ORIGINAL_ARTICLE
اثر میکوریز آربوسکولار و برادی رایزوبیوم بر عملکرد و اجزای عملکرد سویا تحت تنش کمآبی
بهمنظور بررسی تأثیر دو نوع زیستی بر رقم M9 سویا تحت تنش کمآبی، آزمایشی بهصورت اسپلیت پلات در قالب بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار در مزرعۀ دانشگاه بوعلی سینا در سال 1391 اجرا شد. در کرت اصلی سه سطح آبیاری پس از 50، 100 و 150 میلیمتر تبخیر از تشت تبخیر A و در کرت فرعی کود زیستی در چهار سطح (برادیرایزوبیوم، میکورایز، هر دو کود زیستی و عدم تلقیح) بودند. نتایج نشان داد تنش کمآبی اثر معناداری بر تعداد غلاف در متر مربع، دانه در غلاف، ارتفاع بوته، عملکرد زیستی، دانه و روغن داشت، اما بر وزن صددانه، شاخص برداشت و درصد روغن اثر معناداری نداشت. در وضعیت عدم تنش کمآبی، کودهای زیستی بر بیشتر صفات اندازهگیری اثری نداشتند و حتی میکوریز سبب کاهش ارتفاع بوتهها شد. اما کاربرد کود زیستی بهویژه کاربرد همزمان آنها سبب تقلیل اثر منفی تنش کمآبی شد، بهطوریکه در تنش شدید کمآبی کاربرد همزمان، تعداد غلاف در متر مربع، وزن صددانه، ارتفاع بوته و عملکردهای زیستی، دانه و روغن را بهترتیب 33، 6/9، 4/15 90، 93 و 170 درصد نسبت به تیمار عدم مصرف کودهای زیستی افزایش داد.
https://ijfcs.ut.ac.ir/article_51896_6d82369f540ccefde4c0dd0320a604d0.pdf
2014-06-22
169
181
10.22059/ijfcs.2014.51896
روغن
قارچ
کمآبی
کود زیستی
محمدعلی
ابوطالبیان
aboutalebianmail@gmail.com
1
استادیار دانشکدۀ کشاورزی دانشگاه بوعلی سینا
LEAD_AUTHOR
محبوبه
خلیلی
m.khalili_6741@yahoo.com
2
دانشجوی کارشناسی ارشد زراعت دانشگاه بوعلی سینا
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
بررسی تنوع ژنتیکی ژرمپلاسمهای وارداتی عدس موجود در کلکسیون دانشکدۀ کشاورزی کرج با استفاده از نشانگر مولکولی RAPD
تنوع ژنتیکی، اساس موفقیت در بهبود کمیت و کیفیت گیاهان زراعی است. شناخت تنوع و پتانسیل ژنتیکی هر گونۀ گیاهی در اصلاح نباتات ضرورت دارد. در این مطالعه تنوع ژنتیکی 30 نمونه عدس متعلق به کلکسیون دانشکدۀ کشاورزی کرج با استفاده از نشانگر مولکولی RAPD بررسی شد. نوارهای باندی براساس وجود (1) یا نبود باند (0) کدگذاری شد. با استفاده از 15 آغازگر از بین 50 پرایمر، 143 باند قابل امتیازدهی ایجاد شد که 137 عدد از آنها چندشکل بودند. بیشترین تعداد باند چندشکل (16 باند) متعلق به آغازگر UBC611 و کمترین تعداد باند چندشکل (5 باند) متعلق به آغازگرهای (G، ,B UBC502وJ) بودند. تجزیۀ خوشهای بهروش WPGMA با ضریب تشابه Diceانجام گرفت و دندروگرام مربوط رسم شد. تجزیۀ خوشهای، ژنوتیپهای مورد مطالعه را در تشابه (56/0) به چهار گروه اصلی طبقهبندی کرد. حد تشابه از 89/0 تا 44/0متغیر بود. بیشترین تشابه (89/0) بین دو ژنوتیپ یونان و شیلی16 و کمترین تشابه (44/0) بین ژنوتیپهای شیلی 2 و شیلی 17 مشاهده شد. با توجه به نتایج میتوان نتیجه گرفت که تنوع ژنتیکی زیادی بین ژنوتیپهای عدس وجود دارد و نشانگر مولکولی RAPD ابزار مناسبی برای ارزیابی تنوع ژنتیکی بین ژنوتیپهای عدس است.
https://ijfcs.ut.ac.ir/article_51897_7a7d7764dae74545aa9148b2bf06021d.pdf
2014-06-22
183
190
10.22059/ijfcs.2014.51897
تجزیۀ کلاستر
تنوع ژنتیکی
عدس
نشانگرهای RAPD
مرضیه
نوری گوغری
norimarzyeh@gmail.com
1
دانشجوی کارشناسی ارشد دانشکدۀ کشاورزی دانشگاه ولیعصر رفسنجان
LEAD_AUTHOR
حسین
دشتی
dashti@mail.vru.ac.ir
2
دانشیار دانشکدۀ کشاورزی دانشگاه ولیعصر رفسنجان
AUTHOR
شهاب
مداح حسینی
shahab.mhoseini@ vru.ac.ir
3
استادیار دانشکدۀ کشاورزی دانشگاه ولیعصر رفسنجان
AUTHOR
الهام
دهقان
elham-dehghan@yahoo.com
4
مربی پژوهشی دانشکدۀ کشاورزی دانشگاه ولیعصر رفسنجان
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
تأثیر اسید هیومیک و کود فسفر بر عملکرد دانه و گل، رنگدانههای فتوسنتزی و مقادیر عناصر معدنی در گیاه چای ترش (Hisbiscus sabdariffa L.)
