Document Type : Research Paper
Authors
1 Department of Agronomy and Plant Breeding, Faculty of Agriculture, University of Tehran, Karaj, Iran
2 Department of Crop Protection, Faculty of Agriculture , University of Tehran, Karaj, Iran
Abstract
Keywords
Main Subjects
. مقدمه
گیاهان دارویی دارای اهمیتی جهانی و فراگیر بوده و در شمار میراثهای بومی کشورها هستند. این گیاهان در طول تاریخ جزء منابع اصلی پزشکی و داروسازی در اکثر نقاط جهان مانند ایران، چین، یونان، هندوستان و مصر بودهاند (Ghasemi, 2009). امروزه تاکید فراوانی بر استفاده از داروهایی با منشاء طبیعی در درمان و حفظ سلامتی وجود دارد. تقریبا یکچهارم داروهای تولیدشده، حاوی عصارههای گیاهی یا ترکیباتی هستند که از مواد گیاهی بهدستآمده و یا اینکه براساس ترکیبات گیاهی مدلسازی شدهاند (Shirazi et al., 2014). به علت بهرهبرداریهای بیرویه و نامناسب از گیاه دارویی آنغوزه به روش سنتی نسل آن در معرض خطر انقراض قرارگرفته و تراکم آن در مراتع بهشدت کاهش یافته است. در نتیجه برخی از گونههای این گیاه بهعنوان گونهی آسیبپذیر در کتاب گیاهان در حال انقراض ایران ثبت شدهاند (Zare et al., 2010). از سوی دیگر، تنها روش تکثیر این گیاه از طریق بذر است، ولی به دلیل وجود خواب بذور و قوه نامیه کم، تکثیر و احیای این گیاه از طریق زراعت کاری سخت و مشکل است
(Gupta, 2003). یکی دیگر از ابزارهای کلیدی برای برنامههای حفاظتی گیاهان در حال انقراض، جوانهزنی بذور آنها در شرایط آزمایشگاهی است. وجود خواب در بذور این گیاهان سبب کاهش موفقیتآمیز کشت زراعی آنها شده است. یک دوره سرما سبب حذف خواب اولیه بسیاری از گونههای گیاهی نیمکره شمالی میشود (Zare et al., 2011; Tieu et al., 2001). جوانهزنی به وضعیت فیزیولوژیکی بذر (خواب) و تا حدودی تعادل بین هومورنهای داخلی جیبرلین و آبسیزیکاسید بستگی دارد. آنزیمهای GA3ox1،GA3ox2 ، GA2ox2 به دلیل نقش کلیدی خود در سیگنالدهی جیبرلین نقش مهمی در طول جوانهزنی دارند. ژنهای بسیار زیادی در جوانهزنی و شکست خواب تاثیرگذار هستند، از جمله این ژنها میتوان به ژن OsABI5، در پاسخگویی اسیدآبسیزیک و ژنهای GAI و GAMYB در پاسخگویی به اسیدجیبرلیک اشاره کرد که در بذر فعال هستند که نشاندهنده یک مسیر بالقوه درگیر در فرآیند جوانهزنی اولیه بذر است (Li et al., 2022).
