the percentage of ADF. The grasspea line L3 (Sel.290) produced the highest percentage of protein. The lowest crude fiber content of grasspea forage was achieved in L3 (Sel.290) under integrated nutritional system. Thus, the combined system of L1 (Sel.B/222) and F3 (75% manure + 25% Nitroxin) is a good alternative or chemical fertilizers and could be suggested for qualified and higher forage yield of grasspea.
کلیدواژهها [English]
مقدمه
خلر (Lathyrus sativus L.) از جمله بقولات علوفهای فصل سرد است که بهطور وسیعی در سراسر مدیترانه، خاورمیانه و هند کشت میشود. این لگوم نسبت به سایر بقولات، دارای توانمندیهای متعددی از جمله پتانسیل بالای عملکرد در شرایط آب و هوایی و خاک نامناسب، سازگاری بهتر با سیستمهای خاکورزی حفاظتی وکاهش فشردگی خاک میباشد(Lazanyi., 2000). خلر به عنوان یک منبع پروتئین، در تغذیه نشخوارکنندگان و طیور استفاده میشود و میتوان علوفه خشک، علوفه سبز و کاه آن را به مصرف خوراک گاو و گوسفند رساند؛ همچنین ارزش غذایی آن 75% یونجه میباشد. برههای تغذیه شده با خلر، افزایش وزنی تا حدود 100 تا 130 گرم در روز داشتهاند. همچنین با جایگزینی دانه خلر به جای سویا در جیره برهها، مصرف غذا و ضرایب هضم مواد مغذی افزایش یافته است (Hozhabri et al., 1999). از طرفی این گیاه با داشتن رشد رویشی سریع، اندامهای آبدار، نسبت N/C بالا، نیاز آبی کم، تحمل سرما، پر شاخ و برگ بودن و غیره، امکان بهرهبرداری به عنوان کود سبز را نیز دارا میباشد (Hozhabri, et al., 1999).
ازکودها همیشه به عنوان نهادههای ورودی با ارزش در خاک، برای بهبود باروری خاک و افزایش تولید گیاه یاد میشود. استفاده از کودهای شیمیایی معدنی، سریعترین راه برای تامین عناصر غذایی مورد نیاز گیاه می باشد اما هزینههای زیاد مصرف کودهای شیمیایی، ایجاد آلودگی، تخریب محیط زیست و خاک نگران کننده است. به عبارت دیگر، سیستمهای کشاورزی متداول نشان دادهاند اگرچه به کمک کود شیمیایی در کوتاه مدت میتوان به عملکردهای بالایی دست یافت، ولی سلامت محیط زیست در این سیستمها زیر سوال است. این سیستمها اغلب با مشکلاتی از قبیل آبشویی و در نتیجه آلودگی آبهای زیرزمینی، انتشار N2O ناشی از مصرف بیرویه کودهای نیتروژنی به اتمسفر و در نتیجه تخریب لایه اوزن همراه میباشند
(Poudel et al., 2002). این در حالی است که توسعه کاربرد منابع گیاهی و دامی قابل تجدید و منابع بیولوژیک به جای منابع شیمیایی، میتواند نقش مهمی در باروری و حفظ فعالیتهای بیولوژیک، افزایش مواد آلی خاک، سلامت بوم نظام زراعی و افزایش کیفیت محصولات زراعی داشته باشد (Mohamadi et al., 2011).
کاربرد ماده آلی بهصورت کود دامی، سطوح کربن آلی خاک را افزایش میدهد و تاثیرات مستقیم و غیرمستقیم بر خصوصیات و فرایندهای خاک دارد (Prakash et al., 2007).تاثیرات مفید کودهای آلی مختلف مانند کاربرد کودهای دامی، مرغی و کمپوست روی رشد گیاه و خصوصیات مختلف خاک، برای جبران اعمال تخریبی انجام گرفته توسط انسان گزارش شده است (Niemi et al., 2008). هتی و همکاران ( Hati et al., 2006) در تحقیقات خود نشان دادند که افزودن 10 تن کود دامی در هکتار به تنهایی و تلفیق 10 تن کود دامی به همراه 17-26-25 کیلوگرم در هکتارNPK در مدت سه سال در مزرعه سویا، باعث افزایش مواد آلی در سطح خاک (15-0 سانتیمتری سطح خاک)، از 4/4 به 2/6 گرم در کیلوگرم، افزایش عملکرد دانه و افزایش کارایی مصرف آب به میزان 103% (برای کود دامی بهتنهایی) و 76% (برای تیمار تلفیقی) نسبت به تیمار شاهد (مصرف کود شیمیایی) شد. گزارش Agyenim Boatengs et al., ( 2006) حاکی از آن است که عملکرد ذرت دانهای با کاربرد دو تن کود مرغی نسبت به شاهد 36/2 برابر شد. با این حال، یافتههای ابوسوار و ال زیلال (Abusuwar and El Zilal, 2010) در زمینه اثر کاربرد کود مرغی بر سورگوم نشان داد که عملکرد علوفه تازه سورگوم به میزان 138 درصد و عملکرد ماده خشک تا 200 درصد نسبت به شاهد افزایش یافت.
