Document Type : Research Paper
Authors
1 Agronomy and Plant Breeding Department, College of Agriculture and Natural Resources, University of Tehran, Karaj, Iran
2 Plant Production and Genetics Department, Faculty of Agriculture, University of Maragheh, Iran
Abstract
Keywords
مقدمه
گندم از مهمترین گیاهان زراعی است که 41 درصد از انرژی مورد نیاز مردم جهان را تامین میکند و بیشترین میزان سطح زیر کشت را در بین غلات در جهان به خود اختصاص داده است (FAOSTAT, 2018). بخش شایانی از سطح زیر کشت گندم نان کشور در نواحی سردسیر و مرتفع کوهستانی قرار گرفته است. با توجه به اینکه خسارت سرما و یخزدگی، منجر به کاهش چشمگیر عملکرد گندم در این نواحی میشود، بنابراین شناخت ساز و کارهای مقاومت به سرما و انتخاب ژنوتیپهای گندم متحمل به سرما، از اهمیت بسزائی برخوردار است (Winfield et al., 2010). طی تنش سرما، دسترسی گیاه به انرژی متابولیکی در جهت رشد کمتر میشود؛ جذب عناصر غذایی و آب با محدودیت مواجه میشود؛ آسیمیلاسیون کاهش مییابد و در نهایت رشد کاهش یافته و یا متوقف میشود (Fowler, 2008). از آنجا که تنش سرما در مرحله جوانهزنی، موجب عدم استقرار مطلوب گیاه میشود و ضعف گیاهچه در این مرحله، دستیابی به عملکرد مناسب را تحت تأثیر قرار میدهد، بنابراین عدم پوشش یکنواخت در کشتهای پاییزه گندم، به خسارات فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی ناشی از سرما نسبت داده شده است (Monroy et al., 2007).
تنش سرما، فعالیت بیوسنتزی گیاه را کاهش میدهد؛ مانع عملکرد معمول فرآیندهای فیزیولوژیکی میشود و میتواند آسیبهای دائمی در گیاه ایجاد کند و در موارد شدید، مرگ گیاه را به همراه داشته باشد
(Nazari et al., 2012). تقریباً تمام گونههای گیاهی مناطق معتدل و مرطوب، تنش سرما را در اوایل فصل بهار و یا کل دوران کشت پاییزه تجربه میکنند. بیشترین میزان خسارت در گیاهان در شرایط تنش، در نتیجه اختلال در زنجیرههای انتقال الکترون و تولید بیش از اندازه گونههای اکسیژن فعال (ROS[1]) از قبیل رادیکال سوپر اکسید (O2-)، پراکسید هیدروژن (H2O2) و رادیکال هیدروکسیل (OH-) در گیاه میباشد. افزایش بیش از اندازه این ترکیبات سمی سلولی، منجر به اختلال در تعادل ROS و سازوکار دفاعی گیاه میشود که در نتیجه، رشد و توانایی فتوسنتزی گیاه را کاهش میدهد (Choudhury et al., 2017).
ROSها، مولکولهای اکسیدکنندهای هستند که در غلظتهای بالا، عامل اصلی خسارت در درون سلول
میباشند. این ترکیبات، در بخشهای مختلف سلول تولید میشوند و سبب خسارت به ماکرومولکولهای حیاتی، غشاها و اندامکهای سلولی میشوند. در نتیجه، فعالیتهای تنفسی در میتوکندری و توانایی تثبیت CO2 در کلروپلاست کاهش مییابد و نشت الکترولیتها از سلول افزایش مییابد. به علاوه، این ترکیبات، لیپیدهای موجود در غشای سلولی را اکسید میکند و منجر به تغییر ساختار غشا و اختلال در یکپارچگی آن میشود و در نهایت شاخص پایداری غشا (MSI[2]) سلول را کاهش میدهد. یکی از واکنشهایی که در حین تجمع ROSسرعت بیشتری مییابد، پراکسیداسیون لیپیدهای غشایی است که باعث تولید آلدئیدهایی مانند مالون دیآلدئید (MDA[3]) میشوند. تاثیر ROS بر لیپیدها و پراکسیداسیون آنها، ناشی از اثر بر پیوندهای دوگانه اسیدهای چرب غیراشباع میباشد که واکنشهای زنجیرهای پراکسیداسیون را تحریک کرده و باعث تخریب اسیدهای چرب میشوند
(Loggini et al., 1999; Maali-Amiri et al., 2010). ترکیبات ROS با اکسیداسیون آمینواسیدها در پروتئینها و همچنین کوفاکتور متصل به آنها، موجب غیرفعال شدن بعضی از آنزیمهای خاص میشوند. این ترکیبات همچنین به قندها و بازهای سازنده مولکول DNA خسارت وارد میکنند و باعث حذف شدن بازها، ایجاد موتاسیون و اثرات مختلف ژنتیکی میشوند
(Nita & Grzybowski, 2016).
مواد و روشها
در این پژوهش، با توجه به نتایج ارزیابی مزرعهای و همچنین بررسی برخی شاخصهای مورفوفیزیولوژیکی تحت تنش سرما، از شش رقم گندم دیم شامل پنج رقم پاییزه (سرداری، نورستار، باران، صدرا و آذر۲) و یک رقم بهاره (کریم) تهیه شده از موسسه دیم مراغه استفاده شد (Mohammadi et al., 2012; Rostaii et al., 2015). دو رقم بومی سرداری و آذر ۲، تقریبا حدود ۹۰ درصد سطح زیر کشت گندم دیم کشور را به خود اختصاص دادهاند و ارقام باران و صدرا نیز دو رقم تازه معرفی شده هستند که براساس مطالعات انجام شده، عملکرد و تحمل به سرمای مناسبی نسبت به سایر ارقام نشان دادهاند. جهت ارزیابی دقیقتر پاسخ به تنش سرما، این ارقام با رقم نورستار که بومی کشور کانادا است و متحملترین رقم به سرما میباشد، مقایسه شدند (Mahfoozi et al., 2001). رقم بهاره کریم نیز در بررسیهای اولیه مزرعهای، تحمل نسبی به تنش سرما مابین ارقام بهاره داشت؛ بنابراین میتواند در ارزیابی دقیقتر پاسخهای سلولی ارقام پاییزه و بهاره به کار گرفته شود.