در حال حاضر، فناوریهای کشت بافت گیاهی به عنوان یک ابزار قوی جهت مطالعه مشکلات اساسی و کاربردی زیستشناسی گیاهی است. مهمترین موارد استفاده از کشت بافت و سلولهای گیاهی شامل تکثیر انبوه و سریع گیاهان، اصلاح ارقام، تولید گیاهان عاری از بیماری و تهیه اکوتیپهای مقاوم به تنشهای محیطی میباشد. در سالهای اخیر تکنیک کشت بافت به عنوان ابزاری مناسب برای حفظ ژرمپلاسم گیاهان دارویی کمیاب و در معرض خطر، به شمار میرود (He et al., 2007;
Martin et al., 2003). ایجاد کالوس و بهینهسازی آن و باززایی گیاه در این ارتباط حائز اهمیت میباشد. از جمله عواملی که در تولید کالوس موثرند، اکوتیپ، تنظیمکنندههای رشد، محیط کشت، نوع کربوهیدرات، نوع جداکشت، سن جداکشت و شرایط محیطی میباشد. نتایج نشان داده است که وابستگی خاص القاء کالوس و باززایی گیاه به اکوتیپ اجتنابناپذیر و کلی است و القاء کالوس و باززایی گیاه با اکوتیپ گیاه تغییر میکند. رشد کالوس در یک گونه گیاهی بر اساس نوع جداکشت آن گیاه متفاوت بوده و علت آن به درستی مشخص نشده است (Han et al., 2011). بنابراین، به نظر میرسد که پاسخهای مشاهدهشده در کشت بافت به طور مستقیم با خصوصیات کلی گیاه با اندامهای گیاهی، برای مثال خصوصیات مورفولوژیک در شرایط طبیعی، ارتباط داشته باشد؛ درحالیکه تعیین خصوصیاتی از گیاه کامل که در سایر ویژگیهای کشتهای درونشیشهای، برای مثال سرعت رشد کالوس تاثیر میگذارند، مشکلتر است. به احتمال زیاد خصوصیاتی که از لحاظ ژنتیکی تعیین میشوند، حاصل اثر ثانویه فعالیت یک ژن هستند. این یک نوع اثر چندگرایی است که در آن اثر اصلی یک یا چند ژن سبب بروز سایر صفات و ویژگیهای نامرتبط میشود.
گیاه آنغوزه تلخ (spp. Ferula) سومین جنس بزرگ خانواده Apiaceae با 180-185 گونه است که از نظر جغرافیایی از آسیای مرکزی به سمت غرب در سراسر منطقه مدیترانه تا شمال آفریقا پراکنده شده است. کشور ایران خاستگاه اصلی و یکی از مراکز مهم جنس Ferula است که بیش از 30 گونه Ferula در آن وجود دارد که حدود نیمی از آنها بومی هستند که از بین آنها میتوان به F. assafoetida، F. gummosa، F. persica، F. tabasensis و F. latisecta اشاره کرد (Salehi et al., 2019;
Yaqoob & Nawchoo, 2016). برخی از گیاهان جنس Ferula قرنها به عنوان گیاهان دارویی در بسیاری از کشورها مورد استفاده قرار میگیرند (Ahmed et al., 2007). متابولیتهای جنس Ferula دارای فعالیتهای بیولوژیکی از جمله ویژگیهای ضد ویروسی، ضد التهابی، ضد توموری، ضد سرطانی، ضد زخم، ضد دیابت، ضد باکتری، ضد قارچی، سیتوتوکسیک، استروژنیک، کنهکشی، ضد پروتوزوئال و ضد گلیکاسیون هستند ( Zhou et al., 2017; Soltani et al., 2018).
براساس نتایج حاصل از تحقیق Kumar et al. (2020) دامنه جوانهزنی بذور اکوتیپهای آنغوزه تلخ بین 69/16تا 71/42 روز (میانگین 14/30 روز) متغیر است. بیشترین میانگین زمان جوانهزنی (9/66 درصد) در اکوتیپ EC966538و کمترین میانگین زمان جوانهزنی (85/20 درصد) در اکوتیپ EC968469 و دمای پنج درجه سانتیگراد مشاهده شده است. همچنین