کودهای زیستی[1] مادهای (جامد، نیمه جامد یا مایع) حاوی ریزجانداران[2] زنده یا فراوردههای آنها هستند که در ارتباط با تثبیت زیستی نیتروژن یا فراهمی فسفر، گوگرد و سایر عناصر غذایی بهویژه ریزمغذیها در خاک فعالیت میکنند (Vessey et al., 2003). کود زیستی نیتروکسین، حاوی مؤثرترین باکتریهای تثبیت کننده نیتروژن از جنس ازتوباکتر و آزوسپیریلیوم است. این باکتریها، علاوه بر تثبیت نیتروژن هوا و متعادل کردن جذب عناصر اصلی پرمصرف و ریزمغذی مورد نیاز گیاه، سنتز و ترشح مواد محرک رشد گیاه نظیر انواع هورمونهای تنظیم کننده رشد مانند اکسین (IAA)، توسعه ریشهها، باعث افزایش جذب آب و موادغذایی میشوند
(Kader et al., 2002).
کیفیت علوفه، مقدار کل ترکیب گیاهی است که دام پس از تغذیه، بهطور موثری از آن استفاده میکند. به عبارت دیگر، کیفیت علوفه را میتوان عملکرد علوفه خورده شده و قابلیت هضم تعریف نمود
(Nikkhah, 1996). Yazdani et al. (2009) بیان داشتند که کاربرد میکروارگانیسمهای حل کننده فسفات و ریزوباکتریهای محرک رشد گیاه، همراه با مقادیر مناسبی کود شیمیایی، تاثیر معنیداری بر عملکرد کمی و کیفی ذرت داشت و کیفیت علوفه ذرت را از طریق افزایش میزان قابلیت هضم ماده خشک بهبود بخشید. Mehrvarz and Chaichi, (2008) گزارش کردند که کاربرد باکتریهای حل کننده فسفات و قارچ میکوریزا بهصورت منفرد و تلفیقی میتواند باعث افزایش درصد خاکستر علوفه در گیاه جو شود. Keshavarz (2009) در بررسی تاثیر نظامهای کمآبیاری و کود شیمیاییی و زیستی فسفر بر خصوصیات کمی و کیفی شلغم علوفهای گزارش کرد که تامین فسفر مورد نیاز گیاه میتواند مقدار پروتئین خام علوفه شلغم را افزایش دهد و در این میان، تاثیر گذاری کود تلفیقی، بیشتر از کود کامل شیمیایی و یا زیستی بود.
از آنجاکه اختلاف عملکرد و کیفیت محصول در گیاهان زراعی به دو عامل ژنتیک و محیط وابسته است، بنابراین در این تحقیق، با استفاده از منابع کودی مختلف شامل کود زیستی (نیتروکسین)، کود آلی (کود دامی) و کود شیمیایی (اوره) برای تأمین نیتروژن مورد نیاز خلر، به بررسی اثرات این منابع بر عملکرد کمی و کیفی علوفه سه لاین خلر پرداخته شده است.
مواد و روشها
آزمایش در سال زراعی 96-1395، در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه تربیت مدرس، واقع در کیلومتر 16 اتوبان تهران- کرج با مختصات جغرافیایی 35 درجه و 44 دقیقه عرض شمالی و 51 درجه و 10 دقیقه طول شرقی و ارتفاع 1215 متر از سطح دریا اجرا شد. در این بررسی، عملکرد و کیفیت علوفه سه لاین خلر ( Sel.B/222، Sel.B/111 و Sel.290) تحت تاثیر منابع مختلف کودی شامل بدون کود یا شاهد(F0)، 100% کود شیمیایی (F1)، 100% کود آلی (F2) و تیمار تلفیقی شامل 25% کود زیستی+75% کود آلی (F3) )، بهصورت فاکتوریل و در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار مورد بررسی قرار گرفت. قبل از مصرف کود دامی، درصد نیتروژن کل آن اندازهگیری شد. مقدار کود دامی با فرض 35 درصد آزادسازی نیتروژن در سال اول که قابل دسترس برای گیاه است (Majidian., 2008)، به صورت رابطه 1 برای هر تیمار مشخص شد.
