Document Type : Research Paper
Authors
1 Department of Agronomy and Plant Breeding, University College of Agriculture and Natural Resources, University of Tehran, Iran
2 . Department of Agronomy and Plant Breeding, University College of Agriculture and Natural Resources, University of Tehran, Iran
3 Dryland Agricultural Research Institute, Ministry of Jihad-e-Agriculture Research and Education Organization, Maraghe, Iran
4 School of Science, RMIT University, Melburn, Australia.
Abstract
Keywords
مقدمه
سرما یکی از عوامل اصلی محدود کننده تولید در گیاهان زراعی محسوب میشود. با توجه به اینکه گیاهان، قابلیت جابهجا شدن ندارند و نمیتوانند محل زندگی خود را تغییر دهند، از طریق تغییر در الگوی بیان ژنها که منجر به فرآیندهای بیوشیمیایی و فیزیولوژیکی میشود، به تنش سرما پاسخ میدهند. گیاهان حساس، تحت تنش سرما خسارت میبینند، درحالیکه گیاهان متحمل، قابلیت سرما سازگاری نشان میدهند (Heidarvand & Maali-Amiri, 2013).
نخود زراعی با نام علمی .Cicer arietinum L سومین گیاه لگوم با اهمیت در دنیا میباشد. تعداد کم کروموزوم (2n=2x=16)، اندازه ژنوم نسبتاً کوچک (Mb 740)، خودگشن بودن و چرخه تکثیر نسبتاً کوتاه، نخود را به گیاهی مناسب برای مطالعات ژنتیکی تبدیل کرده است. با توجه به مزایای تغذیهای و غنی سازی خاک، امروزه نخود در 52 کشور جهان، بهویژه در نواحی خشک و نیمه خشک کشت میشود (Varshney et al., 2009). کشت بهاره این گیاه در نواحی خشک و نیمه خشک سبب شده است تا محصول، در معرض تنش خشکی و گرمای انتهای فصل قرار گیرد و با کاهش عملکرد همراه باشد. از طرفی در کشت زود هنگام پاییزه و زمستانه، با دسترسی مطلوبتر به آب، میزان محصول تا بیش از دو برابر افزایش مییابد. در نتیجه، راهکار تغییر فصل کاشت از بهار به پاییز، نه تنها راهکاری در مقابله با تنشهای خشکی انتهای فصل محسوب میشود، بلکه با استفاده از فصل رشد طولانی، عملکرد محصول به میزان معنیداری افزایش مییابد (Yadav et al., 2006; Habibpour et al., 2012). با این وجود، حساسیت گیاه نخود به تنش سرما، بهعنوان مهمترین چالش در کشتهای پاییزه و زمستانه مطرح شده است. بنابراین، اجرای برنامههای بهنژادی تحمل به تنش سرما در جهت درک سازوکارهای دخیل در تحمل، راهبردی مهم در افزایش عملکرد این گیاه میباشد (Heidarvand et al., 2011). شناسایی فرایندهای موثر در تحمل به سرما و انتقال این صفات، منجر به افزایش تحمل به سرما و در نتیجه افزایش سطح زیر کشت نخود در مناطق با آب و هوای سرد میشود. بر این اساس، ارقام نخود سارال، آتا، آنا، نصرت و سعید، بهعنوان ارقام متحمل به سرما در مناطق سردسیر و ارقام منصور، عادل، آزاد، هاشم، ثمین و آرمان، در مناطق معتدل و گرم کشت می شوند. با این وجود، برخی از این ارقام معرفی شده، با چالشهایی روبهرو بودهاند که لزوم پژوهشهای بیشتر در جهت معرفی ارقام جدید را ضروری میسازد. بهطور مثال، اگرچه رقم سارال از تحمل مطلوبی به سرما برخوردار است اما دانه ریز است که موجب کاهش تقاضا برای کشت و بازارپسندی آنشده است.
پاسخ گیاهان به تنش سرما به دو گروه زودهنگام و دیرهنگام دستهبندی میشود (Schade et al., 2004; Yun et al., 2010). پژوهشهای پیشین نشان داده است که روشهای اندازهگیری سریع و کوتاه مدت میتواند نتایج قابل اعتماد و موثری تولید نماید و در غربالگری سریع مواد گیاهی تحت تنش سرما مفید باشد. این پاسخها، بیانگر سرعت پاسخدهی و آمادگی گیاه است و عامل تعیین کننده در چگونگی ارائه پاسخهای دیرهنگام میباشد (Heidarvand & Maali-Amiri, 2013)، بنابراین به زندهمانی گیاه در تنشهای طولانی مدت کمک خواهد کرد (Hannah et al., 2005). تنش سرما سبب افزایش غلظت گونههای فعال اکسیژن[1] (ROS) مانند پراکسید هیدروژن (H2O2) در گیاهان میشود و بدین ترتیب، بروز تنش اکسیداتیو[2] را بهعنوان یک تنش ثانویه در پی دارد که سبب القا پراکسیداسیون چربیهای غشایی (MDA[3]) و نشت الکترولیتی غشا (ELI[4]) میشود. با وجود اثرات مخرب، ROSها به عنوان مولکولهای پیام رسان ثانویه[5]، در بسیاری از فرآیندهای سلولی از جمله پاسخ به تنشهای سلولی شناخته شدهاند. اینکه ROSهای سلولی بهعنوان مولکولهای پیامرسان عمل کنند و یا اینکه موجب خسارت اکسیداتیو به سلولها شوند، بستگی به تعادل در تولید ROS و سیستمهای حفاظتی و حذف کننده آن دارد که در اثر فعالیت ژنها ایجاد میشوند (Wu et al., 2014).