این آزمایش بهصورت فاکتوریل و در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در سال 1391 در دانشگاه زابل اجرا شد. تیمارهای آزمایش شامل کود فسفر در سه سطح 0، 100 و 200 کیلوگرم در هکتار بهعنوان عامل اول، و چهار سطح محلولپاشی اسید هیومیک 0، 750، 1500، 2250 گرم اسید هیومیک در هزار لیتر آب بهعنوان عامل دوم بودند. نتایج نشان داد تیمار فسفر تأثیر معناداری بر عملکرد دانه، گل و اجزای عملکرد دانه شامل عملکرد بیولوژیکی، تعداد شاخۀ فرعی، تعداد کپسول در بوته، وزن بذر در تکبوته و وزن هزاردانه داشت و سبب افزایش آنها شد. بیشترین عملکرد دانه بهمقدار 61/0 تن در هکتار و عملکرد گل بهمقدار 63/0 تن در هکتار از سطح کودی 100 کیلوگرم در هکتار بهدست آمد. تیمار فسفر بهصورت معناداری سبب افزایش رنگدانههای فتوسنتزی، قند محلول برگ و غلظت فسفر دانه شد. اسید هیومیک با بهبود اجزای عملکرد دانه سبب افزایش عملکرد گل و دانه شد. اثر متقابل کود فسفر و اسید هیومیک بهجز عملکرد بیولوژیکی تأثیر معناداری بر تمامی اجزای عملکرد دانه و مقدار قند محلول برگ داشت. بیشترین تعداد شاخۀ فرعی در بوته، تعداد کپسول در بوته و وزن هزاردانه از تیمار100 کیلوگرم در هکتار فسفر و 1500 گرم اسید هیومیک در هزار لیتر آب بهدست آمد.
https://ijfcs.ut.ac.ir/article_51898_24373f47fb321a31add6806824cdb3cb.pdf
2014-06-22
191
199
10.22059/ijfcs.2014.51898
اسید هیومیک
خصوصیات کیفی
چای ترش
عملکرد کمی
فسفر
مصطفی
حیدری
haydari2005@gmail.com
1
دانشیار گروه زراعت و اصلاح نباتات – دانشکدۀ کشاورزی- دانشگاه شاهرود
LEAD_AUTHOR
سمانه
خلیلی
m-dh11@yahoo.com
2
دانشجوی کارشناسی ارشد زراعت (آگرواکولوژی)- دانشگاه زابل
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
شناسایی QTLها و ارزیابی شاخصهای سادۀ کمیت و کیفیت عصارۀ مالت دانۀ جو
بهمنظور شناسایی نواحی ژنومی کنترلکنندۀ صفات کمی (QTLs) مرتبط با مالت در دانۀ جو و ارزیابی شاخصهای مربوط، آزمایشی در سال زراعی 91-1390 با استفاده از 72 لاین هاپلویید مضاعف و والدین آنها (استپتو و مورکس) در دو مزرعۀ تحقیقاتی دانشگاه مهاباد و مرکز تحقیقات کشاورزی میاندواب، در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با دو تکرار اجرا شد. صفات انرژی جوانهزنی، درصد کل جوانهزنی، خواب بذر، پروتئین دانه، مقدار عصارۀ مالت دانه، مقدار پوستۀ دانه، وزن هکتولیتر دانه، چاقی بذر، ارتفاع بوته، روز تا سنبلهدهی، طول سنبله، تعداد دانه در سنبله، طول پدانکل، وزن هزاردانه، عملکرد دانه و شاخص برداشت دانه اندازهگیری شد. تجزیۀQTL بهروش مکانیابی فاصلهای مرکب براساس میانگین دو محیط انجام گرفت. برای بررسی تأثیرات اپیستازی افزایشی× افزایشی و آزمون تأثیرات اصلی QTLهای شناساییشده در یک مدل رگرسیون چندگانه، از روش مکانیابی فاصلهای چندگانه استفاده شد. در مجموع 56 QTLبا LOD≥2.5 برای صفات مختلف شناسایی شد. واریانس فنوتیپی کل توجیهشده بهوسیلۀ این QTLها برای صفات مختلف از 15/37 تا 24/77 درصد متغیر بود که بهترتیب به شاخص برداشت و مقدار پروتئین دانه تعلق داشت. بیشترین مقدار LOD برایQTL کنترلکنندۀ وزن هزاردانه (36/6) روی کروموزوم 4H بهدست آمد و بیشترین QTLها مربوط به شاخص کیفیت و کمیت مالت دانۀ جو روی کروموزومهای 1H،2H ،3H ،4H ، 5Hو 7H مکانیابی شدند. 12 اثر اپیستازی افزایشی × افزایشی بین QTL های شناساییشده معنادار شدند. در لاینهای تحت مطالعه، تفکیک متجاوز در دو جهت مثبت و منفی با تنوع زیاد از نظر صفات مرتبط با کمیت وکیفیت مالت دانۀ جو مشاهده شد که از این تنوع میتوان برای اهداف مختلف بهنژادی استفاده کرد.