.Rajabiyan et al (2007) نیز گزارش کردند که کاربرد تیمـار سـرمادهی بـرای بـذور گیاه آنغوزه تلخ در هـر دو جمعیت شیرکوه و طبس سبب افزایش درصد جوانهزنی در آنها شد؛ بهطوریکه حداکثر درصـد جوانهزنی در جمعیت شـیرکوه و طبس بهترتیب 84 و 56 درصد بود که نشاندهنده تاثیر متفاوت سرما روی انواع اکوتیپها است. براساس مطالعات متعددی که پژوهشگران روی انواع گونههای Erythronium و Osniorhiza انجام دادهاند، مشخص شده است که این گیاهان دارای درجات متفاوتی از خواب فیزیولوژیکی میباشند که با اعمال دورههای سرمادهی مناسب شکسته میشود. طبق نظریهای که مورد قبول بسیاری از متخصصین مسائل بذر است، سرما باعث افزایش بیان ژنهای مربوط به محتوای جیبرلیکاسید (GA3) یا سبب کاهش محتوای آبسیزیکاسید و یا هر دو تغییر بهطور همزمان شده و با ایجاد تعادل هورمونی موجب پایان خواب بذر میشود (Yamauchi et al., 2004). نتایج حاصل از تحقیقات Zare et al. (2010) در گیاه آنغوزه نشان داد که بهترین ریزنمونه برای کالوسزایی ریزنمونه ریشه بوده و بهترین سطح هورمونی نیز مربوط به سطح یک میلیگرم NAA و دو میلیگرم BAP بود. بر اساس پژوهشی که
Janghorbaniyan et al. (2014) روی گیاه آنغوزه تلخ داشتند، مشخص شد که ریشه توانایی بیشتری برای القاء کالوس داشته و کالوس حاصل از این ریزنمونه وزن و میانگین قطر بیشتری نسبت به ریزنمونههای دیگر داشت. همچنین آنها بیان کردند که کالوس حاصل از ریشهچه و هیپوکوتیل پتانسیل جنینزایی دارند. با بررسی Hasani et al. (2007) روی گیاه آنغوزه تلخ، بیشترین درصد کالوسزایی در ریزنمونه هیپوکوتیل و با استفاده از چهار میلیگرم در لیتر هورمون Kin بههمراه 5/0 میلیگرم هورمون NAA مشاهده شد. این تحقیق با هدف تعیین میزان تاثیر سرما بر اکوتیپهای مختلف و مقایسه اثرات بهترین هورمـونها بر ریزنمونهها و در عـین حـال اثر متقابل بین هورمونها و اکوتیپها به منظور کالوسزایی این گیاه در شـرایط کشت درون شیشه انجام شده است.
بذور گیاه آنغوزه تلخ در تیرماه 1400 از جمعیتهای طبیعی استانهای اصفهان، یزد و کرمان که توسط پژوهشکده گیاهان دارویی جهاد دانشگاهی کرج جمعآوری شدند، تهیه شد. در ابتدا بذور سالم و بدون شکستگی انتخاب و در ارلن ریخته شد و به مدت 24 ساعت زیر آب جاری قرار گرفت. سپس مراحل بعدی سترونسازی انجام گرفت. آب جاری به عنوان یک پیشتیمار برای تمامی تیمارها اعمال شد. پس از سترونسازی بذرها زیر هود لامینار، آنها به داخل شیشههای مربای حاوی محیط کشت MS (بدون هورمون) منتقل شدند و به مدت 40 روز داخل یخچال چهار درجه سانتیگراد قرار گرفتند. 40 روز بعد از کشت بذور درصد جوانهزنی آنها محاسبه شد .(Otroshy et al., 2009) پس از جوانهزنی بذور، از بخشهای مختلف گیاهچههای درون شیشهای شامل ریشه، ساقه و برگ بهعنوان ریزنمونههای گیاهی جهت القاء کالوس در محیطهای هورمونی مختلف استفاده شد. نمونهها به قطعات یک سانتیمتری برش داده شدند و در هر شیشه پنج قطعه نمونه قرار داده شد.
بهمنظور القاء کالوس هورمونهای NAA و BAP با غلظتهای مختلف طبق جدول 1 به محیط اضافه و کشتهای انجامشده تحت شرایط دمایی 25 درجه سانتیگراد و تاریکی نگهداری شدند. هر 15 روز یکبار ریزنمونهها به محیطهای جدید منتقل و با استفاده از کاغذ میلیمتری یادداشتبرداری انجام شد. در این مرحله طول، عرض، ارتفاع و حجم کالوسها محاسبه شد.
جدول 1. غلظت هورمونهای استفادهشده جهت القاء کالوسزایی (برحسب میلیگرم در لیتر).