درک سازوکارهای مولکولی فعال و شناسایی ژنهای کاندید تحمل به سرما، پیشنیاز روشهای اصلاح مولکولی و مهندسی ژنتیک تحت تنش سرما تلقی میشود (Heidarvand & Maali-Amiri, 2010; Heidarvand & Maali-Amiri, 2013). تاکنون ژنهای متعددی به کمک روشهای مولکولی، در پاسخ به تنشهای محیطی در گیاه نخود شناسایی شدهاند اما هنوز پژوهشهای انجام شده برای درک سازوکارهای مولکولی تحت تنش سرما قابل توجه نیستند. با استفاده از روش دورگگیری افتراقی[6]، تعداد 101 رونوشت پاسخدهنده به تنش دهیدراسیون در گیاه نخود شناسایی شدند (Boominathan et al., 2004). همچنین 210 ژن در پاسخ به تنش سرما در گیاه نخود، با استفاده از تکنیک ریزآرایه[7] شناسایی شدند (Mantri et al., 2007). اگرچه این مطالعات تا حدودی به درک ما از پاسخ به تنش سرما در گیاه نخود کمک میکند، اما بهدلیل عدم دسترسی به ژنوم/ترانسکریپتوم رفرنس در نخود، اطلاعات ارائه شده محدود است و در بررسی پاسخ کل ژنوم از طریق تغییر بیان ژن، محدودیت داشتهاند. دسترسی به اطلاعات ذکر شده در نخود و روشهای توالییابی نسل جدید (NGS)[8]، امکان مطالعه کل ترانسکریپتوم را در بافت و زمان خاص فراهم کرده است (Garg et al., 2011; Jain et al.,2013; Varshney et al., 2013). توانایی روش توالییابی RNA (RNA-seq)[9] برای تعیین تعداد رونوشتهای کل ژنوم، در مطالعات زیادی به اثبات رسیده است (Pertea1 et al., 2016)؛ بنابراین استفاده از روش RNA-seq میتواند به درک بیشتر ما از پاسخ گیاه نخود به تنش سرما کمک کند. Garg et al. (2015) پاسخ نخود دسی را در پنج ساعت اول تنش سرما، با استفاده از تکنیک RNAseq و پلت فرم Illumina بررسی کردند. نتایج نشان داد که 4145 ژن در پاسخ به تنش سرما بیان معنیدار داشتند. بهعلاوه، این ژنها متعلق به گروه فاکتورهای رونویسی، ژنهای مرتبط با فسفریلاسیون، متابولیتهای ثانویه، هورمونها، کیتینها و پروتئین کینازها بودند. با این وجود، تاکنون در خصوص بررسی ترانسکریپتوم تحت تنش سرما در نخود زراعی که سطح کشت زیادی در کشور دارد، پژوهشی انجام نشده است. در تحقیق حاضر و در راستای شاخصهای فیزیولوژیکی بیوشیمیایی، پاسخ کل ترانسکریپتوم گیاه نخود زراعی متحمل و حساس به تنش سرما، با استفاده از تکنولوژی RNAseq بررسی شد. این مطالعه، چشمانداز جدیدی را برای پاسخ مولکولی به تنش سرما در نخود مشخص خواهد کرد. در خصوص ارزیابی و شناسایی ژنوتیپهای نخود تحت شرایط مزرعه و گلخانه تحقیقات گسترده ای توسط مولفین این مقاله انجام شده است (Heidarvand et al., 2011; Heidarvand and Maali-Amiri, 2013; Rakei et al., 2016). نتیجه این تحقیقات فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی، شناسایی یک ژنوتیپ کاندید برای تحمل به سرما بوده است. کشت پاییزه این ژنوتیپ در چند ناحیه، بیانگر تحمل مطلوب این ژنوتیپ به سرما و بهبود عملکرد در مقایسه با ژنوتیپهای دیگر نخود بوده است. بنابراین، پژوهش حاضر که برنامهریزی ژنومی این ژنوتیپ را تحت تنش سرما نشان میدهد، شروع تحقیقات در زمینه تحمل به سرمای نخود نیست، بلکه تایید کننده نتایج گذشته نیز خواهد بود.
مواد و روشها
مواد گیاهی و شرایط آزمایش
آزمایش به صورت فاکتوریل و در قالب طرح کاملا تصادفی با سه تکرار انجام شد. فاکتور اول شامل دو ژنوتیپ نخود کابلی Sel96th11439 (متحمل به سرما) و ILC533 (حساس به سرما) که از موسسه تحقیقات دیم مراغه تهیه شدند و فاکتور دوم شامل تیمارهای دمایی در دو سطح شامل تنش سرما و شاهد بود. بذرها با هیپوکلریت سدیم 5/2 درصد و به مدت یک دقیقه ضدعفونی شدند و پس از شستشو با آب مقطر، بر روی کاغذ صافی، در پتریدیش با رطوبت لازم قرار گرفتند. پتریدیشها در شرایط بدون نور و دمای 23 درجه سانتیگراد نگهداری شدند و پس از جوانهزنی، گیاهچهها به گلدانها منتقل شدند. گلدانها در اتاقک رشد آزمایشگاه گروه زراعت و اصلاح نباتات پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران، با نور 200 میکرومول بر مترمربع بر ثانیه و شرایط نوری 16 ساعت روز و هشت ساعت شب و دمای 23 درجه سانتیگراد و رطوبت نسبی 75 درصد قرار داده شدند. جهت بررسی پاسخهای گیاهی به تنش سرما، در روز بیست و یکم، گیاهچهها به اتاقک رشد با دمای چهار درجه سانتیگراد منتقل شدند. در بررسی پاسخهای زودهنگام گیاه نخود، چهار نمونه جهت توالییابی ارسال شد که از هر نمونه، سه تکرار (شامل سه تکرار بیولوژیک) در نظر گرفته شد. نمونهگیری در روز اول تنش سرما (24 ساعت پس از شروع تنش) انجام گرفت و نمونه گیری برای آزمایشهای فیزیولوژیکی و اندازهگیری های RNAsec، به صورت جداگانه ولی همزمان صورت گرفت.
استخراج و سنجش فعالیت پراکسید هیدروژن (H2O2)
میزان 35/0 گرم نمونه برگی، با نیتروژن مایع در هاون چینی به پودر تبدیل شد. پودر تهیه شده به فالکون 15 میلیلیتری انتقال یافت و سپس پنج میلیلیتر محلول تریکلرواستیک اسید یک درصد (محلول در حمام یخ) به تیوب اضافه شد و تیوبها تا یکنواخت شدن نمونهها، در حمام یخ قرار داده شدند. تیوب حاوی نمونه یکنواخت شده، به مدت 15 دقیقه و در دمای چهار درجه سانتیگراد، با سرعت × g 12000 سانتریفوژ شد. سپس 5/0 میلیلیتر از مایع رویی به یک تیوب جدید حاوی یک میلیلیتر محلول یک مولار یدید پتاسیم و 5/0 میلیلیتر بافر فسفات 10 میلیمولار افزوده شد و پس از چندبار وارونه کردن تیوب در محیط تاریک برای یکنواخت نمودن محتوی آن، مقدار جذب هر نمونه در طول موجnm 390 اندازهگیری شد (Loreto & Velikova 2001).