https://ijfcs.ut.ac.ir/article_51899_c21a67f889413189cce7cdb8b0bd08d6.pdf
2014-06-22
201
212
10.22059/ijfcs.2014.51899
جو
شاخص های سادۀ صفات مالت
مالت
QTL
معروف
خلیلی
makhalily@yahoo.com
1
عضو هیأت علمی دانشگاه پیام نور، دانشجوی دکتری اصلاح نباتات دانشگاه تبریز
LEAD_AUTHOR
محمود
تورچی
mtoorchi@yahoo.com
2
استاد دانشکدۀ کشاورزی دانشگاه تبریز
AUTHOR
سعید
اهری زاد
s.aharizad@yahoo.com
3
دانشیار، دانشکدۀ کشاورزی دانشگاه تبریز
AUTHOR
محمد
مقدم
moghaddamv@yahoo.com
4
استاد دانشکدۀ کشاورزی دانشگاه تبریز
AUTHOR
سید علی
پیغمبری
alipey@ut.ac.ir
5
استاد پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
بررسی اثر محلول پاشی آهن و آلودگی سرب بر برخی صفات فیزیولوژی دو هیبرید ذرت علوفه ای در یک خاک آهکی
بهمنظور بررسی برخی صفات فیزیولوژی گیاه ذرت در وضعیت آلودگی سرب بههمراه محلولپاشی آهن، تحقیقی بهصورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی در سه تکرار و در گلخانه اجرا شد. تیمارهای آزمایشی شامل چهار سطح سرب (صفر، 100، 200 و400 میلیگرم درکیلوگرم خاک)، دو رقم ذرت (260 و 704) و چهار سطح محلولپاشی سولفات آهن (صفر، دو، چهار و شش در هزار) بود. سرب سبب کاهش حجم ریشه، ارتفاع بخش هوایی، وزن خشک بخش هوایی و ریشه شد. نتایج نشان داد که در هر یک از سطوح سرب، با افزایش غلظت محلولپاشی آهن، غلظت آهن در بخش هوایی افزایش یافت. بیشترین شاخص پایداری غشا (54/88 درصد) در رقم 260 با ترکیب تیماری بدون سرب با محلولپاشی آهن 2 در هزار و کمترین مقدار آن (69/42 درصد) در رقم 704 با ترکیب تیماری 400 میلیگرم برکیلوگرم سرب و 6 در هزار محلولپاشی آهن مشاهده شد. نتایج نشان داد که در وضعیت آلودگی سرب، محلولپاشی آهن در غلظتهای کم (2 و 4 در هزار) اثر مثبتی بر صفات بررسیشده داشت. براساس نتایج، رقم 704 در مقایسه با رقم 260 حساسیت بیشتری به آلودگی سرب نشان داد.
https://ijfcs.ut.ac.ir/article_51900_7f7a44b062d053f61fe7a66334eeb7e7.pdf
2014-06-22
213
226
10.22059/ijfcs.2014.51900
حجم ریشه
ذرت
شاخص پایداری غشا
محتوای نسبی آب برگ
مهدی
تفویضی
tafvizi.m@alumni.ut.ac.ir
1
کارشناس ارشد، گروه علوم و مهندسی خاک پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران
AUTHOR
بابک
متشرع زاده
moteshare@ut.ac.ir
2
استادیار گروه علوم و مهندسی خاک پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران
LEAD_AUTHOR
غلامرضا
ثواقبی
savagheb@ut.ac.ir
3
استاد فقید گروه علوم و مهندسی خاک پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
تعیین بهترین زمان برداشت ارقام کلزای بهاره بهعنوان کشت دوم در اراضی شالیزاری شمال کشور
بهمنظور بررسی اثر زمان برداشت بر عملکرد ارقام کلزا، تحقیقی بهصورت آزمایش اسپلیت پلات در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار در ایستگاه تحقیقاتی مؤسسۀ تحقیقات برنج کشور در شهرستانهای رشت و آمل طی دو سال زراعی 86-1384 اجرا شد. تیمارهای آزمایشی شامل ارقام هایولا 420، هایولا 401، هایولا 308 و آر جی اس 003، کرتهای اصلی؛ و چهار زمان برداشت بهعنوان کرت فرعی بودند. چهار زمان برداشت عبارت بودند از: 1. برداشت اول، هنگامی که در ساقۀ اصلی، دانههای خورجینهای یکسوم پایینی 45 درصد و بیشتر رطوبت داشتند؛ 2. برداشت دوم، 35 درصد رطوبت؛ 3. برداشت سوم، 25 درصد رطوبت؛ و 4. برداشت چهارم، 15 درصد رطوبت. نتایج نشان داد که رقم هایولا 401 و زمان برداشت دوم بیشترین میانگین عملکرد دانه ( 2427 و 2367 کیلوگرم در هکتار)، عملکرد روغن (1066 و 1027 کیلوگرم در هکتار)، عملکرد بیولوژیکی (7666 و7624 کیلوگرم در هکتار)، شاخص برداشت (99/29 و 67/30 درصد)، تعداد دانه در خورجین (17/25 و 25/25) و تعداد خورجین در بوته (7/152و9/144) را به خود اختصاص دادند. رقم هایولا 401 در برداشت دوم بیشترین عملکرد دانه و روغن، و رقم هایولا 308 در برداشت چهارم کمترین عملکرد دانه و روغن را داشتند. نتایج این تحقیق نشان داد که رقم هایولا 401 و زمان برداشت دوم بهدلیل تسریع در تخلیۀ زمین برای کشت شالی و دارا بودن حداکثر عملکرد دانه و روغن بر دیگر تیمارها برتری داشت.