کود آلی مورد استفاده، از نوع کود دامی کاملاً پوسیده به میزان 25 تن در هکتار بود. نتایج حاصل از تجزیه کود دامی در جدول شماره 2 ارائه شده است. از آنجا که دستیابی به عملکرد مناسب در خاکهایی با مقادیر نیتروژن کم ، مستلزم کاربرد کود است و با توجه به میزان بسیار پایین درصد نیتروژن کل (041/0 درصد) خاک مزرعه (جدول 1)، در این آزمایش، کود شیمیایی نیتروژنی (کود اوره) نیز به عنوان یکی از عوامل موثر، مورد بررسی قرار گرفت. مقدار کود شیمیایی مورد نیاز در آزمایش، با توجه به میانگین درصد نیتروژن ماده خشک سه لاین خلر( با اقتباس از آزمایش سال اول که به منظور غربالگری تعداد 15 لاین مورد بررسی و انتخاب سه لاین برتر برای آزمایش در تحقیق حاضر انجام شد)، میانگین عملکرد علوفه خشک (کیلوگرم در هکتار) سه لاین خلر و درصد نیتروژن کود شیمیایی اوره، به میزان 188 کیلوگرم در هکتار نیتروژن خالص محاسبه شد. کشت در 15 اسفند ماه 1395 در خاک لومی شنی انجام شد. هر کرت شامل شش خط کاشت با فاصله ردیف 30 سانتیمتر و طول سه متر بود. بذرهای خلر در عمق سه تا چهار سانتیمتری و بهصورت کپهای، با فاصله 10 سانتیمتر در دو طرف پشتهها و طبق نقشه آزمایشی (روش جوی و پشتهای) کشت شدند، بهنحوی که در داخل هر کپه، چهار عدد بذر قرار داده شد. کود دامی در هنگام تهیه بستر و با توجه به تیمارها به زمین داده شد و 50% کود اوره در زمان کاشت و بقیهآن به صورت سرک، زمانی که ارتفاع بوتهها به 15 سانتیمتر رسید، توزیع شد.
جدول1- برخی خواص فیزیکی و شیمیایی خاک محل آزمایش در عمق صفر تا 30 سانتیمتر
Table 1. Soil physiochemical properties of the experimental site
pH
|
Organic carbon (%) |
Total N (%)
|
Ava. P mg.kg-1)) |
Ava. K mg.kg-1)) |
EC (dS.m-1) |
Silt (%) |
Clay (%) |
Sand (%) |
Texture |
7.39 |
0.53 |
0.041 |
58 |
478 |
0.45 |
22 |
16 |
62 |
Clay-loam |
کود زیستی مورد استفاده، فرآورده تجاری شرکت فنآوری زیستی مهر آسیا، موسوم به نیتروکسین بود که بهصورت مایه تلقیح شده (یک لیتر به ازای 40 کیلوگرم بذر در هکتار) و از باکتریهای تثبیت کننده نیتروژن شامل ازتوباکتر، آزوسپریلوم و سودوموناس تشکیل شده است؛ در هر گرم مایه تلقیح مایع، 108 عدد باکتری زنده و فعال وجود داشت. برای اختلاط و تلقیح بذر، ابتدا بذر مورد نظر روی پلاستیک تمیز پهن شد. سپس مقدار مناسب مایه تلقیح، بهصورت تدریجی روی بذرها پاشید شد و با بهمزدن بذر، نسبت به تلقیح بذر اقدام شد. سپس بذرهای تلقیح شده، در سایه پهن شدند که پس از خشک شدن، آماده کشت بودند.