اندازه گیری میزان پراکسیداسیون سلولی بر اساس مالون دی آلدهید
میزان پراکسیداسیون ژنوتیپهای نخود، بر اساس تجمع مالون دی آلدهید برگ و با استفاده از تیوباربیتوریک اسید تعیین شد (Heath & Packer, 1968). میزان 300 میلیگرم نمونه برگی در پنج میلی لیتر بافر استخراج (1/0 مولار Tris-Hcl، 6/7=pH حاوی NaCl) کوبیده شد تا یک محلول یکنواخت بهدست آید. سپس سه میلی لیتر از این محلول با دو میلی لیتر محلول تیوباربیتوریک اسید، حاوی اسید تری کلرواستیک در لوله آزمایش مخلوط شد و در حمام آب جوش (100 درجه سانتیگراد) به مدت 30 دقیقه قرار گرفت. پس از سانتریفوژ با × g 12000 و بهمدت 10 دقیقه، چگالی نمونه در طول موج 532 نانومتر در دستگاه اسپکتروفتومتر (Shimadzu UV-160, Japan) تعیین شد. غلظت مالون دیآلدهید، بر اساس فرمول زیر محاسبه شد که در آن، D: چگالی و E: ضریب تمایز مولار (مول/سانتیمتر 105×56/1) است.
اندازهگیری تحمل سرما بر اساس شاخص نشت الکترولیتی غشا (ELI)
میزان 80 میلیگرم برگ نخود، به لوله آزمایش حاوی ده میلی لیتر آب مقطر انتقال یافت. جهت جذب بهتر آب، هوای درون محیط با استفاده از پمپ خلا خارج شد و لولههای آزمایش به مدت سی دقیقه در دستگاه شیکر قرار گرفتند. سپس میزان نشت الکترولیتی نمونهها (EC1) با استفاده از دستگاه EC متر (Inolab، آلمان) خوانده شد و میزان نشت الکترولیتی نمونهها (EC2) پس از 10 دقیقه قرار گرفتن در حمام آب جوش (95 درجه سانتیگراد) و 30 دقیقه قرارگیری در دستگاه شیکر تعیین شد و در نهایت، میزان شاخص خسارت، بر اساس فرمول زیر محاسبه شد (Popov et al., 2005).
I= EC1/EC2*100
آزمایش توالییابی RNA-Seq
استخراج RNAبهکمک روش بایوزول[10]
بررسی کمیت و کیفیت RNA توسط نانودراپ، ژل آگارز و Bioanalyser انجام شد. برای توالییابی از Ion Proton استفاده شد و توالیهایی با طول 600 تا 700 جفت باز، تولید شدند.کیفیت خوانشها (reads) توسط QC-Ion-torrent suite & quadtrium مورد بررسی قرار گرفت و Mapping توالیها بهوسیله Tophat (v 2.1.1) (Trapnell et al., 2009) و Bowite2 (Langmead & Salzberg, 2012) و با استفاده از ژنوم مرجع نخود (Varshney et al., 2013) انجام شد. توالی پروتئوم نخود موجود در پایگاه داده NCBI بهعنوان مرجع برای ارزیابی سرهمبندی استفاده شد.
شناسایی ژنهای با تغییر بیان (DEGs) از طریـق محاسـبه تعـداد قطعـات نقشهیابی شده یک رونوشت خاص در بین کتابخانههای مختلـف صورت گرفت و برای نرمالسازی از تکنیک TMM (Trimmed mean of M-values) استفاده شد (Robinson and McCarthy, 2010). شمارش خوانشها بهوسیله HTSEQ (Anders et al., 2014) و مقایسه بیان ژن توسط برنامه برخط EdgeR و با استفاده از نرمافزار (V 3.5) R اجرا شد (Robinson et al., 2010). همچنین برای شناسایی ایزوفرمها با بیان مختلف، از Cuffdiff استفاده شد (Trapnell et al., 2010).
نتایج و بحث
بررسی الگوی تغییر ROS (در این مطالعه محتوی H2O2)، احتمالا برخی از سازوکارهای تحمل به تنش سرما را در گیاه نخود مشخص کرده است. همچنین میزان H2O2 میتواند نشاندهنده درجه آسیب ایجاد شده توسط تنش سرما نیز باشد (Heidarvand & Maali-Amiri, 2013). تنش سرما بر الگوی تغییر H2O2 تاثیر داشت، بهطوریکه تفاوت معنیداری بین ژنوتیپها و اثر متقابل آنها مشاهده شد. بیشترین میزان H2O2(4/111 میلیگرم بر وزن تر) در شرایط تنش، در ژنوتیپ حساس و کمترین مقدار آن، در ژنوتیپ متحمل در تیمار شاهد (34/74 میلیگرم بر وزن تر) مشاهده شد. اختلاف معنیداری بین H2O2تجمع یافته در ژنوتیپ حساس، بین دو تیمار شاهد و تنش مشاهده شد، درحالیکه در ژنوتیپ متحمل، این اختلاف معنیدار نبود. این نتایج نشاندهنده تفاوت در درجه پاسخ ژنوتیپها به تنش سرما بود که این مساله، بیانگر ظرفیت ژنتیکی ژرمپلاسم نخود تحت شرایط محیطی میباشد (شکل A1).