آزمایش به صورت فاکتوریل و در قالب طرح کاملاً تصادفی و با سه تکرار در اتاقک رشد با شرایط نوری ۲۰۰ میکرومول بر انیشتن و ۱۶ ساعت روشنایی و هشت ساعت تاریکی و رطوبت نسبی ۷۵ درصد به مرحله اجرا درآمد. فاکتور اول ارقام در شش سطح و فاکتور دوم تیمارهای دمایی شامل چهار سطح شاهد (۲۳ درجه سانتیگراد)، سازگاری (چهار درجه سانتیگراد) به مدت ۱۵ روز در مرحله چهار برگی و تنش سرما در گیاهان سازگار شده (۵- درجه سانتیگراد) و تنش سرما در گیاهان سازگار نشده (۵- درجه سانتیگراد) بود (Nejadsadeghi et al., 2014). هر واحد آزمایشی، در گلدان سه کیلوگرمی با پنج عدد بذر کاملاً سالم که در سه تکرار کاشته شد. نمونههای برگی در مرحله پنج تا شش برگی از هر پنج بوته مربوط به هر تکرار تهیه شد و پس از پیچیده شدن در داخل فویل، بلافاصله در نیتروژن مایع به فریزر ۸۰- درجه سانتیگراد منتقل شدند.
مالوندیآلدهید
تجمع مالون دی آلدهید برگ با استفاده از آزمون تیوباربیوتیک اسید تعیین شد (Heath & Packer, 1968). 300 میلیگرم نمونه برگی در پنج میلیلیتر بافر استخراج (یک مولار Tris-HCl با 6/7= pH)، هموژنه شد و سه میلیلیتر از این ترکیب با دو میلیلیتر محلول تیوباربیوتیک اسید 5/0 درصد حاوی تری کلرو استیک اسید 20 درصد مخلوط شد و در حمام آب جوش به مدت ۳۰ دقیقه قرار داده شد. پس از عبور از صافی، با سانتریفیوژ با سرعت g× ۵۰۰۰ به مدت ۱۰ دقیقه، چگالی نمونه در طول موج ۵۳۲ نانومتر در دستگاه اسپکتروفتومتر تعیین شد. غلظت مالون دی آلدهید بر اساس رابطه 1 محاسبه شد:
رابطه 1 C=D/E
که در آن، D: جذب نمونه و E: ضریب تمایز مولار (مول/سانتیمتر ۱۰۵×56/1) است
(Maali-Amiri et al., 2007).
شاخص پایداری غشا سلولی
شاخص پایداری غشا سلولی نیز به روش Sairam & Srivastava (2001) اندازهگیری شد. برای تعیین شاخص پایداری غشا سلولی، برگهای بالایی گیاه جدا شدند و پس از قرار گرفتن در کیسه پلاستیکی، به آزمایشگاه منتقل شدند. یک گرم برگ وزن شد و دو سری نمونه یکسان در دو لوله آزمایش حاوی ۱۰ میلیلیتر آب دو بار تقطیر قرار گرفت. سپس یک سری از نمونهها در دستگاه بنماری در دمای ۴۰ درجه سانتیگراد به مدت ۱۰ دقیقه قرار گرفتند و پس از این زمان، هدایت الکتریکی نمونهها به کمک دستگاه ECمتر اندازهگیری شد. سری دوم از لوله آزمایش را نیز به مدت نیم ساعت در دمای ۱۰۰ درجه سانتیگراد قرار داده شدند:
MSI= 1- (EC40/ EC100) رابطه 2
که در این رابطه، MSI: شاخص پایداری غشا، EC40: هدایت الکتریکی آب ۴۰ درجه سانتیگراد و EC100: هدایت الکتریکی آب ۱۰۰ درجه سانتیگراد است.
استخراج پروتئین کل و سنجش فعالیت آنزیمهای آنتیاکسیدان
کلیه مراحل استخراج در نمونهها بر روی یخ انجام شد. نمونهها در هاون چینی و به کمک ازت مایع، ساییده و پودر شدند. 5/2 میلیلیتر بافر استخراج (بافر فسفات ۱۰۰ میلیمولار با 6/7= pH) به ۲۵/۰ گرم از پودر اضافه شد و ورتکس شد. نمونهها به مدت ۱۵ دقیقه با سرعت g× ۱۳۰۰۰ و در دمای چهار درجه سانتیگراد سانتریفیوژ شدند. سپس، مایع رویی (عصاره آنزیمی) برای سنجش کمی آنزیمها استفاده شد. غلظت پروتئینی نمونهها بر اساس روش برادفورد تعیین شد (Bradford, 1976).
اندازهگیری فعالیت آنزیم SOD
اندازهگیری فعالیت سوپر اکسید دیسموتاز طبق روشBeyer & Fridovich (1987) انجام شد. بافر اصلی واکنش شامل بافر فسفات (6/7= pH) ۱۰۰ میلیمولار، متیونین ۱۲ میلیمولار، نیتروبلو تترازولیوم ۷۵ میکرومولار و ترایتون ایکس- ۱۰۰ (۰۲۵/۰ درصد) بود. از بافر اصلی به هر چاهک به میزان ۲۹۰ میکرولیتر اضافه شد. سپس پنج میکرولیتر بافر ریبو فلاوین دو میکرومولار به مخلوط واکنش اضافه شد و دستگاه در طول موج nm ۵۶۰ کالیبره شد. برای سنجش هر نمونه، ۱۰ میکرولیتر از عصاره پروتئینی استفاده شد. این واکنش بر اساس میزان احیای نوری نیتروبلو تترازولیوم و توانایی آنزیم SOD در ممانعت از این واکنش بررسی شد. میزان فعالیت آنزیم بر اساس واحد آنزیم در دقیقه در میلیگرم پروتئین محاسبه شد.