جدول 2-خصوصیات شیمیایی کود دامی مورد استفاده
Table 2. Chemical characteristics of manure
Total N (%) |
Total P (%)
|
Total K (%) |
pH |
Cu mg.kg-1)) |
Zn mg.kg-1)) |
Fe mg.kg-1)) |
2/17 |
1.82 |
4.21 |
8.11 |
35 |
292 |
2356 |
عملیات داشت شامل آبیاری، وجین علفهایهرز و تنک کردن بود و در طول دوره رشد، هیچ علفکش و آفتکشی استفاده نشد. به منظور تعیین عملکرد و کیفیت علوفه محصول، علوفه خلر در مرحلة50 % گل و غلاف دهی، از سطحی معادل دو متر مربع از هر کرت آزمایشی برداشت شد و بعد از اندازهگیری وزن تر علوفه، نمونهای برای تعیین وزن خشک به آزمایشگاه منتقل شد. سپس درصد ماده خشک (بهروش خشک کردن در آون الکتریکی)، درصد پروتئین خام (CP[3])، درصد ماده خشک قابل هضم (DMD[4])، درصد دیواره سلولی منهای همیسلولز یا درصد فیبر محلول در شوینده اسیدی (ADF[5])، درصد خاکستر کل (ASH[6]) و درصد فیبر خام (CF[7]) اندازهگیری شد. اندازهگیری صفات کیفی با استفاده از دستگاه NIR انجام گرفت. دادههای حاصل از نمونهبرداریها برای سهولت در محاسبات آماری، در صفحات برنامه Excell وارد شد. تجزیه و تحلیل دادهها، با استفاده از نرم افزار آماریSAS (نسخه 3/9) و به روش تجزیه واریانس (PROC ANOVA) انجام شد. برای مقایسه میانگین صفات مورد بررسی، از آزمون چند دامنهای دانکن استفاده شد.
نتایج و بحث
عملکرد علوفه تر
عملکرد علوفه تر در مرحله 50% گلدهی، تحت تاثیر سیستمهای مختلف تغذیهای، لاینهای مختلف خلر و همچنین اثر متقابل سیستم تغذیهای و لاینهای مختلف خلر قرار گرفت (جدول 3). بیشترین عملکرد علوفه تر (8/20145 کیلوگرم در هکتار)، در لاین (Sel.B/222) L1 و سیستم تغذیهای 100% کود شیمیایی بهدست آمد (شکل 1). بر این اساس، سیستم تغذیهای 100% کود شیمیایی در هر سه لاین خلر ، بهدلیل اینکه مواد غذایی بویژه نیتروژن را در مراحل اولیه رشد، سریعتر در دسترس گیاه قرار میدهد، بیشترین عملکرد علوفه تر را تولید کرد (شکل 1).
جدول 3- تجزیه واریانس( میانگین مربعات) عملکرد کمی وکیفی علوفه خلر تحت تاثیر لاین و سیستمهای مختلف تغذیهای
Table 3 - Variance Analysis (mean squares) of grasspea forage yield and quality affected by lines and different nutrition systems
S.O.V
|
Df |
Fresh forage yield |
Dry forage yield |
DMD |
CP |
CF |
ADF |
ASH |
Rep. |
2 |
1322155.4ns |
15784.9ns |
0.00014ns |
0.00035ns |
0.00012ns |
0.00039ns |
0.000103ns |
Lines (L) |
2 |
12754847.5** |
460493.4* |
0.00314** |
0.00306* |
0.00149** |
0.0026* |
0.000046ns |
Nutrition systems (F) |
3 |
20306096.5** |
1104238.2** |
0.00171* |
0.00211* |
0.00069* |
0.0044** |
0.000183* |
F×L
|
6 |
3936124.8** |
210980.2ns |
0.00077ns |
0.00081ns |
0.00058* |
0.00060ns |
0.000138* |
Error |
22 |
770103 |
102790.4 |
0.00046 |
0.00062 |
0.00016 |
0.00057 |
0.000045 |
C.V.( %) |
5.3 |
11.5 |
2.24 |
4.15 |
3.04 |
3.85 |
2.02 |
ns ، * و ** بهترتیب غیر معنیدار و معنیدار در سطح احتمال پنج و یک درصد.
ns, * and **: non significant and significant at the 5% and 1% Probability levels, respectively.