غلظت مالوندیآلدهید، بهعنوان شاخص تنش اکسیداتیو وارد شده به چربیهای غشا طی تنش سرما اندازهگیری شد. اختلاف معنیداری بین غلظت مالوندیآلدهید تولید شده در دو ژنوتیپ تحت تنش سرما مشاهده شد. نتایج نشان داد که پراکسیداسیون غشا در هر دو ژنوتیپ با کاهش دما افزایش یافت و در ژنوتیپ حساس در تیمار تنش سرما، بعد از یک روز، به حداکثر مقدار (با میانگین23/4 میکرومول در گرم وزن تر) رسید (شکل B1). کمترین میزان غلظت مالوندیآلدهید نیز در ژنوتیپ متحمل در تیمار شاهد مشاهده شد. تولید مالوندیآلدهید، حاصل تجزیه زنجیره چربیهای غیر اشباع در اثر فعالیتهای آنزیمی و غیر آنزیمی تحت تنش سرما رخ میدهد (Nejadsadeghi et al., 2014). توانایی یک ژنوتیپ برای ایجاد تعادل بین آنزیمهای تبدیل کننده اسید چرب اشباع به غیر اشباع، عامل مهمی در کاهش پراکسیداسیون لیپیدهای غشا و در نتیجه افزایش تحمل به سرما است که با توجه به نتایج، ژنوتیپ متحمل در مقایسه با ژنوتیپ حساس، درجه تحمل بالاتری نشان داد.
ژنوتیپهای نخود از نظر درصد نشت الکترولیتها نیز با یکدیگر اختلاف معنیدار داشتند، بهطوریکه بیشترین درصد نشت الکترولیتی را ژنوتیپ حساس (9/42 درصد) در تنش سرما به خود اختصاص داد و ژنوتیپ متحمل نیز در تیمار شاهد کمترین میزان (4/27 درصد) نشت را نشان داد (شکل C1). با کاهش دما، میزان نشت الکترولیت در هر دو ژنوتیپ افزایش یافت اما شیب افزایش نشت در دو ژنوتیپ متفاوت بود که احتمالا ناشی از تفاوت آنها در میزان تحمل به دماهای پایین است. این امر نشان میدهد که در شرایط تنش، سرعت نشت الکترولیت در ژنوتیپ متحمل در مقایسه با ژنوتیپ حساس، کمتر بود. افزایش در نشت الکترولیتها تحت تنش سرما، در اثر اختلال در ساختار غشای سلولی میباشد که حاصل این تغییرات، کاهش سیالیت و انسجام غشاها و غیر فعال شدن آن میباشد (Heidarvand & Maali-Amiri, 2010).
نتایج مطالعات فیزیولوژیکی بیوشیمیایی نشان داد که شاخصهای خسارت سلولی، از یک طرف ممکن است بهعنوان نشانگری آگاهیبخش در ارزیابی تحمل به تنش سرما در ژنوتیپهای نخود مفید باشند و از طرف دیگر، بررسی این شاخصها در بسیاری موارد ممکن است بهطور غیرمستقیم، میزان فعالیت سیستمهای دفاعی گیاه را نیز نشان دهند. بنابراین و بر اساس نتایج، بهنظر میرسد که سیستمهای دفاعی گیاهان متحمل در مقایسه با گیاهان حساس، پاسخهای مطلوبتری به تنش سرما نشان دادند. بهمنظور بررسی چنین فرضیهای، الگوی ترانسکریپتوم این دو ژنوتیپ تحت تنش سرما، به کمک تکنولوژی RNA-seq بررسی شد.
تجزیه و تحلیل دادههای حاصل از بیان ژن، بهکمک RNAseq نشان داد که تحت تنش سرما، در ژنوتیپ متحمل در مقایسه با گیاهان شاهد (بدون تنش سرما)، 526 ژن تغییر بیان معنیدار داشتند، بهطوری که 261 و 265 ژن، بهترتیب افزایش و کاهش بیان معنیدار داشتند (جدول 1).
جدول 1- پاسخ ژنهای بررسی شده تحت تنش سرما در ژنوتیپ متحمل (Sel96Th11439) و حساس (ILC 533) نخود زراعی.
Table 1. Response of genes expression in tolerant (Sel96Th11439) and susceptible (ILC 533) genotypes under cold stress.
Down-regulated genes |
Up-regulated genes |
Modified genes number |
Gene numbers |
Genotypes |
265 |
261 |
526 |
15924 |
Sel96Th11439 |
606 |
295 |
901 |
15595 |
ILC 533 |
تحت چنین شرایطی در ژنوتیپ حساس، 901 ژن تغییر بیان معنیدار نشان دادند که 295 و 606 ژن، بهترتیب افزایش و کاهش بیان معنیدار داشتند. بنابراین ژنهای با بیان کاهشی، فراوانی بیشتری در مقایسه با ژنهای با بیان افزایشی در هر دو ژنوتیپ نخود داشتند (شکل 2). این نتایج نشان میدهد که تنش سرما احتمالا سبب کاهش سوخت و ساز و فعالیت سلولها در گیاهچه نخود شده است؛ پاسخهای مولکولی که منجر به اختلال در فتوسنتز و کاهش تنفس میشود. چنین پاسخهایی میتوانند بهعنوان ویژگی گیاهان حساس به تنش سرما از جمله نخود معرفی شوند (Longo et al., 2017).
در مطالعات اخیر، بالاتر بودن فراوانی ژنهای با بیان کاهشی تحت تنشهای غیر زیستی از جمله تنش سرما در بادام (Mousavi et al., 2014)، تنش دهیدراسیون در سویا (Belamkar et al., 2014) و تنش خشکی در Haloxylon ammodendron (Long et al., 2014) گزارش شده است. نتایج مطالعه Wu et al. (2014) بر روی Ammopiptanthus mongolicus تحت تنش سرما و خشکی نشان داد که با طولانی شدن زمان تنش، فراوانی ژنهای با بیان کاهشی افزایش مییابد. با این وجود، نتایج پژوهش در نخود نشان داد که پاسخهای تحمل در ژنوتیپ Sel96Th11439 در مقایسه با ژنوتیپ ILC533 متمایز بوده است که گویای نوعی پاسخ اولیه تحمل به تنش سرما میباشد. چنین نتایجی، بهوجود تنوع و ظرفیت ژنتیکی در جمعیتهای گیاهی نخود تحت تنش سرما اشاره کرده است؛ تفاوتهایی که احتمالا به تمایز پاسخها در میزان خسارتهای سلولی منجر شده است (Heidarvand &Maali-Amiri, 2013). بنابراین در بسیاری از موارد، کاهش بیان ژن در ژنوم، دلیل بر خسارت و اختلال در فرآیند نیست. از آنجا که تحت تنش سرما، میزان انرژی سلول در اثر کاهش سوخت و ساز و فتوسنتز کاهش مییابد، سلول در جهت صرفهجویی در مصرف انرژی، تنها به تولید پروتئینهایی اقدام میکند که در جهت افزایش توان دفاعی و کاهش خسارت فعالیت میکنند. بنابراین کاهش بیان اغلب ژنهای غیر ضروری تحت تنش، پاسخی هوشمندانه سلول در نظر گرفته میشود (Kundu et al., 2018).