اندازهگیری فعالیت آنزیم CAT
فعالیت آنزیم کاتالاز در دمای ۲۵ درجه سانتیگراد با استفاده از اسپکتروفتومتر (Shimadzu UV-160)به روشScebba et al. (1998) اندازهگیری شد. مواد استفاده شده شامل ۳۰۰۰ میکرولیتر بافر فسفات پتاسیم (۷=pH) ۵۰ میلیمولار، پنج میکرولیتر پراکسیدهیدروژن ۴۱/۳ مولار و ۱۰۰ میکرولیتر عصاره آنزیم بود و فعالیت آنزیم بر اساس میکرومول H2O2 تجزیه شده در دقیقه در میلیگرم پروتئین محاسبه شد.
اندازهگیری فعالیت آنزیم APX
فعالیت آنزیم APX در دمای ۲۵ درجه سانتیگراد با استفاده از اسپکتروفتومتر به روش Ranieri et al. (2003) اندازهگیری شد. مخلوط واکنش حاوی بافر فسفات پتاسیم (۸/۷pH=) ۵۰ میلیمولار، آسکوربات پنج میلیمولار، H2O2 یک میلیمولار و عصاره پروتئینی به میزان ۱۰ میکرولیتر بود. بر اساس حداکثر جذب آسکوربات در طول موج nm ۲۹۰، میزان فعالیت آنزیم اندازهگیری شد و بر اساس میکرومول آسکوربات اکسید شده در دقیقه در میلیگرم پروتئین گزارش شد.
اندازهگیری فعالیت آنزیم GPX
فعالیت آنزیم GPX مشابه آنزیم کاتالاز، در دمای ۲۵ درجه سانتیگراد با استفاده از اسپکتروفتومتر به روش Dionisio-Sese & Tobita (1998) اندازهگیری شد. مخلوط واکنش شامل بافر فسفات (۷pH=) میلیمولار ۵۰، گایاکول ۱۰ میلیمولار، H2O2 ۱۵ میلیمولار و ۵۰ میکرولیتر عصاره پروتئینی بود. پس از افزودن عصاره پروتئینی، بلافاصله جذب در طول موج nm۴۷۰ قرائت شد. میزان فعالیت آنزیم بر اساس میکرومول گایاکول در دقیقه در میلیگرم پروتئین محاسبه شد.
تجزیه و تحلیل دادهها
تجزیه واریانس دادهها با استفاده از نرم افزار SAS، مقایسات میانگین با استفاده از آزمون دانکن در سطح احتمال یک درصد و رسم نمودارها با استفاده از نرمافزار Excel انجام شد.
نتایج و بحث
نتایج تجزیه واریانس (جدول ۱) نشان داد که بین میزان MDA در ارقام، سطوح تیماری و اثر متقابل آنها، اختلاف معنیداری در سطح احتمال یک درصد وجود داشت.
جدول ۱- نتایج تجزیه واریانس صفات اندازهگیری شده در پاسخ به سطوح تیماری در ارقام مختلف گندم.
Table 1. Variance analysis of measured traits in response to treatment levels in different wheat cultivars.
(MS)Mean Squares |
df |
Source of variation |
||||||
SOD |
GPX |
APX |
CAT |
Total Protein |
MSI |
MDA |
||
**196.57 |
**0.210 |
**4.89 |
**0.020 |
**29.36 |
**0.014 |
**0.698 |
3 |
Cold treatments |
**25.26 |
**0.967 |
**22.53 |
**0.093 |
**249.53 |
**0.279 |
131.036** |
5 |
Cultivar |
4.30** |
**0.042 |
0.986** |
**0.004 |
**2.40 |
0.0027ns |
**0.18 |
15 |
cultivar ×Cold treatments |
0.281 |
0.0012 |
0.028 |
0.0001 |
0.318 |
0.00271 |
0.022 |
48 |
Experimental error |
6.93 |
5.27 |
7.33 |
7.34 |
4.381 |
9.20 |
3.57 |
- |
(%)Coefficient of variation |
nsو **: بهترتیب عدم اختلاف معنیدار و معنیدار در سطح احتمال یک درصد.
ns and **: non-significant and significant differences at 1% of probability level, respectively.
بیشترین میزان تجمع MDA مربوط به ارقام کریم، صدرا و سرداری تحت تنش سرما در گیاهان سازگار نشده و کمترین میزان آن مربوط به رقم نورستار در شرایط شاهد (23 درجه سانتیگراد) بود. تحت تنش سرما، تیمار سازگاری باعث کاهش میزان MDA شد، بهطوریکه میزان MDA در ارقام آذر ۲، باران، کریم، نورستار، صدرا و سرداری، بهترتیب 7/39، 41، 43.6، 1/51، 6/52 و 8/49 درصد کمتر از شرایط غیر سازگاری در گیاهان بود که دو موضوع را مشخص کرد: الف- تیمار سازگاری موثر بوده است و قادر به تفکیک ارقام از نظر ویژگیهای فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی بود و ب- بهطور غیرمستقیم، ظرفیت ارقام را در مقابله با تنش سرما نشان داد. نتایج مقایسه میانگین نشانداد که با کاهش دما، محتوای MDA در ارقام در اثر اعمال تنش، افزایش یافت (شکل ۱). با کاهش دما در اثر تجمع ترکیبات ROS و متعاقب آنها تخریب غشا، میزان MDA بیشتری در سلول آزاد میشود (Choudhury et al., 2017). کمترین درصد تغییرات در تمامی سطوح تیماری نسبت به شاهد، به رقم باران اختصاص داشت که در تیمارهای سازگاری، تنش سرما پس از سازگاری و غیر سازگاری، بهترتیب 58، 134و 298 درصد بود (اعداد به صورت درصد تغییرات نسبت به شاهد محاسبه شده است). بین ارقام، رقم باران با کمترین میزان درصد تخریب غشا و آسیبپذیری، تحمل بیشتری نسبت به سایر ارقام از خود نشان داد. با توجه به اینکه تحت شرایط تنش سرما، رقم باران کمترین میزان تغییرات تخریب غشا را نسبت به سایر ارقام نشان داد، این رقم از نظر این صفت نسبت به بقیه متحملتر بود. افزایش MDA در شرایط سازگاری که کمتر از شرایط تنش بود، به نقش سیگنالینگ MDA اشاره دارد که سبب افزایش فعالیت سیستمهای دفاعی در جهت مقابله با تنش سرما میشود. بنابراین افزایش نسبیROS در دورههای سازگاری، بهعنوان پیشنیاز فعالیت سیستمهای دفاعی در گیاهان معرفی شدهاند
(Kazemi Shahandashti et al., 2018).