در لاینهای (Sel.B/111) L2 و (Sel.B/222) L1، کمترین عملکرد علوفه تر از تیمار شاهد (بدون کود) بهدست آمد ولی در لاین L3 (Sel.290)، کمترین عملکرد علوفه تر، حاصل سیستم تغذیهای 100% کود دامی بودکه احتمالا ناکافی بودن نیتروژن در سیستم تغذیه کود دامی، دلیل آن بوده است. Muhamad et al. (1988) نیز گزارش کردند که با افزایش سطح مصرف اوره، عملکرد علوفه تر سورگوم افزایش یافت اما Chittapur et al. (1994) بیان داشتند که کاربرد نیتروژن، اثر معنیداری بر عملکرد علوفه سورگوم نداشت. همچنین با توجه به جدول 5، بیشترین عملکرد علوفه تر ) 5/18149 کیلوگرم در هکتار) در سیستم تغذیهای 100% شیمیایی بهدست آمد واختلاف آن با تیمار شاهد (بدون کود) که پایینترین عملکرد علوفه تر را داشت، 2/21 درصدبود. سیستم تغذیه تلفیقی 75% کود دامی+ 25% نیتروکسین نیز با عملکرد 7/17147 کیلوگرم در هکتار، در رتبه بعدی قرار گرفت. بیشترین عملکرد علوفه تر با مقدار 4/17584 کیلوگرم در هکتار، در لاین (Sel.B/222) L1 بهدست آمد (جدول 4). لاینهایL3 (Sel.290) وL2 (Sel.B/111) به ترتیب با مقادیر 2/15947 و 2/15680 کیلوگرم در هکتار، در رتبه دوم و سوم قرار گرفتند اما از نظر آماری تفاوت معنیداری نداشتند.
جدول 4- مقایسه میانگین عملکرد کمی و کیفی علوفه لاینهای مورد بررسی خلر
Table 4 - Mean Comparisons of quantitative and qualitative forage yield of grasspea lines
Line (L) |
Fresh forage yield (kg.ha-1) |
Dry forage yield (kg.ha-1) |
DMD (%) |
CP (%) |
CF (%) |
ADF (%) |
ASH (%) |
Sel.B/222 (L1) |
17584.4a |
3005.3a |
68.53a |
30.41b |
15.8b |
32.33b |
10.71a |
Sel.B/111 (L2) |
15680.2b |
2621.6b |
65.77b |
32.36ab |
17.27a |
33.35ab |
10.51a |
Sel.290 (L3) |
15947.2b |
2744.9ab |
66.13b |
33.35a |
15.86b |
35.1a |
10.48a |
در هر ستون، میانگینهایی که دارای حداقل یک حرف مشترک میباشند، بر اساس آزمون چند دامنهای دانکن و در سطح احتمال پنج درصد، تفاوت معنیدار ندارند.
Means in the same columns with the same letters are not significantly different at the 5% probability level, based in Duncan’s Multiple Range Test.
بررسی عملکرد علوفه خشک خلر در مرحله 50% گلدهی نشان داد که سیستمهای تغذیهای و لاینهای مختلف خلر، سبب بروز اختلاف معنیداری در میزان علوفه خشک لاینهای خلر شدهاند (جدول 3). سیستمهای تغذیهی 100% شیمیایی و تلفیقی 75% کود دامی+ 25% نیتروکسین، به ترتیب با مقادیر 46/3133 و 61/3039 کیلوگرم در هکتار، بیشترین عملکرد علوفه خشک را تولید کردند (جدول 5).
جدول 5- مقایسه میانگین عملکرد کمی و کیفی علوفه خلر در سیستمهای تغذیهای مختلف
Table 5 - Mean Comparisons of quantitative and qualitative forage yield of grasspea lines in different nutrition systems
Nutrition systems (F) |
Frash forage yield (kg/ha) |
Dry forage yield (kg/ha) |
DMD (%) |
CP (%) |
CF (%) |
ADF (%) |
ASH (%) |
no fertilizer (F0) |
14972.2c |
2413.0b |
66.34b |
31.54b |
16.45ab |
34.28ab |
10.66a |
100% chemical fertilizer (F1) |
18149.5a |
3133.5a |
65.46b |
30.61b |
17.17a |
36.28a |
10.15b |
100% manure (F2) |
15346.3c |
2576.2b |
66.89ab |
31.98ab |
15.93b |
32.43bc |
10.74a |
75% manure + 25% Nitroxin (F3) |
17147.7b |
3039.6a |
68.54a |
34.03a |
15.68b |
31.61c |
10.71a |
در هر ستون، میانگینهایی که دارای حداقل یک حرف مشترک میباشند، بر اساس آزمون چند دامنهای دانکن و در سطح احتمال پنج درصد، تفاوت معنیدار ندارند.