https://ijfcs.ut.ac.ir/article_51901_e4c951ec2803334a6fcf8baf3e28d090.pdf
2014-06-22
227
233
10.22059/ijfcs.2014.51901
برداشت دوم
درصد رطوبت دانه
عملکرد دانه
عملکرد روغن
کلزا
محمد
ربیعی
rabiee_md@yahoo.co.uk
1
پژوهشگر مؤسسۀ تحقیقات برنج کشور
LEAD_AUTHOR
مسعود
اصفهانی
mesfahan@yahoo.com
2
دانشیار دانشکدۀ علوم کشاورزی دانشگاه گیلان
AUTHOR
سید صادق
حسینی ایمنی
is.hosseini@yahoo.com
3
پژوهشگر معاونت مؤسسۀ تحقیقات برنج کشور
AUTHOR
مهرداد
جیلانی
en_mehrdad02@yahoo.com
4
دانشجوی دکتری زراعت، مؤسسۀ تحقیقات برنج کشور
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
بررسی عوامل مؤثر بر جوانیزنی بذر علف هرز خاکشیر تلخ (Sisymbrium irio)
بهمنظور بررسی تأثیر عوامل مؤثر بر جوانهزنی بذر خاکشیر تلخ، آزمایشی در سال 1390 در آزمایشگاه و گلخانۀ دانشگاه پیام نور مشهد، استان خراسان رضوی انجام گرفت. در این آزمایش، اثر غلظتهای مختلف جیبرلیک اسید، سیتوکینین، طول مدت پیشسرمادهی مرطوب و خشک، آب اکسیژنه، اتانول، تنش اسمزی، تنش شوری و عمق دفن بذر بر سبز شدن و استقرار گیاهچه بررسی شد. افزایش غلظت جیبرلیک اسید ازppm 50 به ppm 100 سبب افزایش جوانهزنی خاکشیر تلخ شد، اما غلظتهای بیشتر جیبرلیک اسید اثر بازدارندگی بر جوانهزنی داشت. سرمادهی مرطوب، تأثیر بیشتری نسبت به سرمادهی خشک داشت. افزایش غلظت سیتوکینین موجب کاهش جوانهزنی شد. جوانهزنی خاکشیر تلخ نسبت به شاهد، با افزایش طول مدت قرارگیری در معرض آب اکسیژنه کاهش یافت. اتانول اثر بازدارندگی بر جوانهزنی داشت. تنش اسمزی و شوری سبب کاهش جوانهزنی شد. با افزایش عمق دفن بذر، ظهور و استقرار گیاهچه کاهش یافت. نتایج این بررسی میتواند بهعنوان اطلاعات پایۀ مؤثر در برنامههای مدیریت تلفیقی علفهای هرز بهکار گرفته شود.
https://ijfcs.ut.ac.ir/article_51902_90ec5cb9e7eca790cd1c860db3e23e52.pdf
2014-06-22
235
242
10.22059/ijfcs.2014.51902
آب اکسیژنه
استقرار گیاهچه
تنش اسمزی
جیبرلیک اسید
شوری
سید محمد امین
فانی یزدی
ijhs@can.ut.ac.ir
1
دانشگاه پیام نور، گروه علمی کشاورزی، 4697-19395 تهران
AUTHOR
محمد
رضوانی
m_rezvani52@yahoo.com
2
دانشگاه آزاد اسلامی، واحد قائمشهر، گروه شناسایی و مبارزه با علفهای هرز، قائمشهر
LEAD_AUTHOR
محمد حسن
راشد محصل
ijpps@can.ut.ac.ir
3
دانشگاه فردوسی مشهد
AUTHOR
حسن
کرم زاده
halizade1340@gmail.com
4
دانشگاه آزاد اسلامی واحد قائمشهر
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
اثر نیتروپروساید سدیم بر رشد، عملکرد و اجزای عملکرد لوبیای قرمز تحت تنش کمآبی
بهمنظور بررسی کاربرد نیتروپروساید سدیم بر عملکرد و اجزای عملکرد لوبیا تحت تنش کمبود آب، آزمایش مزرعهای در سال 1391 در همدان بهصورت اسپلیت فاکتوریل، در قالب بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار انجام گرفت. تنش کمآبی شامل قطع یکبار آبیاری در مراحل رویشی، زایشی، رویشی+ زایشی و بدون تنش (آبیاری کامل) در کرتهای اصلی؛ و ارقام (اختر و درخشان) و محلولپاشی نیتروپروساید سدیم در سه غلظت 0، 150و 300 میکرومول بهصورت فاکتوریل در کرتهای فرعی قرار گرفتند. نتایج نشان داد برهمکنش تیمار کمآبی و محلولپاشی اثر معناداری بر تعداد شاخۀ فرعی در بوته، تعداد غلاف در بوته، تعداد دانه در غلاف، وزن دانه، عملکرد دانه و عملکرد بیولوژیک در هر دو رقم داشت. تنش رویشی+ زایشی در رقمهای اختر و درخشان بهترتیب حدود 34 و 5/35 درصد عملکرد دانه را کاهش داد. تنش زایشی در مقایسه با تنش رویشی در رقمهای اختر و درخشان بهترتیب حدود 6 و 5/6 درصد سبب کاهش بیشتر عملکرد دانه شد. غلظت 300 میکرومولار نیتروپروساید سدیم بهترتیب 17 و 16 درصد عملکرد دانه را در رقمهای اختر و درخشان در وضعیت تنش زایشی افزایش داد. محلولپاشی با غلظت 300 میکرومول نیتروپروساید سدیم بیشترین تأثیر را در بهبود آثار تنش کمآبی بر عملکرد و اجزای عملکرد هر دو رقم داشت. ازاینرو مصرف 300 میکرومولار نیتروپروساید سدیم برای محلولپاشی لوبیا تحت وضعیت تنش کمآبی مطلوب بهنظر میرسد.