حفظ یکپارچگی ساختار غشاهای سلولی طی تنش سرما، بیانگر تنظیم فرآیندهای متعدد سلولی است (Maali-Amiri et al., 2010; Hassan et al., 2015). نتایج تجزیه واریانس نشان داد که بین سطوح دمایی و ارقام از نظر شاخص پایداری غشا، اختلاف معنیداری در سطح احتمال یک درصد وجود داشت (جدول ۱).
بر اساس نتایج، بیشترین میزان شاخص پایداری غشا در ارقام باران و نورستار مشاهده شد و سایر ارقام از این نظر تفاوت معنیداری نسبت به هم نداشتند. تحت تنش سرما، پایداری غشا بهطور معنیداری نسبت به شرایط شاهد کاهش یافت و بیشترین میزان کاهش مربوط به تیمار تنش سرما در گیاهان سازگار نشده بود که کمترین شاخص پایداری غشا را به خود اختصاص داد (شکل 2). بر اساس نتایج، منطبق بودن MDA و MSI نشاندهنده ارتباط فیزیولوژیک بین این دو شاخص بود، به نحوی که با کاهش میزان پایداری ساختار غشا، میزان پراکسیداسیون لیپیدها افزایش یافت.
شکل ۱- تغییر میزان مالون دی آلدهید در ارقام گندم تحت تیمارهای مختلف دمایی، از چپ به راست ستونهای هر رقم بهترتیب مربوط به گیاهان شاهد، گیاهان سازگار شده (دمای چهار درجه سانتیگراد)، گیاهان سازگار شده تحت تنش سرما (دمای 5- درجه سانتیگراد ) و گیاهان سازگار نشده تحت تنش سرما (دمای 5- درجه سانتیگراد) میباشد. حروف متفاوت، نشان دهنده اختلاف معنیدار بین میانگینها بر اساس آزمون دانکن در سطح یک درصد میباشد.
Figure 1. Malondialdehyde content changes in wheat cultivars under cold treatments [from left to right, columns of each cultivar are control plants, acclimated plants (4ºC), acclimated plants under cold stress
(-5ºC), and non-acclimated plants under cold stress (-5ºC), respectively]. Different letters indicate a significant difference among the means based on Duncan’s multiple range test (P < 0.01).
در نتیجه، میتوان شاخص MSI نیز بهعنوان معیاری در شناسایی میزان تحمل به تنش سرما در نظر گرفت، بهطوریکه هرچه مقدار این شاخص در ارقام بیشتر باشد، پایداری ساختار غشا بیشتر میشود و گیاه حساسیت کمتری به شرایط تنش دارد. بر این اساس، کاهش معنیدار MSI در ارقام کریم، صدرا، آذر۲ و سرداری، نشاندهنده پایداری کمتر ساختار غشا نسبت به دو رقم نورستار و باران بود که این مساله احتمالا در نتیجه تجمع ROS به دنبال کاهش دما میباشد که در ادامه در مورد آن بحث خواهد شد. نکته جالب آن است که رقم کریم که یک رقم بهاره متحمل به سرما است، شاخص پایداری غشا کمتری در مقایسه با ارقام باران و نورستار داشت. در مطالعات مزرعهای، این رقم در غربال اولیه ارقام بهاره، تحمل بیشتری به سرما نشان داد. با این وجود و تحت شرایط کنترل شده، اختلاف معنیداری با ارقامی همچون صدرا، آذر ۲ و سرداری نداشت. بنابراین بهنظر میرسد که به موازات مطالعات مزرعهای که گیاهان در معرض انواع متفاوتی از شرایط محیطی قرار میگیرند، مطالعات تحت شرایط گلخانه میتواند ارزیابی دقیقتری از نظرتحمل به یک تنش نشان دهد. نتایج MDA نیز تایید کننده حساسیت بیشتر این رقم در مقایسه با باران و نورستار و برخی ارقام دیگر مانند صدرا و سرداری بود. بنابراین تیمارهای سرمایی اعمال شده در این آزمایش، قادر به تفکیک ارقام مختلف از نظر تحمل به تنش سرما شد؛ نتایجی که میتواند با مقایسه دادههای MDA و پایداری غشا تایید شود.
از تغییرات عمده بیوشیمیایی سلولهای گیاهی، تغییر غلظت پروتئین کل در اثر تخریب و یا مهار سنتز برخی از پروتئینها و بهکارگیری انرژی سلول در ساخت پروتئینهای مخصوص مقابله با تنش است (Heidarvand & Maali-Amiri, 2013). بر اساس نتایج تجزیه واریانس، بین محتوی پروتئین کل درارقام، تیمارهای دمایی و اثر متقابل رقم در تیمار ، اختلاف معنیداری در سطح احتمال یک درصد وجود داشت (جدول ۱). با کاهش دما، میزان پروتئین کل در دمای سازگاری و همچنین در شرایط تنش در گیاهان سازگار شده در تمامی ارقام بهجز رقم کریم افزایش و در تمامی ارقام در گیاهان سازگار نشده تحت تنش کاهش یافت (شکل 3).
شکل ۲- تغییر شاخص پایداری غشا در ارقام مختلف گندم (A) و تیمارهای دمایی (B). حروف متفاوت نشان دهنده اختلاف معنیدار بین میانگینها بر اساس آزمون دانکن در سطح یک درصد میباشند.