Hormone |
T1 |
T2 |
T3 |
T4 |
T5 |
NAA |
2 |
1 |
1 |
1 |
1 |
BAP |
1 |
1 |
2 |
3 |
4 |
این آزمایش در دو مرحله مختلف انجام شد. هر دو مرحله بر پایه آزمایش فاکتوریل در دو فاکتور و در قالب طرح کاملا تصادفی با چهار تکرار و چهار ریز نمونه در هر تکرار انجام شد. فاکتورهای مرحله اول شامل فاکتور مربوط به ریزنمونه گیاهی در سه سطح (ریشه، برگ و ساقه) و فاکتور دوم نوع محیط کالوسزایی در 5 سطح بود (جدول 1). فاکتورهای مرحله دوم شامل فاکتور اکوتیپها (یزد، کرمان و اصفهان) و فاکتور دوم که مربوط به زمانهای مختلف یادداشتبرداری در چهار سطح (هفته دوم، چهارم، ششم و هشتم) بود. در این مرحله نیز برای اندازهگیری صفات از کاغذ میلیمتری استفاده شد. در پایان آزمایش، دادهها با استفاده از نرمافزار SAS 9.2 مورد آنالیز قرار گرفته و میانگینها نیز مطابق آزمون چنددامنهای دانکن در سطح احتمال یک درصد با یکدیگر مقایسه شدند.
نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که میزان جوانهزنی سه اکوتیپ اصفهان، کرمان و یزد بسیار متفاوت بود. در ماه اول، هیچ جوانهزنی در بذور اکوتیپها مشاهده نشد؛ اما بهتدریج در اواخر مـاه اول تیمار سرما سبب شکستن خواب اکثر اکوتیپهای یزد و کرمان شد، ولی هیچ جوانهزنی در اکوتیپ اصفهان در ماه اول مشاهده نشد. در ماه دوم، جوانهزنی بذور در اکوتیپهای کرمان، یزد و اصفهان بهترتیب 85، 73 و 45 درصد بود. در بین اکوتیپهای مـورد استفاده، بیشترین درصد جوانهزنی مربوط به اکوتیپ کرمان و کمترین آن مربوط به اکوتیپ اصفهان بود. باتوجهبه اینکه رشد و شکستن خواب اکوتیپ اصفهان بهکندی صورت گرفت از ادامه کار حذف شد. از مهمترین عوامل اصلی جوانهزنی هر گیاهی نداشتن خواب بذر است که وابسته به نوع خواب از روشهای مختلف جهت شکستن خواب آن استفاده میکنند. علاوهبر تعادل هورمونی بین جیبرلین و آبسیزیکاسید، ژنهای پروتئین کیناز (CIPK) مانند CIPK13، CIPK14 و CIPK17 با تعامل CBL، بهطور بالقوه با پروتئینهای دیگر برهمکنش داشتند که نشاندهنده نقش محوری آنها در جوانهزنی اولیه بذر است (Li et al., 2022). براساس مطالعات انجام شده توسط سایر محققان بهترین روش شکستن خواب بذر گیاه آنغوزه سرمادهی است (Zare et al., 2011). باتوجهبه ماهیت ژنتیکی و فیزیولوژیکی متفاوت بذور، درصد جوانهزنی اکوتیپها متفاوت بود. نتایج حاصل ازKumar et al. (2020) نیز نشان داد که درصد جوانهزنی بذور آنغوزه در اکوتیپهای مختلف متفاوت بود؛ بهطوریکه بیشترین درصد جوانهزنی در دمای 5 درجه سانتیگراد و بذور مربوط به اکوتیپ EC966538 و کمترین درصد جوانهزنی در دمای 25 درجه سانتیگراد و بذور مربوط به اکوتیپ EC968469 بود که با نتایج حاصل از این تحقیق مطابقت داشت. همچنین Radjabian et al. (2007) نشان دادند که تیمـار سـرمادهی چهار درجه سانتیگراد بـرای بـذرهای هـر دو جمعیت مورد مطالعه سبب افزایش درصد جوانهزنی آنها شد. پس از 12 هفته حداکثر میزان درصـد جوانـهزنـی در جمعیتهـای شـیرکوه و طبس بهترتیب 84 و 56 درصد بود. آنها بیان کردند که افـزایش غلظـت GA3 درونزا در نتیجه تیمار سرمادهی عامل مؤثر بر افزایش درصد جوانهزنی بذرها میباشد.