در مقایسه ژنهای تغییر بیان یافته در ژنوتیپهای حساس و متحمل، تنها یک ژن با بیان کاهشی مشترک وجود داشت. از تفاوتهای بارز ژنوتیپ متحمل و حساس، الگوی بیان متمایز آنها در پاسخهای زودهنگام میباشد، بهطوریکه ژنوتیپ متحمل، پاسخهای زودهنگام مطلوبی به تنش سرما نشان داد.
شکل 2- ژنهای تغییر بیان یافته در ژنوتیپهای حساس (ILC533) و متحمل (Sel96Th11439) نخود زراعی تحت تنش سرما. ژنهای با بیان افزایشی در ژنوتیپ متحمل (Tolerant-OE)، ژنهای با بیان افزایشی در ژنوتیپ حساس (Sensitive-OE)، ژنهای با بیان کاهشی در ژنوتیپ متحمل (Tolerant-DE) و ژنهای با بیان کاهشی در ژنوتیپ حساس (Sensitive-DE) نمایش داده شده است.
Figure 2. Differential gene expression in chickpea tolerant and sensitive genotypes under cold stress. Up-regulated genes in tolerant and sensitive genotypes (Tolerant-OE and Sensitive-OE, respectively) and Down-regulated genes in tolerant and sensitive genotypes (Tolerant-DE and sensitive-DE, respectively) have been shown.
برای مشخص شدن نحوه پاسخ مطلوب ترانسکریپتوم نخود، ژنهایی که در یک ژنوتیپ، افزایش و در ژنوتیپ دیگر، کاهش بیان داشتند بررسی شدند. تجزیه و تحلیل دادهها نشان داد که تحت تنش، 216 ژن در ژنوتیپ متحمل افزایش بیان یافتند، درحالیکه در ژنوتیپ حساس، بیان این ژنها کاهش یافت (شکل 2). از جمله ژنهایی که در پاسخهای اولیه گیاه، تغییر بیان داشتند، گروه ژنهای فاکتورهای رونویسی (TF[11]) و ژنهای دخیل در مسیرهای پیامرسانی هستند (Usadel et al., 2008; Garg et al., 2015). میزان 7/13 درصد ژنهایی که در ژنوتیپ متحمل و حساس، بهترتیب افزایش و کاهش بیان نشان داشتند، از گروه TFs، شامل فاکتورهای رونویسیNAC، Zinc finger، WRY، APR، bHLH130 و MYB بودند. نقش مهم TFs در پاسخ به تنشهای غیر زنده و همچنین تغییر بیان آنها در پاسخ به تنش سرما، قبلاً گزارش شده است (Ray et al., 2011; Priya & Jain, 2013). CBF1، CBF2 و CBF3 متعلق به دمنهای[12] خانواده AP2/ERF متصل به DNA هستند و خانوادههای AP2، در پاسخ به تنشهای غیر زیستی نقش دارند (Liu et al., 1998; Mizoi et al., 2012). پروتئینهای Zinc-finger باعث تحمل به تنشهای غیر زیستی میشوند (Davletova et al., 2005). بهعلاوه چندین TF از خانوادههای NAC و MYB در پاسخ به تنشهای غیر زیستی در گیاهان شناسایی شدهاند (Nakashima et al., 2012; Bhattacharjee & Jain, 2013). تغییر بیان TFs در برنامهریزی دوباره ترانسکریپتوم در ژنوتیپ متحمل ممکن است در درک و انتقال پیام تنش سرما و فعالسازی مسیرهای دفاعی دخالت داشته باشد و منجر به سازگاری گیاه و حفاظت در برابر تنش سرما شود. چنین پاسخهای زودهنگام گیاهان متحمل تحت تنش سرما، اغلب از گیاهان حساس متمایز است و مرتبط با درک و پیامرسانی جهت القای بیان ژنهای درگیر در مسیر متابولیسمی، دفاعی و فتوسنتز میباشد (Garg et al., 2015). افزایش بیان غیر معنیدار H2O2در ژنوتیپ متحمل، احتمالا میتواند عاملی در فعالیت مسیر سیگنالینگ تنش سرما و القای ژنهای پاسخ به تنش باشد. افزایش بیان ژنهای فاکتور رونویسی، تایید کننده این نتایج میباشد. با این وجود، به علت توان ژنتیکی محدود در ژنوتیپ حساس، افزایش معنیدار H2O2نتوانست سبب القا فعالیت این مسیرها و پاسخهای تنش شود، بهطوریکه چنین سلولی، قادر به مهار ROS نیست و بقا آن تضمین نمیشود.
نتایج نشان داد که ژنهای دخیل در مسیر سنتز هورمونها، در ژنوتیپ متحمل افزایش و در ژنوتیپ حساس، کاهش بیان داشتند. ژنهای
Ethylene-responsive transcription factor
(در مسیر سنتز اتیلن) (Stockinger et al., 1997) (Caarls et al., 2017) وindole-3-acetic acid-induced protein ARG2و Auxin-induced protein (در مسیر سنتز اکسین) از آن جمله هستند
(Jain & Khurana, 2009; Shi et al., 2017). هورمونهای اتیلن، سالیسیلیک اسید (SA) و آبسیزیکاسید (ABA) در درک و تنظیم پاسخ به تنش سرما نقش دارند (Atici & Nalbantoglu, 2003). همچنین، پیشنهاد شده است که برهمکنش بین ABA، اکسین و اتیلن برای سازگاری یک بافت خاص یا کل گیاه به تنشهای محیطی، بسیار مهم است. اکسین در افزایش طول ساقه نقش دارد؛ بهطوریکه کاهش بیان ژنهای مسیر متابولسیم اکسین ممکن است با کاهش طول ساقه در ژنوتیپ حساس تحت تنش سرما در ارتباط باشد. بنابراین بهنظر میرسد که طی تنش سرما، رشد و نمو ژنوتیپ حساس احتمالاً محدود شود
(Park & Han, 2003). افزایش بیان ژنهای مسیر هورمونهای ذکر شده، بیانگر نوعی سازگاری نسبی در ژنوتیپ متحمل میباشد. بر این اساس و تحت چنین شرایطی، بهدلیل فعالیت بیشتر سازوکارهای دفاعی، گیاه دچار خسارت اکسیداتیو نمیشود؛ بنابراین شرایط رشد همچنان میتواند ادامه یابد. با این وجود، در این تحقیق، طول دوره سرمادهی کوتاه بود؛ بنابراین اگر دوره تنش طولانی و شدت آن کاهش یابد، احتمالاً طول ساقه ژنوتیپ متحمل، تغییراتی نشان خواهد داد، بهطوری که طول ساقه در ژنوتیپ متحمل بیشتر خواهد شد.
آنزیمهای مسیر لیگنین و تولید متابولیتهای ثانویه نیز در ژنوتیپ متحمل و حساس، بهترتیب افزایش و کاهش بیان داشتند. آنزیمهای مسیر فنیل پروپانوئید که منجر به تولید ترکیبات فنلی میشود، از جمله نخستین پاسخهای گیاهان به شرایط تنش میباشند (Khaledian & Maali-Amiri, 2015 Wen et al., 2008;). متابولیتهای ثانویه و ازجمله این ترکیبات گفته شده، در تحمل و سازگاری به تنشهای غیر زیستی نقش دارند (Jain 2013; Davies et al., 2018). از میان ژنهای دفاعی، ژنCinnamoyl-CoA reductase از آنزیمهای کلیدی در بیوسنتز لیگنین است. سنتز لیگنین در دیواره سلولی میتواند باعث تقویت دیواره سلولی در مقابله با تنشهای زیستی و غیر زیستی شود (Khaledian & Maali-Amiri, 2015; Smith et al., 2017 Wen et al., 2008;). افزایش بیان ژن Glycine-rich cell wall proteinنشان داد که با افزایش سنتز لیگنین در ژنوتیپ متحمل و کاهش آن در ژنوتیپ حساس، احتمالاً مسیر متابولیتی گیاه به سمت تقویت دیواره سلولی سوق مییابد.
ژن putative 12-oxophytodienoate reductase که در سنتز متابولیتهای مسیر اکسیلیپین نقش دارد (Schaller et al., 2000) نیز در ژنوتیپ متحمل افزایش و در ژنوتیپ حساس کاهش بیان نشان داد. تجزیه و تحلیل موتاسیونها در آرابیدوپسیس نشان داد که اکسیلیپین به عنوان مولکول پیامرسان در گیاه فعالیت میکند و در تحمل به تنش نقش دارد (Böttcher & Pollmann, 2009; Grebner et al., 2013).
افزایش بیان ژنهای Pathogenesis-related protein شامل Dehydrin DHN3-like، Pathogenesis-related protein PR-4-like، Cationic peroxidase 2-like،Cationic peroxidase 2-like، Peroxidase P7-like، Polyphenol oxidase و Polygalacturonase inhibitor که جزء سیستم دفاعی محسوب میشوند نیز در ژنوتیپ متحمل مشاهده شد. پژوهشها نشان داده که دهیدرینها (DHNs) به عنوان تنظیم کنندههای اسمزی و همچنین بهعنوان حذف کننده رادیکالهای آزاد اکسیژن فعالیت دارند (Hara et al., 2003). همچنین DHNs، احتمالا به عنوان ناقلان یونی فعالیت میکنند و آسیبهای غشایی جدی ناشی از افزایش غلظت یونها در طول تنش دهیدراسیون در سیتوپلاسم را کاهش میدهند (Hara et al., 2005). القای ژنهای Pathogenesis-related protein نیز در پاسخ به تنشهای غیر زیستی گزارش شده است (Seki et al., 2002) اما بهدلیل پیچیدگی پاسخهای گیاهی تحت تنش سرما، نقش آنها کاملاً مشخص نیست. Cationic peroxidases که به عنوان ژنهای Pathogenesis-related proteinشناسایی شدهاند، طی تنش سرما در ژنوتیپ متحمل القا میشوند و در تحمل به تنش سرما نقش دارند (Llorente et al., 2002).
دو ایزوفرم ژن Gluthatione S-transferase (GST) در ژنوتیپ متحمل افزایش و در ژنوتیپ حساس کاهش بیان داشتند. اعتقاد بر این است که این ژن، بهعنوان آنتیاکسیدان عمل میکند و در حذف رادیکالهای آزاد اکسیژن نقش دارد. در آرابیدوپسیس در پاسخ به تنش سرما و شوری، دو رونوشت GST افزایش بیان داشتند و در همان حال، سه رونوشت GST کاهش بیان نشان دادند. بهنظر میرسد که تغییرات متفاوت ایزوفرمهای این ژن، امکان بروز طیفی از پاسخها را در برابر تنش فراهم میسازد (Seki et al., 2002)
ژنهای دخیل در سنتز و افزایش استحکام دیواره سلولی مانند Expansin-like A2 و Cellulose synthase-like protein E1 در ژنوتیپ متحمل افزایش و در ژنوتیپ حساس کاهش بیان نشان داشتند. نقش فیزیکی و ضخامت دیواره سلولی گیاهان در تحمل به تنش سرما به اثبات رسیده است (Abuqamar et al., 2014 Yin et al., 2009;)، نتایج مربوط به سنتز متابولیتها در مسیر لیگنین نیز این نتایج را تایید میکند. احتمالاً افزایش استحکام دیواره سلولی، بخشی از سازوکار نخود برای افزایش تحمل به سرما است.
ژنهایGalactinol-sucrose galactosyltransferase، Sugar transport protein، Sugar transporter و Beta-amylaseکه در مسیر کربوهیدراتها نقش دارند، در ژنوتیپ متحمل و حساس، بهترتیب افزایش وکاهش بیان نشان دادند. کربوهیدراتهای محلول، علاوه بر نقش اسمولیتهای سازگار برای گیاه، میتوانند انرژی مورد نظر گیاه را طی دوره تنش سرما تامین کنند. مسیرهای سیگنالینگ قند نیز فرآیندهای سازگاری گیاه به سرما را تنظیم میکنند. قندها غلظت اسمولیتهای درون سلولی را افزایش و در نتیجه نقطه انجماد سیتوپلاسم را کاهش میدهند. در کلروپلاست نیز نشاسته بهوسیله بتا آمیلاز در تولید مالتوز، هیدرولیز میشود (Kaplan et al., 2004). سازگاری به تنش، فرایند پیچیدهای است و سیگنالدهی کربوهیدراتها در این مسیر، نقش مهمی در پاسخ به تنشهای محیطی ایفا میکند (Rekarte-Cowie et al., 2008). با تغییر میزان قندها در شرایط تنش، گیاهان میتوانند از آنها در سیگنالدهی مربوط به تنظیم رشد و نمو استفاده کنند. بهطور مثال، ساکارز باعث القای پروموتور COR78[13] شده است (Rekarte-Cowie et al., 2008). موتانت gin6 گلوکز در آرابیدوپسیس، از بیان فاکتور رونویسی ABI4 که در مسیر پاسخ به ABA نقش دارد جلوگیری میکند (Arenas-Huertero et al., 2000). در فرآیند سرما سازگاری، کربوهیدراتها از جمله ساکارز و رافینوز در گیاهان تجمع مییابند؛ بنابراین ژنهای متابولیسم کربوهیدراتها با توجه بهنقشی که در ساخت، متابولیسم و انتقال کربوهیدراتها دارند، به دمای پایین پاسخ میدهند (Kaplan & Guy, 2004; Rekarte-Cowie et al., 2008; Shahryar & Maali-Amiri, 2016) و به عنوان سیگنال مولکولی میتوانند بیان برخی ژنهای COR مانند Beta-amylase را تنظیم کنند (Kaplan & Guy, 2004).
از ژنهای مهم دیگر در مسیر کربوهیدراتها، ژن
Beta-glucosidase 24-like است که در ژنوتیپ متحمل و حساس، بهترتیب افزایش و کاهش یافت. با این وجود، ژن Beta-glucosidase 12-like با افزایش در ژنوتیپ متحمل و عدم تغییر معنیدار در ژنوتیپ حساس همراه بود؛ این دو ژن، دیساکاریدها را به مونوساکارید تبدیل میکنند. احتمالاً ژنوتیپ متحمل ترجیح میدهد که از مونوساکاریدها به عنوان اسمولیت برای تحمل به سرما استفاده کند. در تحقیقات مختلف، القای ژنهای Beta-glucosidase تحت تنش غیرزنده گزارش شده است (Seki et al., 2002; Khazaei et al., 2015). این پروتئین باعث آزادسازی گلوکز از ABA-glucose میشود، بهطوری که ABA از حالت غیر فعال، به فعال تبدیل میشود و بنابراین میتواند بیان ژنهای دفاعی را فعال کند (Sun et al., 2015).
نکته جالب آن است که ژن α-α-trehalose-phosphate synthaseکه در ساخته شدن ترهالوز نقش دارد، در ژنوتیپ حساس افزایش بیان و در ژنوتیپ متحمل کاهش بیان معنیدار داشت. بهنظر میرسد که ژنوتیپ حساس در تنش سرما، بیشتر از فرم قندی ترهالوز به عنوان اسمولیت استفاده میکند، درحالیکه ژنوتیپ متحمل، تمایل کمتری به استفاده از ترهالوز به عنوان اسمولیت در شرایط تنش سرما نشان میدهد. قبلاً کاهش بیان ژن ترهالوز در ژنوتیپ متحمل نخود (Mantri et al., 2007) گزارش شده است. بیان این نکته ضروری است که ژن Probable α-α-trehalose-phosphate synthaseرفتار معکوسی تحت تنش سرما در این آزمایش نشان داد که بیانگر نقش ایزوفرمهای متفاوت ژنهای ترهالوز در شرایط تنش سرما است.
در مسیر سنتز لیپید، بیان ژنهای Fatty acid desaturase 4 و Fatty acyl-CoA reductase 3-like کلروپلاستی نیز افزایش یافت. افزایش معنیدار مالوندیآلدهید و نشت الکترولیتی غشا به موازات افزایش معنیدار H2O2 در ژنوتیپ حساس در مقایسه با ژنوتیپ متحمل، تاییدکننده فعالیت محدود ژنهای دخیل در حفظ ساختار غشا از جمله دساتورازها میباشد. افزایش بیان ژنهایی که در سنتز لیپیدها و فسفولیپیدها نقش دارند، به پایداری غشا تحت تنش سرما کمک میکند (Gigon et al., 2004; Upchurch, 2008). انتقال گیاهان به دمای صفر تا چهار درجه سانتیگراد، باعث تغییر در ترکیبات لیپیدی و سیالیت غشا میشود (Somerville & Browse, 1996) و منجر به تغییر در بیان ژنهایی میشود که خصوصیات فیزیکی غشایی پلاسمایی را تغییر میدهند. تولید سیبزمینی و E.coli تراریخته با ژن delta-12 acyl lipid desaturase باعث افزایش اسیدهای چرب غیراشباع بیشتر و بهبود تحمل به تنش سرما شده است (Maali et al., 2007; Maali et al., 2010).
تغییرات پس از ترجمه[14]، نقش اساسی در تعیین عملکرد و پایداری پروتئینها دارند. فسفریلاسیون، یکی از مهمترین تغییرات پس از ترجمه است که موجب انتقال پیام در تنشهای غیر زیستی میشود (Tanaka et al., 2012; Liu et al., 2013; Osakabe et al., 2013). افزایش ژنهای مرتبط با فسفریلاسیون در ژنوتیپ متحمل و کاهش آنها در ژنوتیپ حساس در روز اول تنش سرما، احتمالاً با توانایی بیشتر ژنوتیپ متحمل در درک تنشهای محیطی در ارتباط است.