Means in the same columns with the same letters are not significantly different at the 5% probability level, based in Duncan’s Multiple Range Test.
اگرچه عملکرد علوفه تر در سیستمهای تغذیهای تلفیقی (کود دامی و نیتروکسین)، بهطور قابل ملاحظهای کمتر از سیستم تغذیهای 100% شیمیایی بود، با این حال عملکرد علوفه خشک در سیستم تغذیه تلفیقی 75% کود دامی+25% نیتروکسین، تفاوت معنیداری با سیستم تغذیهای 100% شیمیایی نداشت و هر دو در یک گروه آماری قرار گرفتند. این موضوع نشان میدهد که درصد آب اندامهای گیاهی در تیمارهای کود دامی کمتر بوده است اما در عوض این تیمارها با بهبود ظرفیت نگهداری آب خاک و تامین مقادیر مناسبی از مواد غذایی، باعث افزایش تولید ماده خشک در گیاه شدهاند. Adediran et al. (2004) هم گزارش کردند، در صورتیکه کود دامی بر اساس نیتروژن قابل جذب مصرف شود، میتواند از همان سال اول، عملکردی مشابه سیستم شیمیایی تولید کند. همچنین گزارش شده است که گونههای آزوسپریلوم و ازتوباکتر، از طریق افزایش شکل محلول قابل جذب عناصر غذائی در محیط ریشه، باعث افزایش سرعت و مقدار جذب عناصر غذائی توسط گیاه میشوند و در نتیجه عملکرد ماده خشک گیاهی افزایش مییابد (Ahmadi Rad, 2001). کمترین عملکرد علوفه خشک (02/2413 کیلوگرم در هکتار) در تیمار شاهد (بدون کود ) تولید شد. نتایج مطالعات Soumare et al. (2003) روی نوعی علف چمنی Lolium perenne، نشان دهنده برتری کودهای شیمیایی در مقایسه با کمپوست، از نظر زیست توده تولیدی بود. نتایج Mohamad Abadi et al. (2010) نیز نشان داد که بیشترین عملکرد علوفه خشک، در گیاه شنبلیله (Trigonella foenum-graecum L.) و از تیمار کود شیمیایی بهدست آمد.
جدول تجزیه واریانس (جدول 3) نشان میدهد که لاینهای خلر، از نظر عملکرد علوفه خشک، اختلاف معنیداری داشتند. همچنین دادههای جدول مقایسه میانگین نشان دادند که لاین (Sel.B/222 ) L1، بیشترین عملکرد علوفه خشک (29/3005 کیلوگرم در هکتار) را تولید کرد (جدول 4).
درصد ماده خشک قابل هضم
اثر سیستمهای تغذیهای و لاینهای خلر بر درصد ماده خشک قابل هضم معنیدار بود (جدول 3). بهطور کلی، قابلیت هضم خصوصیتی است که بیشتر تحت تاثیر عوامل ژنتیکی و همچنین برداشت و مرحله بلوغ گیاه میباشد (Rezvani moghadam et al., 2010). با توجه به جدول مقایسه میانگینها، درصد ماده خشک قابل هضم لاینL1(Sel.B/222) بیشتر از دو لاین دیگر بود (جدول4). علوفه خلر در سیستم تغذیه تلفیقی 75% کود دامی+25% نیتروکسین با میزان 54/68 درصد ماده خشک قابل هضم، نسبت به سیستمهای تغذیه شیمیایی و دامی، برتری نشان داشت (جدول5). قابلیت هضم، یک شاخص مهم از ارزش نسبی تغذیه[8] گیاهان علوفهای برای دام است که علاوه بر ژنتیکی بودن ( تفاوت لاین ها)، از باروری خاک نیز تأثیر میپذیرد (Tilley and Terry, 1963; Buxton, 1996). از آنجا که لیگنینی شدن، فاکتور عمده محدودکننده قابلیت هضم پلیساکاریدهای دیواره سلولی گیاه میباشد و با توجه به اینکه در اثر تنشهای محیطی، بافتهای تشکیل دهنده برگ و ساقه لیگنینی میشوند و بنابراین قابلیت هضم آنها کاهش مییابد (Chaparro and Sollenberger, 1997)، بهنظر میرسد که استفاده از کودهای آلی، با بهبود ظرفیت نگهداری آب خاک، شرایط رطوبتی مناسبتری را برای گیاه فراهم کرده است و باعث بهبود قابلیت هضم شده است. نتایج پژوهش مشابهی روی کنگر فرنگی (Cynara scolymus L.) نشان داد که کاربرد تلفیقی کودهای دامی و شیمیایی، باعث بهبود صفات کیفی علوفه میشود .(Fateh et al., 2009) Mohamad Abadi et al. (2010) گزارش کردند که بیشترین و کمترین درصد قابلیت هضم ماده خشک، به ترتیب در تیمار کود مرغی و کود شیمیایی مشاهده شد.