نتایج تجزیه واریانس حجم، طول، عرض و ارتفاع کالوسزایی برای انواع مختلف ریزنمونه و غلظتهای هورمونی در جدول 2 آمده است. اثرات اصلی هورمونها و ریزنمونه بر صفات اندازهگیریشده شامل ارتفاع، عرض و حجم کالوس در سطح احتمال یک درصد معنیدار بود؛ درحالیکه در اثر متقابل بین ریزنمونه و سطوح هورمونی برای صفات طول، عرض و ارتفاع تفاوت معنیداری مشاهده نشد. تشکیل کالوس در محیط کشت، ابتدا در لبههای برشیافته که تماس مستقیمی با محیط کشت داشتند، انجام شده و بهتدریج طی روزهای بعد سرتاسر نمونه را فراگرفت. چهار هفته پس از کشت، در تمام تیمارهای هورمونی روی ریزنمونههای ریشه، ساقه و برگ کالوس مشاهده شد. کالوسهای مشاهدهشده در اندام ریشه در تمامی تیمارهای هورمونی نرم، آبکی و سفید تا شیریرنگ بودند؛ ولی کالوسهای ایجادشده از اندام ساقه ترد و شکننده بودند که پس از چندین هفته نکروزه شده و از بین رفتند. کالوسهای ایجادشده در ریزنمونه برگ نسبت به سایر ریزنمونهها بسیار کوچکتر بودند بهطوریکه بعد از مدت کوتاهی نکروزه شده و از بین رفتند. حجم کالوس در ریزنمونه ریشه در تمام تیمارهای هورمونی بیشتر از ریزنمونه ساقه و برگ بود. به نظر میرسد عاملی که سبب حذف کالوسهای برگ و ساقه شد، غیر فعالبودن ژنهای مربوط به کالوسزایی باشد. الگوی بیان ژنها تحت تاثیر هورمونهای درونی و ریزنمونهها بسیار متفاوت است؛ بهطوریکه میتوان اشاره کرد منبع تجمع اکسین در گیاهان در ریشهها است؛ به همین دلیل القاء کالوسزایی در ریشهها نسبت به سایر ریزنمونهها بیشتر بود.
جدول 2. میانگین مربعات تجزیه واریانس اثر نوع ریزنمونه و تنظیمکنندههای رشدی بر طول، عرض، ارتفاع، و حجم کالوسهای گیاه آنغوزه تلخ در شرایط درونشیشهای.
Source of Variation |
df |
|
MS |
|
|
||
Callus volume |
Callus width |
Callus height |
Callus length |
||||
Explant (E) |
2 |
0.43** |
0.25** |
0.2** |
0.047** |
|
|
Hormone (H) |
4 |
0.11ns |
0.075*** |
0.03** |
0.048** |
|
|
E×H |
8 |
0.02ns |
0.011ns |
0.02ns |
0.017** |
|
|
Error |
45 |
0.04 |
0.008 |
0.01 |
0.002 |
|
|
C.V. |
- |
16 |
27 |
27.21 |
37.69 |
|
|
ns، *و ** بهترتیب غیر معنیدار و معنیدار در سطح احتمال پنج و یک درصد.
تحقیقات متعددی، گویای تاثیرگذاری عوامل خارجی و داخلی بر نتایج حاصل از کشت بافت است که از جمله این عوامل میتوان به نوع ریزنمونه، ترکیبات محیط کشت و شرایط فیزیکی محیط اشاره کرد.(Lal et al., 2016) بیشترین ارتفاع کالوس (43/0 سانتیمتر) و کمترین ارتفاع آن (24/0 سانتیمتر) بهترتیب در محیط دو میلیگرم BAP و یک میلیگرم NAA و محیط یک میلیگرم BAP و دو میلیگرم NAA بود. از نظر طول کالوس بیشترین مقدار مربوط به محیط چهار میلیگرم BAP و یک میلیگرم NAA (33/1 سانتیمتر) و کمترین مقدار آن (10/1 سانتیمتر) مربوط به محیط یک میلیگرم BAP و یک میلیگرم NAA بود. همچنین بیشترین مقدار عرض کالوس (53/0 سانتیمتر) مربوط به محیط دو میلیگرم BAP و یک میلیگرم NAA و کمترین مقدار آن (26/0 سانتیمتر) مربوط به یک میلیگرم BAP و دو میلیگرم NAA بود (شکل 1). بر اساس نتایج حاصله حداکثر حجم، طول و عرض کالوس با استفاده از یک میلیگرم در لیتر NAA در ترکیب با دو میلیگرم در لیتر BAP به دست آمد. باتوجهبه اینکه کمترین زمان برای شروع کالوسزایی در همین ترکیب هورمونی بهدست آمد، میتوان با استفاده از این سطح هورمونی به بیشترین میزان کالوس در کمترین زمان دست یافت. بدیهی است که تولید کالوس بیشتر در مدت زمان کمتر، یکی از اهداف مهم روشهای کشت بافت میباشد و این امر، علاوهبر صرفه جویی در وقت و هزینه، از تنوع سوماکلونی احتمالی در نتیجه طولانیشدن مدت زمان کشت جلوگیری میکند؛ بنابراین استفاده از ترکیبات هورمونی فوق در مقایسه با ترکیبات دیگر از پتانسیل خوبی برخوردار هستند.