https://ijfcs.ut.ac.ir/article_51903_ed7d1cf1615b7df1e955c65163d82d1e.pdf
2014-06-22
243
254
10.22059/ijfcs.2014.51903
تنش کم آبی
خشکی
عملکرد دانه
لوبیای قرمز
نیتروپروساید سدیم
فرخ
امیدی
ijhs@can.ut.ac.ir
1
دانشجوی کارشناسی ارشد، دانشکدۀ بوعلی سینای همدان
AUTHOR
علی
سپهری
sepehri110@yahoo.com
2
استادیار، دانشکدۀ بوعلی سینای همدان
LEAD_AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
تعیین نوع خواب بذر گیاه باریجۀ تودۀ دماوند (Ferula gummosa BIOSS) و نیازهای بذر برای شکست خواب
گیاه باریجه یکی از گیاهان دارویی، صنعتی و تجاری ایران بهشمار میرود که کشاورزان بهدلیل خواب بذر، کمتر به آن توجه نشان دادهاند. بهمنظور تعیین نوع خواب و وضعیت محیطی لازم برای شکست آن در این بذر آزمونهایی انجام گرفت. آزمون جذب آب که بهمنظور تعیین وجود یا نبود خواب فیزیکی در بذر این گیاه انجام گرفت، نشاندهندۀ جذب شدن آب توسط بذر و نبود خواب فیزیکی در آن بود. در ادامه، جنینهای جداشده از بذرهای خواب هیچگونه رشدی را در محیط MS از خود نشان ندادند که این موضوع بیانگر عدم کنترل خواب بذر توسط عوامل مکانیکی است. تیمار بذرها با محلول جیبرلین در غلظتهای0 (شاهد)، 500، 1000، 1500، 2000 و 2500 قسمت در میلیون (ppm) سبب کاهش خواب شد، ولی این کاهش بسیار اندک بود. سرمادهی مرطوب (دمای 3 درجۀ سانتیگراد و رطوبت40 درصد) بیشترین اثر را بر شکست خواب بذر داشت و پس از 75 روز سبب افزایش معنادار درصد جوانهزنی (94 درصد) شد. با افزایش دمای سرمادهی، خواب بذر افزایش یافت بهطوریکه سرمادهی مرطوب 75 روزة بذرها در دمای 6 و 10 درجۀ سانتیگراد بهترتیب سبب افزایش درصد جوانهزنی به 50 و 35 درصد شد. کاربرد دمای تناوبی نیز سبب افزایش جوانهزنی بذرها شد، ولی ازآنجا که دمای زیاد و وضعیت مرطوب، سبب زوال بذر میشود، بهترین زمان برای نگهداری بذر در دمای زیاد و سپس انتقال بذر به دمای کم، 30 روز بود و زمانهای بیش از آن اثر کاهنده بر درصد جوانهزنی داشتند. بیشترین درصد جوانهزنی در تیمار دمای تناوبی، جوانهزنی87 درصد و مربوط به نگهداری بذر بهمدت 30/60 روز (گرم-سرد) بود. بررسی رشد جنین در طول دورۀ سرمادهی مرطوب نشاندهندۀ افزایش اندازۀ جنینها در طول دورۀ شکست خواب بذر بود. با توجه به افزایش اندک جوانهزنی بذر با بهکارگیری غلظتهای مختلف جیبرلین و نیاز به سرمادهی مرطوب در مدت بیش از دو ماه برای شکست خواب و نیاز دمایی اندک برای جوانهزنی، خواب این بذر از نوع مورفوفیزیولوژیک عمیق پیچیده تعیین شد.
https://ijfcs.ut.ac.ir/article_51904_3b6be3c7099a0903d7c775f57b9d4068.pdf
2014-06-22
255
263
10.22059/ijfcs.2014.51904
باریجه
خواب بذر
شکست خواب
محمدرضا
رستمی
ijhs@can.ut.ac.ir
1
دانشجوی کارشناسی ارشد؛ پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران
AUTHOR
رضا
توکل افشاری
tavakkol@ut.ac.ir
2
استاد پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران
LEAD_AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
بررسی خصوصیات جوانهزنی بذر گیاه دارویی گل سازویی (Scrophularia striata) تحت تنشهای شوری و خشکی در دماهای مختلف
جوانهزنی گیاهان از مراحل مهم در طول دورۀ رشدی آنها است که اغلب تحت تأثیر تنشهای محیطی بهویژه شوری و خشکی قرار میگیرد. در این راستا بهمنظور ارزیابی پاسخ خصوصیات جوانهزنی و سبز شدن گیاهچۀ گل سازویی (Scrophularia striata) به تنش خشکی و شوری در دماهای مختلف، هفت آزمایش در آزمایشگاه بذر گروه زراعت دانشگاه تهران انجام گرفت. دماهای استفادهشده در این آزمایش هفت سطح دما شامل 5، 10، 15، 20، 25، 30 و 35 درجۀ سلسیوس بود. در هر دما برای ایجاد تنش شوری هفت سطح تنش شوری شامل صفر، 2-، 4-، 6-، 8- ،10- و 12- بار سدیم کلرید و برای تنش خشکی نیز هفت سطح تنش خشکی شامل صفر، 2-، 4-، 6-، 8- ،10- و 12- بار پلیاتیلن گلایکول اعمال شد. نتایج آزمایشها نشان داد که با افزایش تنش شوری و خشکی بهطور معناداری از سرعت و درصد جوانهزنی و طول ریشهچه و ساقهچه کاسته شد. کمترین کاهش در خصوصیات جوانهزنی در هر دو تنش نسبت به شاهد در دمای 25 درجۀ سلسیوس مشاهده شد. آستانۀ کاهش معنادار در جوانهزنی 8- بار در تنش خشکی و 12- بار در تنش شوری در دمای 25 درجۀ سلسیوس بود. دمای مطلوب برای جوانهزنی بذر این گیاه 69/28 درجۀ سانتیگراد بهدست آمد.