درصد پروتئین
اثر اصلی سیستمهای مختلف تغذیهای و لاینهای خلر بر درصد پروتئین علوفه خلر معنیدار بود (جدول3). مقایسه میانگینها نشان داد که در بین لاینهای خلر، بیشترین (35/33 درصد) و کمترین(41/30 درصد) درصد پروتئین، به ترتیب در لاینهای L3(Sel.290) و L1(Sel.B/222) بهدست آمد (جدول4 ). همچنین سیستم تغذیه تلفیقی 75% کود دامی+25% نیتروکسین، با 03/34 درصد پروتئین، بهطور معنیداری بالاتر از سایر سیستمهای تغذیهای قرار گرفت (جدول5). احتمالاً سیستم تغذیهای تلفیقی 75% کود دامی+25% نیتروکسین، به علت داشتن کود دامی، موجب افزایش ظرفیت تبادل کاتیونی خاک شده است و با آزادسازی تدریجی نیتروژن و جلوگیری از هدرروی آن، توانسته است نیتروژن بیشتری را در اختیار گیاه قرار دهد. علاوه بر این و از آنجا که وجود آهن در سنتز پروتئین ضروری است (Vankhadeh, 2002) و همچنین عنصر روی نقش مهمی در سنتز پروتئین دارد (Azizi et al., 2011)، میتوان اثر مثبت کود های آلی در افزایش محتوای پروتئین علوفه خلر را به نقش این کودهای آلی در اصلاح ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی خاک و حلالیت فسفر و عناصر کم مصرف بهویژه آهن، روی، منگنز، بور و مس نسبت داد (Change et al.,1993). همچنین تحقیقات Sharma (2003) نشان داد که تیمار ذرت با باکتری محرک رشد، جذب عناصر غذایی مثل N, P, K, Fe, Zn و Cu توسط گیاه را بهطور معنیداری افزایش داده است. Saidnezhad et al. (2012) گزارش کردند که بیشترین مقدار پروتئین در چین اول و دوم گیاه سورگوم علوفهای رقم اسپیدفید، از تیمار تلفیقی ازووباکتر و ورمی کمپوست بهدست آمد. نتایج Goto and Minson(1977) نشان داد که پروتئین خام، همبستگی مثبت و بالایی با قابلیت هضم ماده خشک و همبستگی منفی و بالایی با اجزای دیواره سلولی دارد. با این حال، Ghasemi et al. (2002) اثر کودهای مختلف دامی و شیمیایی را بر شاخصهای کیفی ذرت علوفهای مورد بررسی قرار دادند و مشاهده کردند که اثر انواع کود بر درصد پروتئین، معنیدار بود و بیشترین درصد پروتئین، در تیمار با کود شیمیایی مشاهده شد.
درصد فیبر خام بهطور مثبت و معنیداری تحت تاثیر سیستمهای تغذیهای و لاینهای مختلف خلر قرار گرفت؛ همچنین اثر متقابل آنها روی صفت مورد بررسی معنیدار شد (جدول3). مقایسه میانگینهای این صفت، تحت اثرمتقابل سیستم تغذیهای و لاین خلر (شکل 2) نشان میدهدکه لاینL3(Sel.290) در سیستم تغذیه تلفیقی 75% کود دامی+25% نیتروکسین، کمترین درصد فیبر خام (15/15درصد) را داشته است و بیشترین درصد فیبر خام (66/19درصد)، از لاینL2(Sel.B/111) در سیستم تغذیه 100% شیمیایی بهدست آمد. نتایج آزمایش حاضر نشان داد که استفاده از کود دامی و نیتروکسین، باعث بهبود شرایط تغذیهای گیاه شده است و نیتروژن بیشتری را در اختیار گیاه قرار داده است که در نتیجه آن، با افزایش میزان پروتئین و کاهش فیبر خام میتواند در بهبود خوشخوراکی و ارزش غذایی علوفه خلر سهیم باشد.