در این آزمایش و تحت تنش سرما، 31 ژن بهطور معنیداری در ژنوتیپ حساس، افزایش بیان و در ژنوتیپ متحمل، کاهش بیان داشتند؛ هیستونها تقریباً 10 درصد از این ژنها بودند. همچنین ژن SNF2 domain-containing protein بدون تغییر معنیدار در ژنوتیپ متحمل، در ژنوتیپ حساس افزایش بیان یافت. تغییر معنیدار در بیان هیستونها و ژنهای دخیل در فرآیندهای اپیژنتیکی و فراساختار کروموزومی، احتمالاً تا اندازهای بیانگر پاسخ زودهنگام ژنوتیپ حساس به تنش سرما میباشد.
تعداد ژنهایی که در روز اول تنش سرما در ژنوتیپ متحمل و حساس کاهش بیان نشان دادند، بهترتیب 265 و 606 ژن بودند که نشان میدهد فعالیت ژنهای ژنوتیپ حساس را در مقایسه با ژنوتیپ متحمل، 3/2 برابر کاهش یافته است. این تفاوت در بیان، احتمالاً تا اندازهای به تغییر ساختار کروماتین، در نتیجه بیان ژنهای هیستون و ژنهای SNF2 domain-containing protein وابسته است. SNF2 که از خانوادهhelicase-like proteins است، در بازآرایی مجدد کروماتین نقش دارد و تنظیم ساختار کروماتین، امکان تنظیم ژنهای موجود در DNA را فراهم میکند (Ryan & Owen-Hughes, 2011). گزارش شده است که تغییرات اپیژنتیک در پاسخ به تنشهای محیطی از جمله سرما در نخود نقش دارد (Tan, 2010; Kumar et al., 2012; Mastan et al., 2012; Rakei et al., 2015) دارد. همچنین ژنهای درگیر در سنتز دیواره سلولی مانند Patellin-6-like، Proteins WALLS ARE THINو Protein trichome birefringence-like (Ranocha et al., 2010) در ژنوتیپ متحمل و حساس، بهترتیب کاهش و افزایش بیان نشان دادند. این نتایج نشان میدهد که تقویت دیواره سلولی، یکی از سیستمهای دفاعی فعال در ژنوتیپ حساس تحت تنش سرما است. همچنین ژنهای دو فاکتور رونویسیbHLH در ژنوتیپ حساس افزایش بیان و در ژنوتیپ متحمل کاهش بیان نشان دادند. افزایش بیان این دو فاکتور رونویسی، تلاش ژنوتیپ حساس را در مقابله با خسارت اکسیداتیو نشان میدهد. بهنظر میرسد که پدیده تحمل، صفتی چندژنی است و با برآیند اثر ژنهای متعدد در ارتباط میباشد. بنابراین در ژنوتیپ حساس، کاهش تولید انرژی با کاهش فعالیت بیان بسیاری از ژنها همراه است و اگرچه سلول، تلاش میکند تا زنده بماند، اما به دنبال خسارتهای زیادی که در اثر ناکارآمدی سیستمهای دفاعی وارد میشود، احتمالاً در این شرایط از بین خواهد رفت.
نتیجه گیری کلی
نتایج بررسیهای فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی نشان داد که دو ژنوتیپ تحت تنش سرما، تفاوت معنیداری در میزان خسارتهای سلولی و الگوی پاسخهای دفاعی داشتند. بررسی شاخصهای خسارت میتواند بهطور غیرمستقیم به پاسخهای دفاعی گیاه نیز اشاره کند. نظر به اینکه در پژوهشهای گذشته، شاخصهای دفاعی متعددی در این دو ژنوتیپ تحت تنش سرما بررسی شده بود، تجزیه و تحلیل ترانسکریپتوم میتواند احتمالا تایید کننده نتایج پژوهشهای گذشته در این ژنوتیپها باشد. نتایج این پژوهشها نشان میدهد که ژنوتیپ متحمل با برنامهریزی مجدد ژنومی، پاسخهای مطلوبتری به تنش سرما در مقایسه با ژنوتیپ حساس ارائه میدهد که میتواند منجر به بهبود درجه تحمل به سرما شود. ارزیابی شاخصهای خسارت که نشانگر فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی در این تحقیق معرفی میشوند، تایید کننده این نتایج میباشد. نتایج RNA-seq نشان داد که فاکتورهای رونویسی، بیشترین تاثیر را در پاسخ زودهنگام به تنش سرما در گیاه نخود دارند، بهطوریکه فاکتورهای رونویسی، بیشترین درصد ژنهایی بودند که در ژنوتیپ متحمل افزایش و در ژنوتیپ حساس کاهش بیان داشتند. همچنین تعداد زیادی از ژن مرتبط با سیستمهای دفاعی، کربوهیدراتها، متابولیتهای ثانویه، دیواره سلولی، هورمونها و فتوسنتز، در ژنوتیپ متحمل افزایش و در ژنوتیپ حساس کاهش بیان نشان دادند. بهنظر میرسد که بخشی از عدم توانایی تحمل به تنش سرما در ژنوتیپ حساس، در اثر تغییرات کروماتینی و اپیژنتیکی بوده است که این نتیجه، از تعداد زیاد هیستونهای بیان شده و ژنهای دخیل در مسیر اپیژنتیکی قابل استنباط است. پیشنهاد میشود که بهدلیل اهمیت فاکتورهای رونویسی در پیام رسانی و القای بیان ژنهای دفاعی، تحقیقات آینده تحمل نخود به سرما، روی فاکتورهای رونویسی انجام شود. شناسایی فرآیندهای تحمل به سرما و انتقال ژنهای پاسخ دهنده به تنش سرما، منجر به افزایش تحمل به سرما و در نتیجه افزایش سطح زیر کشت این گیاه در مناطق با آب و هوای سرد میشود.
سپاسگزاری
مقاله حاضر بخشی از زحمات مرحوم آقای دکتر رحمت محمدی، دانشجوی با اخلاق و پرتلاش اینجانب است که بدین وسیله ضمن سپاس و قدردانی و یاد آن عزیز، برای ایشان آمرزش و علو درجات از خداوند بزرگ خواستارم.
REFERENCS
[1] Reactive oxygen species
[2] Oxidative stress
[3] Malondialdehyde
[4] Electrolyte leakage index
[5] Secondary messengers
[6] Subtractive hybridization
[7] Microarray
[8] Next generation sequencing
[9] RNA sequencing
[10] Biozol
[11] Transcription factor
[12] Domains
[13] Cold-responsive
[14] Post-translational modifications
REFERENCS