https://ijfcs.ut.ac.ir/article_51905_76295cc48ad9055a0e03e51bd4ad21d8.pdf
2014-06-22
265
275
10.22059/ijfcs.2014.51905
تنش خشکی و شوری
جوانهزنی
دما
گل سازویی
بهرام
کاروانی
karavani_ba@yahoo.com
1
دانشجوی کارشناسی ارشد علوم و تکنولوژی بذر، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران
AUTHOR
رضا
توکل افشاری
tavakkol@ut.ac.ir
2
استاد گروه زراعت و اصلاح نباتات، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران
LEAD_AUTHOR
ناصر
مجنون حسینی
mhoseini@ut.ac.ir
3
استاد گروه زراعت و اصلاح نباتات، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران
AUTHOR
سید امیر
موسوی
amir.msa@gmail.com
4
گروه زراعت، دانشکدۀ کشاورزی، دانشگاه تربیت مدرس
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
تأثیر باکتری های محرک رشد و پیری بذر بر عملکرد و اجزای عملکرد دانۀ لوبیا چیتی (Phaseolus vulgaris L.)
آزمایش بهصورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در سال زراعی 1391 در مزرعۀ پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران واقع در کرج اجرا شد. تیمارها شامل سطوح پیری بذر (شاهد، 3 ، 6 و 9 روز پیری در دمای 41 درجۀ سلسیوس و رطوبت نسبی 100-90 درصد) و کاربرد باکتریهای محرک رشد گیاه (شاهد، ریزوبیوم الیگومینوساروم، سودوموناس پوتیدا و تلقیح توأم دو باکتری) بود. تیمار پیری بذر، وزن صددانه، تعداد غلاف در بوته، تعداد دانه در غلاف، عملکرد دانه و عملکرد بیولوژیک را بهطور معناداری کاهش داد. بیشترین و کمترین عملکرد دانه بهترتیب در تیمارهای شاهد و پیری بذر 9 روزه مشاهده شد. اگرچه کاربرد هریک از باکتریها بهتنهایی بهطور معناداری موجب بهبود عملکرد دانۀ لوبیا چیتی شد، بیشترین عملکرد دانه از تیمارهایی بهدست آمد که با هر دو باکتری ریزوبیوم الیگومینوساروم و سودوموناس پوتیدا تلقیح شده بودند. همچنین برهمکنش پیری و باکتری بر وزن صددانه که یکی از اجزای اصلی عملکرد دانۀ لوبیا چیتی محسوب میشود معنادار بود. بهطور کلی نتایج نشان داد که پیری بذر موجب کاهش عملکرد دانۀ لوبیا چیتی شد، اما استفاده از باکتریهای محرک رشد نظیر ریزوبیوم الیگومینوساروم و سودوموناس پوتیدا توانست در افزایش عملکرد مفید واقع شود.