واکنش متفاوت ریزنمونهها از لحاظ کالوسزایی به تغییرات غلظت تنظیمکنندههای رشدی میتواند مربوط به فیزیولوژی و ژنتیک گیاه منبع ریزنمونهها (گیاه پایه) باشد که تاثیر عمیقی روی پاسخدهی در شرایط درونشیشهای دارد. اگرچه گیاهان حاصل از تکثیر رویشی (کلونها)، از لحاظ ژنتیکی کاملا شبیه گیاه مادری هستند، اما توده کلونی حاصل از یک گیاه مادری با توده کلونی حاصل از گیاه مادری دیگر متفاوت است (Merkle et al., 1990). براساس تحقیق انجامشده توسط Zare et al. (2010) مشخص شد که ریزنمونه برگ به مراتب درصد کالوسزایی کمتری نسبت به ریزنمونههای میانگره، قطعات گرهی و جوانه انتهایی داشته که این امر احتمالاً مربوط به شرایط فیزیولوژیکی ریزنمونه و مقدار هورمونهای درونزا (اکسین و سیتوکینین) است که با نتایج ما مطابقت دارد.
با وجود اینکه هر دو هورمون بهکاررفته در این پژوهش (NAA و BAP) بر حجم، عرض و ارتفاع کالوس تاثیر قابل توجهی داشتند، غلظت متوسط هورمون BAP (دو میلیگرم در لیتر) توانست نقش مهمی در القاء کالوس از نظر صفات مورد اندازهگیری ایفا کند. غلظتهای بالای هورمون BAP (سه و چهار میلیگرم در لیتر) به شدت اثر بازدارنده داشته و سبب کاهش رشد و تشکیل کالوس و در نهایت سبب افزایش مدت زمان القاء کالوس شدند (شکل 1). غلظت اکسین مورد استفاده در محیط کشت نیز عامل مهمی در القاء کالوسزایی بود؛ بـهطـوریکـه کالوس تولیدشده در غلظت یک میلیگرم بر لیتر NAA بیشتر از غلظت دو میلـیگـرم بر لیتر NAA بود. در غلظتهای بین سه و چهار میلیگرم در لیتر BAP برای صفت حجم کالوس تفاوت معنیداری مشاهده نشد. همچنین در غلظتهای یک و دو میلیگرم NAA نیز تفاوت معنیداری در حجم کالوس مشاهده نشد (شکل 1).
.Moafeghi et al (2008) نیز گزارش کردند غلظتهای بالای هورمون NAA سبب توقف رشد و تشکیل کالوس شد که با نتایج حاصل از پژوهش ما مطابقت دارد. حضور همزمان اکسین و سیتوکینین و ایجاد تعادل بین هورمونهای داخلی ریزنمونهها سبب افزایش تقسیم و تمایز سلولی ضروری شد. تقسیم سلولی نیز، موجب تشکیل کالوس و تمایز سلولی شد. تنوع در فراوانی تولید کالوس در پاسخ به سطوح مختلف هورمونی، میتواند به دلیل تمایز در بیان ژنهای کنترلکننده تولید کالوس (نظیر ARF7 و ARF19) باشد.