درصد دیواره سلولی به غیر از همیسلولز یا فیبر محلول در شوینده اسیدی (ADF) با قابلیت هضم همبستگی منفی دارد و در نتیجه، اغلب برای تخمین میزان انرژی علوفه بهکار میرود. میزان کم ADF، بیانگر بالا بودن هضمپذیری است. اثر اصلی سیستمهای تغذیهای و لاینهای خلر روی صفت ADF معنیدار بود (جدول 3). جدول 4 نشان میدهد که بیشترین و کمترین ADF، به میزان 1/35 و33/32 درصد، بهترتیب از لاینهای L3(Sel.290) و L1(Sel.B/222) خلر بهدست آمد. همچنین مقایسه میانگین سیستمهای تغذیهای نشان داد که سیستم تغذیهای 100% شیمیایی، بالاترین ( 28/36 درصد) ADF و سیستم تغذیهی تلفیقی 75% کود دامی+25% نیتروکسین، کمترین (61/31 درصد) ADF را داشته است (جدول 5). بر اساس تحقیقات Mehrvarz and Chaichi (2008)، همکوشی[9] باکتری سودوموناس و قارچ میکوریزا، باعث کاهش مقدار ADF در گیاه جو شد؛ در واقع باکتریهای حل کننده فسفات، باعث افزایش جذب فسفر و قابلیت هضم علوفه میشوند.
خاکستر، مجموع مواد معدنی گیاه میباشد و همبستگی مثبتی با مولفههای کیفی از قبیل درصد هضمپذیری، درصد قندهای محلول و درصد پروتئین خام دارد (Naseri Rad., 2004). بر اساس تجزیه واریانس داده ها (جدول3)، اثر سیستمهای تغذیهای و همچنین اثر متقابل سیستم تغذیهای و لاینهای خلر بر درصد خاکستر علوفه معنیدار بود. این در حالی است که اثر لاین بر این صفت معنیدار نشد. با توجه به شکل 3، بیشترین درصد خاکستر (1/11درصد) از لاینL2(Sel.B/111) در تیمار تغذیه تلفیقی 75% کود دامی+25% نیتروکسین مشاهده شد و کمترین درصد خاکستر (57/10 درصد)، از همان لاین و از تیمار تغذیه 100% شیمیایی بهدست آمد.
نتایج تحقیقات Saidnezhad et al. (2012) نشان داد که بیشترین و کمترین درصد خاکستر در چین اول گیاه سورگوم علوفهای، به ترتیب در تیمار سودوموناس + کمپوست (9/9 درصد) و کمپوست تنها (3/9 درصد) مشاهده شد. در چین دوم نیز تیمارهای سودوموناس و کمپوست (8/9 درصد) و کود شیمیایی (3/9 درصد)، به ترتیب بیشترین و کمترین درصد خاکستر را تولید کردند. هرچند نتایج حاصل از بررسی اثر کودهای مختلف دامی و شیمیایی بر شاخصهای کیفی ذرت علوفهای نشان داد که بیشترین درصد خاکستر، از تیمار کود شیمیایی بهدست آمد (Ghasemi et al., 2002).
نتیجه گیری نهایی
با توجه به نتایج بهدست آمده از این تحقیق میتوان تیمار L1F1 (ترکیب تیماری سیستم تغذیه 100% کود شیمیایی و لاین Sel.B/222) را برای تولید علوفه بیشتر معرفی کرد، اما با توجه به عدم وجود اختلاف معنیدار بین سیستم تغذیهای 100% شیمیایی و تلفیقی (75% کود دامی+ 25% نیتروکسین) از نظر عملکرد علوفه خشک، میتوان این تیمار تلفیقی را به عنوان تیمار برتر شناخت. از لحاظ اکثر ویژگیهای کیفی علوفه، این ترکیب تیماری، نسبت به سایر تیمارها برتری دارد. با کاربرد همزمان باکتریهای افزاینده رشد و کود دامی، ضمن کاهش مصرف کودهای شیمیایی، با اصلاح خاک و بهبود وضعیت تغذیه گیاه میتوان به تحقق اهداف کشاورزی پایدار نزدیکتر شد.
REFERENCES
REFERENCES