https://ijfcs.ut.ac.ir/article_51906_7de67c1de76a3547a1817108d4ee923d.pdf
2014-06-22
277
285
10.22059/ijfcs.2014.51906
اجزای عملکرد
پیری بذر
تلقیح باکتری
وزن صددانه
حمیدرضا
عیسوند
hrisvand@yahoo.com
1
استادیار دانشکدۀ کشاورزی دانشگاه لرستان
LEAD_AUTHOR
اکرم
دوستی
akramdousti@yahoo.com
2
دانشجوی کارشناسی ارشد زراعت دانشگاه لرستان
AUTHOR
ناصر
مجنون حسینی
mhoseini@ut.ac.ir
3
استاد پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران
AUTHOR
احمدعلی
پوربابایی
pourbabaei@ut.ac.ir
4
استاد پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
بررسی اثر سطوح مختلف نانواکسید آهن بر برخی ویژگیهای کمی، کیفی و فیزیولوژیک چهار رقم گندم پاییزۀ کشور (Triticum aestivum) در وضعیت اقلیمی خرمآباد
بهمنظور بررسی اثر محلولپاشی عنصر ریزمغذی نانواکسید آهن بر عملکرد کیفی و برخی ویژگیهای فیزیولوژیک گندم، آزمایشی در مزرعۀ آموزشی و پژوهشی دانشکدۀ کشاورزی دانشگاه لرستان بهصورت آزمایش کرتهای خردشده در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار انجام گرفت. عوامل بررسیشده شامل چهار رقم گندم پاییزه و چهار سطح کود نانواکسید آهن (250، 500، 750 و 1000 پیپیام) بههمراه شاهد بودند. محلولپاشی در دو مرحله (شروع ساقهروی و ظهور سنبله) انجام گرفت. نتایج نشان داد که ارقام آذر، مرودشت، شیراز و لاین M-79-7 از نظر صفات دوام سطح برگ، شاخص سرعت فتوسنتز خالص، سرعت رشد، سرعت رشد نسبی، عملکرد دانه و عملکرد بیولوژیک، رسوب SDS، درصد پروتئین دانه و مقدار آهن دانه تفاوت معناداری داشتند. در بین ارقام بررسیشده، رقم مرودشت از نظر عملکرد دانه (4/6 تن در هکتار حاصل تیمار محلولپاشی 250 پیپیام آهن)، مقدار پروتئین دانه (39/15 درصد حاصل تیمار محلولپاشی 500 پیپیام آهن) و مقدار آهن دانه (4/202 پیپیام حاصل تیمار محلولپاشی 1000 پیپیام آهن) برتر از سایر رقمها بودند. اما از نظر حجم رسوب SDS، رقم شیراز (با حجمی معادل 33/74 میلیمتر حاصل تیمار محلولپاشی 750 پیپیام آهن) از بقیۀ ارقام برتر بود. بهطور کلی محلولپاشی نانواکسید آهن سبب بهبود صفات بررسیشده شد. بهطوریکه در این آزمایش غلظت 750 پیپیام نانواکسید آهن برای بهبود SDSو مقدار آهن دانه و غلظت 500 پیپیام آن برای دوام سطح برگ بهتر از سایر غلظتهای استفادهشده بود. با توجه به نقش آهن در فیزیولوژی گیاه و همچنین مشکلاتی که خاکهای آهکی در تأمین آهن کافی برای گیاه دارند، استفاده از کود آهن بهصورت نانواکسید میتواند ضمن بهبود رشد و عملکرد کمی گندم سبب بهبود ارزش تغذیهای آن از نظر آهن و پروتئین نیز شود.
https://ijfcs.ut.ac.ir/article_51907_3b623b02ea896cb8e42cf4fdb6ac7263.pdf
2014-06-22
287
298
10.22059/ijfcs.2014.51907
پروتئین دانه
رسوب SDS
سرعت فتوستنز خالص
گندم
نانواکسید آهن
حمیدرضا
عیسوند
hrisvand@yahoo.com
1
استادیار دانشکدۀ کشاورزی دانشگاه لرستان
LEAD_AUTHOR
علیرضا
اسماعیلی
esmaeili.utehran@gmail.com
2
دانشجوی دکتری فیزیولوژی گیاهان زراعتی پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران
AUTHOR
مراد
محمدی
morad_mohammadi65@yahoo.com
3
دانشجوی دکتری فیزیولوژی گیاهان زراعتی دانشکدۀ کشاورزی دانشگاه تبریز
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
بررسی مولکولی زیرواحدهای سنگین گلوتنین در Tritcium boeoticum و Aegilops tauschii ایران و کشورهای همسایه
تنوع زیرواحدهای گلوتنین سنگین (HMW-GS) در مکانهای ژنی Glu-1در 19 ژنوتیپ گندم دیپلوئید وحشی تریتیکوم بوئتیکوم و 36 ژنوتیپ گندم دیپلوئید وحشی آژیلوپس تائوشی موجود در بانک ژن دانشکدۀ کشاورزی کرج دانشگاه تهران با استفاده از روش SDS-PAGE بررسی شد. کلیۀ ژنوتیپها دیپلوئید وحشی تریتیکوم بوئتیکوم بررسیشده در این تحقیق زیرواحد *2 را در مکان ژنی GluA1خود نشان دادند. در بررسی ژنوتیپهای آژیلوپس تائوشی ایرانی و خارجی که از 7 کشور مختلف آسیایی جمعآوری شده بودند تنوع آللی خوبی مشاهده شد، بهطوریکه 6 آلل در مکان ژنی GluD-1 ژنوتیپهای آژیلوپس تائوشی ایرانی و 4 آلل در مکان ژنی GluD-1 ژنوتیپهای آژیلوپس تائوشی خارجی ملاحظه شد. زیرواحدهای 12+5/1 وT2 +2 از جمله زیرواحدهای کمیابی بودند که در ژنوتیپهای خارجی بررسیشده در این تحقیق گزارش شدند.
با توجه به نقش مهم زیرواحدهای گلوتنین سنگین بهعنوان نشانگر ژنتیکی کیفیت آرد و پخت نان، نتایج تحقیق حاضر، برآوردی ژنتیکی از کیفیت گندم وحشی موجود در ایران است.
https://ijfcs.ut.ac.ir/article_51908_6a1513760ebd92485a4b30f370850a61.pdf
2014-06-22
299
305
10.22059/ijfcs.2014.51908
تنوع ژنتیکی
کیفیت پخت نان
گلوتنین با وزن مولکولی زیاد
SDS-PAGE
تینا
کیهانی
t_keyhani@yahoo.com
1
کارشناس ارشد اصلاح نباتات، دانشکدۀ علوم و مهندسی کشاورزی، دانشگاه تهران.
AUTHOR
علی اکبر
شاه نجات بوشهری
ashah@ut.ac.ir
2
استاد دانشکدۀ علوم و مهندسی کشاورزی، دانشگاه تهران
LEAD_AUTHOR
محمدرضا
نقوی
mnaghavi@ut.ac.ir
3
استاد دانشکدۀ علوم و مهندسی کشاورزی، دانشگاه تهران
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
تحلیل آماری عملکرد دانه و صفات وابسته به آن در لاینهای امیدبخش تریتیکاله تحت تأثیر تاریخ کاشت
بهمنظور تعیین مناسبترین تاریخ کاشت لاینهای امیدبخش تریتیکاله، این تحقیق بهصورت آزمایش کرتهای خردشده در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار در مرکز تحقیقات کشاورزی خوزستان در دو سال زراعی 90-1389 و 91-1390 اجرا شد. عامـل اصلی چهـار تاریخ کـاشت (از پنجم آبـان بهفـاصلۀ 15روز) و عـامـل فـرعی شامل چهار لاین امیـدبخش تریتیکاله بود. نتایج نشان داد که اثر سال برای روز تا ظهور سنبله و رسیدگی فیزیولوژیکی، عملکرد بیولوژیکی، عملکرد دانه، تعداد دانه در سنبله و سرعت رشد دانه معنادار بود. اثر متقابل تاریخ کاشت×لاین، فقط برای شاخص برداشت، و اثر تاریخ کاشت فقط بر تعداد سنبله در متر مربع معنادار بود. تفاوت لاینها از نظر روز تا ظهور سنبله، شاخص برداشت، وزن هزاردانه، تعداد سنبله در متر مربع، تعداد دانه در سنبله و دورۀ رشد دانه معنادار بود. بیشترین عملکرد دانه با 6268 کیلوگرم در هکتار در تاریخ کاشت بیستم آبان بهدست آمد. همبستگی عملکرد دانه بهجز سرعت پرشدن دانه، با کلیۀ صفات مثبت و معنادار بود. عملکرد دانه با تأخیر در تاریخ کاشت نسبت به محدودۀ زمانی مذکور، عمدتاً بهدلیل کوتاه شدن دورۀ پر شدن دانه کاهش یافت. با توجه به تابع تعریف پلینومیال تغییرات عملکرد دانه بهعنوان تابعی از تغییرات تاریخ کاشت، 26 آبان بهعنوان نقطۀ بهینۀ تاریخ کاشت تعیین شد.
https://ijfcs.ut.ac.ir/article_51909_d40f57cd1bb983f8e30a170828a57a1d.pdf
2014-06-22
307
315
10.22059/ijfcs.2014.51909
دورۀ پرشدن دانه
شاخص برداشت
عملکرد بیولوژیکی
ایرج
لک زاده
irajlakzadeh@yahoo.com
1
مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی خوزستان
LEAD_AUTHOR
احمد
نادری
ah-naderi36@yahoo.com
2
مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی خوزستان
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
ارزیابی پتانسیل انتقال مجدد در وضعیت کاهش منبع در ارقام زراعی گندم ایران
ذخایر ساقه از منابع مهم تأمینکنندۀ مواد پرورده در وضعیت کاهش منابع فتوسنتزی محسوب میشوند. هدف تحقیق حاضر، تعیین پتانسیل انتقال مجدد بهعنوان عامل مهم ثبات عملکرد در وضعیت تنشهای محیطی و نیز سازوکار جبرانی در ارقام زراعی گندم با درجات مختلف محدودیت منبع در وضعیت کاهش منبع بود. ازاینرو مطالعۀ حاضر در دو آزمایش جداگانه، در سال زراعی 1389 در مزرعۀ تحقیقاتی دانشگاه تهران اجرا شد. آزمایش اول بهصورت کرتهای خردشده در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی بود که در آن 36 رقم گندم، فاکتور اصلی؛ و سه شدت حذف برگ شامل شاهد (ND)، حذف همۀ برگها (FD) و حذف همۀ برگها بهجز برگ پرچم (PD)، فاکتور فرعی بود. آزمایش دوم بهصورت طرح بلوک کامل تصادفی شامل 36 رقم گندم و حذف فتوسنتز جاری بود. حذف برگ و حذف فتوسنتز جاری در مرحلۀ 15 روز بعد از گلدهی انجام گرفت. نتایج نشان داد که متوسط کاهش وزن دانه در تیمارهای PD و FD بهترتیب 8 و 22 درصد بود. رقم فونگ نیز بیشترین عملکرد دانه در وضعیت تیمارهای PD و FD را داشت. عموماً ارقامی که دارای ذخیرهسازی بیشتری بودند واکنش کمتری به حذف برگ نشان دادند. همچنین تنوع گستردهای در مقدار انتقال مجدد ارقام مشاهده شد و رقم کراسشاهی بیشترین انتقال مجدد را داشت. مشارکت ذخایر ساقه در عملکرد دانه بهطور میانگین 36 درصد بود.
https://ijfcs.ut.ac.ir/article_51910_62ad0774a1e331cd9b1fd3659e78b40b.pdf
2014-06-22
317
326
10.22059/ijfcs.2014.51910
ارقام گندم
حذف برگ
ذخایر ساقه
منبع
حسین
نوری
hossein_nouri2010@yahoo.com
1
دانشجوی کارشناسی ارشد پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران
AUTHOR
علی
احمدی
ahmadia@ut.ac.ir
2
استاد پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران
LEAD_AUTHOR
کاظم
پوستینی
kpostini@ut.ac.ir
3
استاد پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران
AUTHOR