شکل 1. اثرات اصلی تیمارهای هورمونی بر طول، عرض، ارتفاع و حجم کالوس.
بااینوجود، ممکن است که در بعضی از سطوح هورمونی مورد استفاده، برخی از ژنهای مسئول در سنتز کالوس، بهطور کامل بیان نشوند Mahmood et al., 2012)). نتایج حاصل از پژوهش Sarabadani et al. (2008) روی گیاه کما نشان داد که بهترین ریزنمونه برای القاء کالوس مربوط به ریشه و بهترین سطوح هورمونی مربوط به 2/1 میلیگرم در لیتر BAP و 10 میلیگرم در لیتر NAA بود. باتوجهبه نتایج بهدستآمده، اندام ریشه در غلظت هورمونی دو میلیگرم بر لیتر BAP و یک میلیگرم بر لیتر NAA بهترین محیط کشت بوده که برای مرحله دوم مطالعه انتخاب شد. در این مرحله از اکوتیپهای مختلف در بررسی سرعت رشد کالوس استفاده شد. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که اثرات اصلی اکوتیپ بر صفات اندازهگیریشده شامل طول و حجم کالوس در سطح احتمال یک درصد و ارتفاع کالوس در سطح احتمال پنج درصد معنیدار بود؛ ولی برای عرض کالوس تفاوت معنیداری مشاهده نشد. نتایج نشان داد که اکوتیپ کرمان نسبت به اکوتیپ یزد دارای حجم کالوس بیشتری بود که علت اصلی آن میتواند تفاوت ژنهای هستهای، ژنهای سیتوپلاسمی و برهمکنشهای ژنی و سطوح هورمونی درونی بین اکوتیپها باشد. رفتار گیاهان در شرایط درونشیشهای نسبت به فرایندهایی همچون تشکیل کالوس و رشد و باززایی عمدتا اساس ژنتیکی داشته و سهم دیگر عوامل محیطی بسیار ناچیز است. نتایج تجزیه واریانس حجم، طول، عرض و ارتفاع کالوسزایی برای انواع مختلف اکوتیپ و زمان یادداشتبرداری در جدول 3 آمده است. اثرات اصلی زمان یادداشتبرداری برای صفات ارتفاع، عرض و حجم کالوس در سطح یک درصد معنیدار بود ولی برای حجم کالوس تفاوت معنیداری مشاهده نشد. اثرات اصلی اکوتیپ برای صفات طول و حجم کالوس در سطح یک درصد و صفت ارتفاع کالوس در سطح پنج درصد معنیدار بود ولی برای عرض کالوس هیچ تفاوت معنیداری مشاهده نشد. اثر متقابل زمان یادداشتبرداری و اکوتیپ برای تمامی صفات مورد ارزیابی در سطح پنج درصد معنیدار بود. نتایج حاصل از مقایسه میانگینها برای طول کالوس اندازهگیریشده نشان داد که بیشترین آنها مربوط به اکوتیپ کرمان و هفته هشتم یادداشتبرداری (برابر با 42/1 سانتیمتر) و کمترین آن مربوط به اکوتیپ یزد و هفته هشتم یادداشتبرداری (برابر با 1/1 سانتیمتر) بود (شکل 2 و 3). باتوجهبه اینکه محیط و نوع ریزنمونه مورد استفاده در هر دو اکوتیپ یکسان بود، عامل اصلی این تفاوت را میتوان به هورمونهای داخلی و نحوه تعامل هر اکوتیپ با محیط نسبت داد. نتایج حاصل از تحقیق Hassani et al. (2008) نشان داد که 12 هفته بعد از کشت روی ریزنمونههای هیپوکوتیل کالوس تشکیل شد که این کالوسها سخت، سفید و متمایل به سبز تا شفاف بودند. همچنین آنها بیان کردند که درصد القاء کالوس با اکوتیپ متفاوت بود که با نتایج حاصل از این پژوهش مطابقت دارد. نتایج حاصل نشان داد که در هفته دوم، ششم و هشتم اندازهگیری صفات، اکوتیپ کرمان نسبت به اکوتیپ یزد در تمامی صفات مورد بررسی مقادیر بالاتری داشت (شکل 3). بیشترین تغییرات بین اکوتیپها مربوط به صفت حجم کالوس بود؛ بهطوریکه در هفته هشتم اندازهگیری، اکوتیپ کرمان نسبت به اکوتیپ یزد60 درصد حجم کالوس بیشتری داشت؛ اما در هفته چهارم اندازهگیری، برای صفات عرض، ارتفاع و حجم کالوس، اکوتیپ یزد مقادیر بالاتری نسبت به اکوتیپ کرمان داشت. بهترتیب از بیشترین به کمترین مقادیر بهدستآمده در صفات یادشده مربوط به هفته هشتم، ششم، دوم و چهارم بود (شکل 2 و 3).