Figure 2. Membrane stability index Changes in wheat cultivars (a) and cold treatments (b). Different letters indicate a significant difference among means based on Duncan’s multiple range test (P < 0.01).
این موضوع بیانگر نقش فرآیند سازگاری در القا پاسخهای سلولی تحت تنش سرما میباشد. افزایش میزان پروتئین کل، نشان دهنده سنتز پروتئینهای سلولی بهخصوص پروتئینهای دخیل در دفاع سلولی است که از آن جمله میتوان به پروتئینهای خانواده ژنی WCS 120، دهیدرینها، فاکتورهای رونویسی متعدد و همچنین ژنهای سنتز کننده آنزیمهای آنتی اکسیدان اشاره کرد (Kazemi Shahandashti et al., 2018). بیشترین میزان پروتئین کل، به رقم باران تحت تنش سرما در گیاهان سازگار شده و کمترین مقدار پروتئین، به رقم سرداری و آذر ۲ در گیاهان سازگار نشده تحت تنش سرما تعلق داشت. کمترین درصد تغییرات در افزایش میزان پروتئین کل در رقم کریم مشاهده شد که در سازگاری و همچنین تحت شرایط تنش در گیاهان سازگار شده، بهترتیب ۱۲ و ۱۴ درصد نسبت به شاهد افزایش نشان داد. این موضوع نشاندهنده ظرفیت بالقوه ژنتیکی کم این رقم در مقایسه با ارقام دیگر میباشد. بخشی از دادههای MDA و شاخص پایداری نیز نشاندهنده تحمل کمتر این رقم در مقایسه با دیگر ارقام میباشند. بهنظر میرسد که راهکار تدافعی سلول با افزایش ترکیبات ROS، افزایش میزان ترکیبات دفاعی از جمله آنزیمهای آنتی اکسیدان است که افزایش میزان پروتئین، احتمالا نشاندهنده آن میباشد. در شرایط تنش سرما در گیاهان سازگار نشده، میزان پروتئین کل در تمامی ارقام در مقایسه با شاهد کاهش یافت. مطالعات نشان داده است که کاهش پروتئین محلول برگ بهعنوان یک عامل غیر روزنهای محدودکننده فتوسنتز محسوب میشود، بهطوریکه در این حالت، تنش بر گیاه اثرگذار است و خسارت ایجاد میشود. با طولانیتر شدن مدت زمان قرارگیری گیاه در شرایط تنش، میزان خسارت، سبب کاهش سنتز یا افزایش تخریب پروتئینها میشود (Laino et al., 2010). بیشتر بودن میزان پروتئین کل تحت تنش سرما پس سازگاری و غیر سازگاری در رقم باران در مقایسه با ارقام دیگر، احتمالا فعالیت بیشتر مکانیسمهای دفاعی این گیاه را در مقابله با خسارت اکسیداتیو (نتایج MDA و شاخص پایداری غشا) نشان میدهد.
شکل 3- تغییر میزان پروتئین کل در ارقام گندم، از چپ به راست ستونهای هر رقم بهترتیب مربوط به گیاهان شاهد، گیاهان سازگار شده (دمای چهار درجه سانتیگراد)، گیاهان سازگار شده تحت تنش سرما (دمای 5- درجه سانتیگراد ) و گیاهان سازگار نشده تحت تنش سرما (دمای 5- درجه سانتیگراد) میباشد. حروف متفاوت، نشان دهنده اختلاف معنیدار بین میانگینها بر اساس آزمون دانکن در سطح یک درصد میباشد.
Figure 3. Total protein content change in wheat cultivars [from left to right, columns represent: control, acclimated plants (4ºC), acclimated plants under cold stress (-5ºC), and non-acclimated plants under cold stress (-5ºC), respectively]. Different letters indicate a significant difference among means based on Duncan’s multiple range test (P < 0.01).
میزان فعالیت آنزیم SOD
تغییر میزان پروتئین کل، احتمالا با تغییر در فعالیت سیستمهای دفاعی سلول ازجمله آنزیمهای آنتی اکسیدانی همراه میشود که بر تحمل گیاه به تنش سرما تاثیر گذار است؛ بنابراین در ادامه تغییر، فعالیت برخی از این آنزیمها بررسی شد. بر اساس نتایج تجزیه واریانس، بین ارقام، سطوح تیماری و اثر متقابل آنها از نظر میزان فعالیت آنزیم SOD اختلاف معنیداری در سطح احتمال یک درصد وجود داشت (جدول ۱). نتایج مقایسه میانگینها نشان داد که با کاهش دما، میزان فعالیت آنزیم SOD در شرایط سازگاری و همچنین در شرایط تنش در گیاهان سازگار شده در تمامی ارقام افزایش یافت. کمترین میزان فعالیت در شرایط تنش در گیاهان سازگار نشده در ارقام باران، آذر ۲ و کریم مشاهده شد که تفاوت معنیداری نسبت به یکدیگر نشان ندادند. بیشترین میزان فعالیت این آنزیم تحت تنش در گیاهان سازگار شده، در رقم سرداری مشاهده شد، درحالیکه بیشترین تغییر فعالیت این آنزیم نسبت به شاهد، در دو رقم آذر ۲ (۱۵/۱ برابر) و نورستار (۰۹/۱ برابر) مشاهده شد. این نتایج مطابقت بسیار زیادی با نتایج مربوط به میزان MDA این ارقام داشت، بهطوریکه این دو رقم، کمترین میزان MDA را به همراه رقم باران به خود اختصاص دادند (شکل 4). در شرایط تنش، کاهش میزان فعالیت آنزیم در گیاهان سازگار نشده در مقایسه با گیاهان سازگار شده، به نقش مهم فرآیند سازگاری در القا فعالیت سیستمهای دفاعی اشاره دارد. عدم وجود دورههای سازگاری، سبب القا تنشهای شدیدتر سرما در ارقام شد که احتمالا به دلیل افزایش فعالیت
شکل 4- تغییر میزان فعالیت آنزیم سوپر اکسید دیسموتاز در ارقام گندم، از چپ به راست ستونهای هر رقم بهترتیب مربوط به گیاهان شاهد، گیاهان سازگار شده (دمای چهار درجه سانتیگراد)، گیاهان سازگار شده تحت تنش سرما (دمای 5- درجه
سانتیگراد ) و گیاهان سازگار نشده تحت تنش سرما (دمای 5- درجه سانتیگراد) میباشد. حروف متفاوت، نشان دهنده اختلاف معنیدار بین میانگینها بر اساس آزمون دانکن در سطح یک درصد میباشد.
Figure 4. Superoxide dismutase (SOD) enzyme activity changes in wheat cultivars [from left to right, columns represent: control, acclimated plants (4ºC), acclimated plants under cold stress (-5ºC), and non-acclimated plants under cold stress (-5ºC), respectively]. Different letters indicate a significant difference among the means based on Duncan’s multiple range test (P < 0.01).
سازوکارهای تخریب پروتئینی و کاهش فرآیندهای بیوسنتز پروتئین، فعالیت آنزیم کاهش یافت (شکل 4). با افزایش فعالیت CAT در گیاهان تحت تنش، میزان H2O2 حاصل از متابولیسم سلولی کاهش مییابد و از آسیب بافتها جلوگیری میشود
(Gill & Tuteja, 2010). بر اساس نتایج تجزیه واریانس، بین ارقام، سطوح تیماری و اثر متقابل آنها از نظر میزان فعالیت آنزیم CAT، اختلاف معنیداری در سطح احتمال یک درصد وجود داشت (جدول ۱). نتایج مقایسه میانگینها نشان داد که بیشترین میزان فعالیت این آنزیم تحت تنش در گیاهان سازگار شده، در رقم باران مشاهده شد که بیشترین میزان شاخص پایداری غشا را نیز به خود اختصاص داد. کمترین میزان فعالیت CAT در شرایط تنش در گیاهان سازگار نشده، در ارقام صدرا، سرداری و کریم مشاهده شد که تفاوت معنیداری نسبت به یکدیگر نشان ندادند و این ارقام از نظر پایداری غشا نیز کمترین میزان پایداری را داشتند. این امر، منطبق بودن نتایج فعالیت آنزیم CAT با میزان MSI را نشان میدهد (شکل 5).
در شرایط تنش در گیاهان سازگار نشده، کاهش میزان فعالیت آنزیم در ارقام مختلف نسبت به گیاهان در شرایط سازگار شده مشاهده شد که احتمالا افزایش فعالیت سازوکارهای تخریب پروتئینی و کاهش فعالیت سازوکارهای سنتز پروتئینی از دلایل آن میباشد. آنزیم کاتالاز به دلیل ساختار چند قسمتی آن، فعالیت آن تحت تنشهای شدید مختل شده است، بنابراین کاهش فعالیت آن به درستی نقش شدید تنش سرما تحت شرایط سازگار نشده گیاهان را در مقایسه با شرایط سازگاری نشان میدهد. نکته جالب، میزان فعالیت کمتر آنزیم در رقم نورستار در مقایسه با رقم باران تحت شرایط تنش پس از سازگاری بود. بهنظر میرسد که در رقم نورستار به دلیل نیاز به دورههای سازگاری طولانیتر در مقایسه با بقیه ارقام، میزان فعالیت آنزیم هنوز به ماکزیمم فعالیت نرسیده است. با این وجود و به دلیل هماهنگی در فعالیت سیستمهای دفاعی و هم تنظیمی آنها، میزان خسارت این رقم تحت تنش پس از سازگاری در مقایسه با رقم باران بهطور معنیداری کمتر بود. بیان این نکته مهم است که دوره سازگاری در گندم نورستار بهعنوان یکی از ارقام متحمل به سرما در جهان، حدود 50-40 روز میباشد (Mahfoozi et al., 2001).
شکل 5- تغییر میزان فعالیت آنزیم کاتالاز در ارقام گندم، از چپ به راست ستونهای هر رقم بهترتیب مربوط به گیاهان شاهد، گیاهان سازگار شده (دمای چهار درجه سانتیگراد)، گیاهان سازگار شده تحت تنش سرما (دمای 5- درجه سانتیگراد ) و گیاهان سازگار نشده تحت تنش سرما (دمای 5- درجه سانتیگراد) میباشد. حروف متفاوت نشاندهنده اختلاف معنیدار بین میانگینها براساس آزمون دانکن در سطح یک درصد میباشد.
Figure 5. Catalase (CAT) enzyme activity change in wheat cultivars [from left to right, columns represent: control, acclimated plants (4ºC), acclimated plants under cold stress (-5ºC), and non-acclimated plants under cold stress (-5ºC), respectively]. Different letters indicate a significant difference among means based on Duncan’s multiple range test (P < 0.01).
با این وجود در این آزمایش، دوره سازگاری ۱۵ روز انتخاب شد. عقیده بر آن است که در شرایط طبیعی در مزرعه، همواره شرایط برای سازگاری کامل یک گیاه فراهم نیست، بنابراین ژنوتیپی میتواند بقا و عملکرد مناسب داشته باشد که در دوره زمانی کوتاهتری، بیشترین سازگاری را در خود ایجاد کند تا بتواند بهعنوان یک رقم جهت آزادسازی و کشت مد نظر قرار گیرد. بنابراین دورههای کوتاه سازگاری و سرما در این آزمایش، شرایطی ایجاد کرد که بتوان ارزیابی مطلوب اما در مدت زمان کوتاه انجام داد. همچنین چنین شرایط آزمایشی میتواند به ارزیابی تعداد بیشتری ارقام با هزینههای کمتر منجر شود. بیشترین تغییر فعالیت آنزیم در گیاهان سازگار شده در دو رقم سرداری و آذر ۲ (بهترتیب 261 و187 درصد نسبت به شاهد) بود. بنابراین میزان افزایش فعالیت آنزیمی گیاه تحت تنش سرما به نوع رقم و شرایط تنش بستگی دارد. بهعبارتدیگر، ارقام مختلف پاسخهای متفاوتی برحسب فعالیت آنزیمهای مختلف به تنش نشان میدهند. بر اساس نتایج، افزایش و کاهش میزان فعالیت آنزیم کاتالاز، نوعی سازگاری عمومی در راستای مواجهه با شرایط تنش به شمار میرود و تغییر در میزان فعالیت این آنزیم میتواند ناشی از سازگاری به شرایط محیطی باشد (شکل 5).
در شرایط تنش شدید، رادیکالهای سوپر اکسید توسط آنزیم SOD به H2O2 تبدیل میشود. افزایش فعالیت این آنزیم باعث تولید H2O2 بیشتری میشود که برای سلول سمی است و باید سریعا بهوسیله سیستمهای دفاعی آنتیاکسیدانی از قبیل APX GPX و CAT به آب و اکسیژن تجزیه شود. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که بین میزان فعالیت آنزیم GPX در ارقام، سطوح تیماری و اثر متقابل آنها اختلاف معنیداری در سطح احتمال یک درصد وجود داشت (جدول1). نتایج مقایسه میانگین فعالیت آنزیم GPX تحت تنشسرما نشان داد که درصد تغییر فعالیت این آنزیم در ارقام صدرا و باران در تیمارهای دمایی، بهترتیب افزایش و کاهش معنیداری نسبت به آنزیم CAT نشان دادند، اما در سایر ارقام بهویژه سرداری و آذر ۲، روند تغییرات مشابهی نسبت به CAT مشاهده شد (شکل 6).
شکل 6- تغییر میزان فعالیت آنزیم گایاکول پراکسیداز در ارقام گندم، از چپ به راست ستونهای هر رقم بهترتیب مربوط به گیاهان شاهد، گیاهان سازگار شده (دمای چهار درجه سانتیگراد)، گیاهان سازگار شده تحت تنش سرما (دمای 5- درجه سانتیگراد ) و گیاهان سازگار نشده تحت تنش سرما (دمای 5- درجه سانتیگراد) میباشد. حروف متفاوت، نشاندهنده اختلاف معنیدار بین میانگینها بر اساس آزمون دانکن در سطح یک درصد میباشد.
Figure 6. Guaiacol peroxidase (GPX) enzyme activity change in wheat cultivars [from left to right, columns represent: control, acclimated plants (4ºC), acclimated plants under cold stress (-5ºC), and non-acclimated plants under cold stress (-5ºC), respectively]. Different letters indicate a significant difference among the means based on Duncan’s multiple range test (P < 0.01).
افزایش فعالیت آنزیم GPX تحت تنش، مشارکت آن را در حذف ترکیبات ROS به موازات فعالیت سایر آنتیاکسیدانها مانند CAT و APX نشان داد. بیشترین میزان فعالیت این آنزیم تحت تنش در گیاهان سازگار شده در رقم نورستار و کمترین میزان فعالیت در شرایط تنش در گیاهان سازگار نشده در ارقام باران، سرداری و کریم مشاهده شد که تفاوت معنیداری نسبت به یکدیگر نداشتند. تطابق این نتایج با دادههای MSI و MDA نشان داد که به موازات فعالیت آنزیمهای حذف کننده H2O2، فعالیت GPX نیز در کاهش میزان خسارت در شرایط تنش در تمامی ارقام بهخصوص رقم باران و نورستار مشارکت داشت. علاوه بر نقش موثر حذف H2O2 تحت تنش در گیاهان سازگار شده، GPX، با کاتالیز اکسیداسیون الکلهای سینامیل که مرحله نهایی تولید لیگنین میباشد، در چوب شدگی نقش دارند. گیاهان برای جلوگیری از هدر رفت آب از طریق دیواره سلولی در تنش، سنتز لیگنین را افزایش میدهند (Khaledian et al., 2015)؛ بنابراین تحت تنش سرما، کاهش میزان خسارتهای سلولی (نتایج MDA)، به دلیل هم تنظیمی فعالیت GPX با سایر آنزیمهای حذف کننده ROSها بویژه H2O2 میباشد که نقش مهمی در بهبود تحمل به تنش سرما دارد. این موضوع به پیچیدگی پاسخهای تحمل در گیاه گندم اشاره دارد، بهطوریکه فرضیه بهبود تحمل به تنش بهوسیله تشدید فعالیت یک ژن را با چالش مواجه میکند.
نتایج تجزیه واریانس میزان فعالیت آنزیم APX نشان داد که بین ارقام، سطوح تیماری و اثر متقابل آنها اختلاف معنیداری در سطح احتمال یک درصد وجود داشت (جدول۱). نتایج مقایسه میانگین فعالیت آنزیم APX نشان داد که با کاهش دما در گیاهان سازگار شده و همچنین در شرایط تنش در گیاهان سازگار شده، میزان فعالیت آنزیم APX افزایش یافت. بیشترین میزان فعالیت این آنزیم به رقم باران در شرایط تنش در گیاهان سازگار شده و کمترین میزان آن نیز به ارقام سرداری و صدرا در شرایط تنش در گیاهان سازگار نشده اختصاص یافت (شکل 7).
شکل 7- تغییر میزان فعالیت آنزیم آسکوربات پراکسیداز در ارقام گندم، از چپ به راست ستونهای هر رقم بهترتیب مربوط
به گیاهان شاهد، گیاهان سازگار شده (دمای چهار درجه سانتیگراد)، گیاهان سازگار شده تحت تنش سرما (دمای 5- درجه سانتیگراد ) و گیاهان سازگار نشده تحت تنش سرما (دمای 5- درجه سانتیگراد) میباشد. حروف متفاوت، نشاندهنده اختلاف معنیدار بین میانگینها بر اساس آزمون دانکن در سطح یک درصد میباشد.
Figure 7. Ascorbate peroxidase (APX) enzyme activity change in wheat cultivars [from left to right, columns represent: control, acclimated plants (4ºC), acclimated plants under cold stress (-5ºC), and non-acclimated plants under cold stress (-5ºC), respectively]. Different letters indicate a significant difference among means based on Duncan’s multiple range test (P < 0.01).
تحت تنش، بیشتر بودن فعالیت آنزیمی APX در رقم باران در مقایسه با نورستار، احتمالا به فعالیتهای موازی دیگر آنزیمهای حذف کننده H2O2 از جمله GPX اشاره دارد که تحت تنش سرما در نورستار بیشتر از باران بود. بنابراین بهنظر میرسد که تحت تنش سرما، کاهش خسارتهای سلولی در ارقام باران و نورستار، حاصل برآیند فعالیتهای آنزیمی در مسیر حذفROS ها باشد. بنابراین این ارقام احتمالا میتوانند میزان بیشتری از ترکیبات ROS را که در اثر اعمال تنش در گیاهان تولید میشوند از بین ببرند و تا حد زیادی سلول را از آسیبهای ناشی از تنش محافظت کنند. افزایش فعالیت APX در شرایط تنش در تحقیقهای فراوانی گزارش شده است (Turkan et al., 2005; Terzi et al., 2010; Saglam et al., 2011; Nita & Grzybowski, 2016). فعالیت بالای APX نشاندهنده حفاظت بیشتر گیاه در برابر صدمات اکسایشی القا شده بهوسیله تنش میباشد (Nita & Grzybowski, 2016). از طرف دیگر، محصول واکنش فعالیت آنزیم سوپر اکسید دیسموتاز (SOD) یعنی H2O2، سوبسترای فعالیت APX میباشد. بنابراین، H2O2 میتواند نقش سیگنال را برای القای APX ایفا کند (Faize et al., 2011). فعالیت بیشتر APX باعث تجزیه بیشتر H2O2 و تحمل بیشتر گیاه به تنش اکسایشی میشود. کاهش فعالیت آنزیم نیز میتواند به دلیل کاهش ROS باشد که در نهایت سنتز آنزیم را کاهش میدهد. در شرایط تنش، افزایش ترکیبات ROS میتواند با فعالکردن مسیرهای انتقال پیام باعث افزایش بیان ژنهای کدکننده آنزیمهای آنتیاکسیدان از قبیل APX، GPX و CAT و افزایش فعالیت این آنزیمها شود (Mittler, 2002).
نتایج یافتهها در این پژوهش نشان داد که فرآیند سازگاری با تغییر متابولیتهای سلولی ازجمله آنتیاکسیدانهای آنزیمی، بهعنوانسازوکار انطباقی مهم ارقام گندم تحت تنش سرما محسوب میشود. این ساز و کارها در ارقام زمستانه و بهاره، متمایز از یکدیگر هستند. تغییر متابولیسم سلولی که تغییر متابولیتها را بهدنبال دارد، پیامد برنامهریزی مجدد ژنوم در سلولهای گیاهی است (Amini et al., 2017). فعالیت آنزیمهای آنتیاکسیدان در نتیجه فرآیند سازگاری میتواند در خنثیسازی اثرات تنش اکسیداتیو کمک کند؛ بنابراین کاهش خسارتهای سلولی یا تعدیل آنها، مهمترین عامل در مقابله با تنش سرما در گیاهان محسوب میشود (Kazemi Shahandashti & Maali-Amiri, 2018)؛ نتایج MDA در این مطالعه، تایید کننده این موضوع بود. افزایش میزان فعالیت آنزیمهای CAT، SOD، GPX و APX در تمامی ارقام به خصوص ارقام نورستار و باران نسبت به شرایط شاهد بیشتر بود. تغییر فعالیت این آنزیمها در این ارقام معمولاً با کمترین تغییر در کاهش شاخص پایداری غشا و افزایش میزان مالون دی آلدهید سلول همراه بود. تحت شرایط تنش، دو رقم باران و نورستار از بیشترین میزان شاخص پایداری غشا (MSI) برخوردار بودند. همچنین این ارقام، بیشترین فعالیت آنزیمSOD ، GPX و APX را در مقایسه با سایر ارقام از خود نشان دادند. تحت شرایط تنش در گیاهان سازگار نشده، محتوی پروتئین کل در تمامی ارقام کاهش یافت که این کاهش ممکن است از یک سو بهدلیل کاهش سنتز پروتئین و از سویی دیگر بهدلیل تخریب پروتئینها در اثر واکنش با رادیکالهای آزاد باشد (Kazemi Shahandashti & Maali-Amiri, 2018). در مقایسه دو تیپ بهاره و زمستانه، بهنظر میرسد کـه هر دو تیپ در شرایط بدون تنش از میزان MDA،MSI ، پروتئین کل و آنزیمهای آنتیاکسیدانی تقریبا یکسانی برخوردار بودند، اما با کـاهش دما و اعمال تنش، کاهش معنیداری در میزان پایداری غشا، پروتئین کل و افزایش معنیداری در میزان MDA اتفاق افتاد که میزان پاسخها، اشاره به ظرفیت ژنتیکی بالقوه ارقام زمستانه در مقایسه با ارقام بهاره داشت. از طرف دیگر در شرایط تنش در گیاهان سازگار شده، میزان پروتئین کل و فعالیت آنزیمهای آنتیاکسیدانتی اندازهگیری شده افزایش و همچنین شاخصهای خسارت در تمامی این ارقام کاهش یافت که این نتایج، بیانگر نقش مهم سازگاری در تحمل به تنش سرما میباشد. بنابراین ارقام نورستار و باران میتوانند در برنامههای بهنژادی بهعنوان والد در تحقیقات مربوط به سرما استفاده شوند و یا بهعنوان ارقام متحمل به سرما وارد چرخه تولید شوند.
REFERENCES
[1] Reactive oxygen species
[2] Membrane stability index
[3] Malondialdehyde
[4] Superoxide dismutase
[5] Catalase
[6] Ascorbate peroxidase
[7] Guaiacol peroxidase
REFERENCES