شکل 2. سرعت رشد کالوس در طی چهار واکشت مختلف در اکوتیپهای مختلف. کالوسهای تولیدشده در بازههای زمانی مختلف. a تا d) در اکوتیپ یزد، e تا h) اکوتیپ کرمان، i و k) اکوتیپ اصفهان (باتوجهبه اینکه سرعت رشد کالوس اکوتیپ اصفهان بهشدت کم بود، از پژوهش حذف شد).
جدول 3. میانگین مربعات تجزیه واریانس اثر نوع اکوتیپ و زمان بر صفات مورد ارزیابی در گیاه آنغوزه تلخ در شرایط درونشیشهای.
Source of Variation |
df |
|
MS |
|
|
Callus volume |
Callus width |
Callus height |
Callus length |
||
Time (T) |
3 |
0.016ns |
0.084** |
0.079** |
0.047** |
Ecotype (E) |
1 |
0.175** |
0.018* |
0.016ns |
0.048** |
E×T |
3 |
0.039* |
0.009* |
0.021* |
0.017** |
Error |
24 |
0.010 |
0.002 |
0.006 |
0.002 |
C.V. |
- |
9.01 |
17.21 |
22.41 |
37.69 |
ns، *و ** بهترتیب غیر معنیدار و معنیدار در سطح احتمال پنج و یک درصد.
برخی از ژنها نقشهای کلیدی را در طول القا و رشد کالوس ایفا میکنند که بسته به نوع رقم یا اکوتیپ میزان بیان آنها متفاوت است. از ژنهای مهم میتوان به خانواده فاکتورهای رونویسی LBD اشاره کرد که سبب فعالشدن ژنهای مربوط به پاسخ اکسین (ARF7 و ARF19) میشود. براساس مطالعاتی که توسط Zhang et al. (2022) انجام شد حدود 135 ژن مهم در القاء کالوس و 15 ژن مهم و موثر در رشد کالوس در گیاه اکالیپوس شناسایی شدند. در یک تحقیق از 18 اکوتیپ مورد استفاده در گیاه آرابیدپسیس تالیانا فقط سه اکوتیپ و از 43 اکوتیپ گیاه جو فقط در ریزنمونههای یک اکوتیپ کالوس مشاهده شد
Soltani et al., 2019)).
شکل 3. اثرات متقابل اکوتیپ و زمان بر صفات طول، عرض، ارتفاع و حجم کالوس.
براساس نتایج حاصل از اکوتیپهای مورد بررسی، اکوتیپ کرمان بیشترین و اکوتیپ اصفهان کمترین درصد جوانهزنی را نشان داد. بین ریزنمونههای مختلف ریشه، برگ و ساقه، ریزنمونه ریشه نسبت به سایر ریزنمونهها کالوس بهتری تولید کرد. همچنین در بین غلظتهای هورمونی مورد بررسی، بیشترین طول، عرض، ارتفاع و حجم کالوس مربوط به غلظت هورمونی دو میلیگرم بر لیتر BAP و یک میلیگرم بر لیتر NAA بود. ریزنمونههای برگ و ساقه بعد از تشکیل کالوس نکروزه و از بین رفتند. در غلظتهای بالای هورمون BAP سرعت رشد کالوس به شدت کاهش یافت. در بین اکوتیپهای مورد پژوهش اکوتیپ کرمان نسبت به یزد دارای سرعت رشد بیشتری بود. همچنین بیشترین صفات مورد بررسی در هفته هشتم و کمترین آنها در هفته چهارم به دست آمد.
References: